گروه حوادث: دختر 16 ساله تهرانی که در روز فروش سگ خانگی‌اش با دخترجوانی آشنا شده بود سرنوشتی عجیب را پیش روی قضات قرار داد.

پدر شکوفه وقتی رسوایی شوم دخترش را دید با اعتراض به آزادی‌هایی که مادرش به او داده بود از خانه قهر کرد.

شکایت در آگاهی

اوایل ماه گذشته دختر 16 ساله به نام شکوفه درحالیکه مادرش او را همراهی می کرد با مراجعه به اداره 16 پلیس آگاهی تهران ادعای عجیب کرد و پرده از سرنوش شوم خود در خانه پسری جوان برداشت.

شکوفه درحالی که اصرار داشت پسر 19 ساله به نام عرشیا او را فریب داده و به خانه شیطانی اش کشانده است خواستار مجازات او شد.

فروش سگ خانگی

دخترنوجوان گفت: «در خانه سگ سفیدی داشتم که تصمیم به فروش آن گرفتم. مشتری آن سگ را پیدا کردم و با او در پارک آبی تهرانپارس قرار گذاشتم. 

وی افزود:روز قرار به پارک رفتم و بعد از فروش سگ روی صندلی نشسته بودم تا اینکه دختری به نام نیلوفر کنارم نشست و همکلام شدیم. نیلوفر بعد از کمی صحبت شماره‌ام را گرفت تا با هم دوستی کنیم و بعد از هم جدا شدیم. 

تماس شیطان

دختر فریب خورده افزود: فردای آن روز از یک شماره ناشناس تماسی با موبایلم برقرار شد صدای پسری ناشناس را شنیدم او خودش راعرشیا معرفی کرد وقتی پرسیدم شماره ام را از چه کسی گرفته ادعا کرد در پارک من را دیده وبه من  بسیار علاقه مند شده و از نیلوفر خواسته با من طرح دوستی بریزد و شماره ام را بگیرد.

شکوفه ادامه داد: فهمیدم شماره‌ام را نیلوفر به او داده است. خواستم بی‌اعتنایی کنم اما خیلی عاشقانه حرف می زد عرشیا گفت که سرباز است و درخواست دوستی با من کرد او خیلی مهربان به نظر می رسید و من هم قبول کردم تا با هم دوست شویم.»

شب شوم

شکوفه گفت: «چند روز قبل با عرشیا برای خرید لباس به بازار رفتیم. او وقتی فهمید مقداری طلا دارم خواست آنها را بفروشم و با پول آن لباس بخرم. قبول کردم و بعد از خرید لباس او مرا مجبور کرد شب را در خیابان بخوابیم.آن شب در خیابان ماندیم و فردایش عرشیا مرا به خانه‌اش برد. بعد از خوردن نوشیدنی آهنگی گذاشت و بعد کنارم نشست. کمی صحبت کرد و بعد بدون توجه به التماس‌هایم من را تسلیم نیت شوم خود کرد.» 

تایید تجاوز

با این ادعاها شکوفه با دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی فرستاده شد و ادعای تجاوز به این دختر از سوی کارشناسان تایید شد.

بازداشت دختر و پسر فریبکار

 عرشیا و نیلوفر خیلی زود شناسایی و بازداشت شدند. 

در این مرحله پرونده برای تحقیقات بیشتر به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی تولیت و مستشار ملکی فرستاده شد و هفته گذشته با دعوت از شکوفه و متهمان پرونده جلسه تحقیقات تشکیل شد. 

ابتدا شکوفه بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت: «متهم وقتی فهمید قصد شکایت دارم مرا منصرف کرد و گفت خانواده‌اش را برای خواستگاری به منزل‌مان می‌فرستد. از آنجائی که آبرویم در خطر بود قبول کردم اما زیر قولش زد. حتی پاسخ تماس هایم را هم نمی‌داد به همین دلیل تصمیم گرفتم از او شکایت کنم و حالا برایش درخواست اشد مجازات دارم.» 

قهر پدر از خانه

در ادامه مادر شکوفه نیز گفت: «از روزی که شوهرم از این اتفاق باخبر شد خانه را ترک کرد و ما را تنها گذاشت. او مرا در این حادثه مقصر می‌داند زیرا هر وقت شکوفه می‌خواست بیرون برود مخالفتی نمی‌کردم و او را به دوستانش می‌سپردم. فکر می‌کردم نباید او را خیلی محدود کنم اما اشتباه کردم. باید او را با خطرهایی که در کمینش بود بیشتر آشنا می‌کردم. اینطور با مخالفت‌های من و پدرش بهتر کنار می‌‌آمد.»

من بی گناهم

سپس نیلوفر که بارها موجب آشنایی دختران و پسران شده بود در جایگاه ایستاد و گفت: «پسران محل مرا می‌شناختند و از من شماره دختر می‌خواستند تا با آنها دوست شوند. به این بهانه در پارک با دختران دوست می‌شدم و شماره آنها را در اختیار پسران می‌گذاشتم. عرشیا هم پسر همسایه بود که به پیشنهاد او شماره شکوفه را در اختیارش گذاشتم. باور کنید از انگیزه او اطلاعی نداشتم و نمی‌دانستم او قصد اذیت و آزار دارد.» 

او در پاسخ به سئوال هیأت قضایی که آیا در این مورد انگیزه مالی داشته‌ای یا نه؟ گفت: «خیر هیچ پولی در این مورد نگرفته‌ام فقط می‌خواستم دو عاشق را به هم برسانم!» 

دروغ می گوید

در ادامه عرشیا نیز در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «وقتی با این دختر تماس گرفتم، او در همان تماس اول قبول کرد با هم دوست شویم. چند روز از آشنایی ما نگذشته بود که شکوفه یک شب تماس گرفت و گفت پدرم مرا از خانه بیرون انداخته و لباس مناسب تنم نیست به همین دلیل از من خواست به بازار برویم. وقتی به بازار رفتیم خودش طلاهایش را فروخت و لباس خرید. بعد از خرید هم گفت می‌ترسد به خانه برود به همین دلیل در خیابان ماندیم. شب بعد دلم برایش سوخت و نمی‌خواستم در خیابان بماند به همین دلیل به میل خودش به خانه ما آمد و صبح زود نیز از خانه بیرون رفت.» عرشیا در پاسخ به نظر کارشناسان پزشکی قانونی گفت: «باور کنید او را آزار ندادم و احتمال می‌دهم وقتی از خانه ما بیرون رفته از سوی یک شخص دیگری مورد اذیت و آزار قرار گرفته است.» 

عرشیا در زندان

در پایان جلسه عرشیا به دستور هیأت قضایی بنا به شکایت شکوفه و اعلام نظر کارشناسان پزشکی قانونی بازداشت و روانه زندان شد. نیلوفر نیز از آنجائی که مدرکی علیه وی نبود تبرئه و آزاد شد. بنابه این گزارش، پرونده در نوبت رسیدگی قرار گرفت تا بعد از محاکمه متهم حکم لازم صادر شود.