گروه حوادث: 3 دختر جوان برای رسیدن به رویای سوار شدن بر خودروی لوکس نقشه عجیبی را طراحی کردند که در آن مردان هوسران را هم ادب کنند.

میهمانی های شبانه

مرجان 20 ساله که مدتی از جدایی پدر و مادرش می‌گذرد با شرکت در میهمانی‌های شبانه و دوست شدن با 2 دختر جوان دیگر که شرایط زندگی‌شان مثل خودش بود تصمیم گرفت زندگی جدیدی را برای خودش آغاز کند.

خانه مجردی

دختر جوان در جنوب شهرشان خانه‌ای برای زندگی‌ جدیدش اجاره کرد و بعد از مدتی 2 دختر دیگر که شقایق و میترا نام دارند تصمیم گرفتند همراه مرجان در خانه‌اش زندگی کنند.

متیرا 18 ساله و شقایق 20 ساله با توجه به دوستانی که در اکیپ‌های مختلف داشتند در میهمانی‌ و دورهمی‌های زیادی شرکت می‌کردند اما حضور در خانه‌های لوکس و دیدن زندگی شیک آنها را به فکر برد تا راهی برای سوار شدن بر خودروهای لوکس پیدا کنند.

نقشه عجیب

آخرین روزهای مهرماه سال جاری بود که 3 دختر جوان و تنها در خانه مجردی‌شان دور میز نشسته بودند و به دنبال راه حلی برای به دست آوردن خودرهای لوکس بودند همه این نقشه‌ها به خاطر این بود که وقتی در میهمانی‌ها شرکت می‌کنند همچون دختران و پسران پولدار سوار بر خودروهای لوکس باشند و از آنها عقب نمانند. مرجان در میان همه نقشه‌هایی که طراحی می‌کردند یک سناریوی حرفه‌ای را برای رسیدن به رویاهایشان طراحی کرد. میترا و شقایق ابتدا برای اجرای نقشه‌شان کمی ترس داشتند اما وقتی دیدند خیلی زود به خواسته‌شان می‌رسند تصمیم گرفتند همگی در این طرح حضور داشته باشند تا کسی به آنها شک نکند.

نخستین سرقت

عصر شنبه 28 مهرماه سال جاری 3 دختر جوان سوار بر خودروی تاکسی اینترنتی به خیابان شریعتی رفتند و پس از پیاده شدن از خودرو در کنار خیابان منتظر ماندند تا اینکه پسر جوانی سوار بر خودروی اپتیما در جلوی پای آنها توقف کرد و به آنها پیشنهاد داد تا شام را با هم در یک رستوران باشند.

مرجان که جلوتر از دوستانش در کنار خودرو با پسر جوان صحبت می‌کرد از دوستانش خواست تا سوار بر خودروی لوکس پسر جوان شوند.

مرجان در صندلی جلو نشست و دوستانش در صندلی عقب بودند و همگی شروع به صحبت کردند و پسر جوان که نمی‌دانست چه نقشه‌ای در انتظارش است به دوستان دیگرش تماس گرفت تا آنها هم برای خوردن شام به رستوران همیشگی بروند تا همه دور هم خوشگذرانی کنند.

خودرو اپتیما در مسیر بود که ناگهان مرجان از پسر جوان خواست از داخل سوپر مارکت برای او سیگار بخرد.  ایمان با اعتماد به 3 دختر جوان در کنار خیابان توقف کرد و به داخل سوپرمارکت رفت و یک بسته سیگار خرید اما وقتی از مغازه خارج شد هیچ اثری از 3 دختر جوان و خودرویش نبود.

پسر جوان تازه متوجه شد که 3 دختر جوان سارقان فریبکاری بودند که با نقشه از قبل طراحی شده دست به سرقت خودرویش زدند.

ایمان با پلیس تماس گرفت و ماجرای سرقت خودروی لوکسش را به پلیس مخابره کرد و در ادامه از دوستانش خواست تا به دنبالش بروند و او را تا خانه برسانند.

دومین سرقت

روز دوشنبه 30 مهرماه خودروی توسان سفید رنگ در شمال تهران وقتی در برابر 3 دختر جوان قرار گرفت برای خوشگذرانی آنها را سوار بر خودرویشان کرد اما نمی‌دانست این 3 دختر نقشه سرقت خودرویش را کشیده و هیچ خبری از خوشگذرانی نیست.

مرجان در این سناریو نیز از مرد جوان خواست برایش سیگار بخرد که در این صحنه نیز وقتی صاحب خودروی توسان از مغازه سوپرمارکت خارج شد دید که خودرویش به سرقت رفته است.

خودروی سرقتی

روز پنج شنبه 3 آبان ماه سال جاری تیمی از  ماموران کلانتری 158 کیانشهر در حال گشت‌زنی در خیابان صالحی بودند که به خودروی اپتیمای سفید رنگی که در کنار خیابان توقف کرده بود مشکوک شدند و در بررسی شماره پلاک خودروی لوکس متوجه شدند که چند روز قبل این خودرو در خیابان شریعتی به سرقت رفته است.

ماموران در ادامه به بررسی خودروی اپتیما پرداختند و مدارک خودروی توسان را که چندی قبل به سرقت رفته بود را کشف کردند و در ادامه ماموران صاحب 2 خودرو را به کلانتری احضار کردند.

راننده خودروی اپتیما وقتی در برابر ماموران قرار گرفت ادعا کرد که خودرویش از سوی 3 دختر جوان به سرقت رفته و این در حالی بود که راننده توسان نیز ادعاهای مشابه‌ای در مورد شیوه سرقت خودرویش مطرح کرد.

دستگیری 3 دختر جوان

ماموران در ادامه خانه‌هایی را که در نزدیکی محل پارک کردن خودروی اپتیما بود را در خیابان صالحی تحت نظر قرار دادند تا اینکه با اقدامات فنی و از حضور یک خانه مجردی که 3 دختر جوان در آن زندگی می کنند اطلاع پیدا کردند.

همین کافی بود تا ماموران پس از هماهنگی با مقام قضایی عملیات دستگیری را آغاز کنند و صبح شنبه 5 مهرماه 3 دختر جوان در خانه‌شان دستگیر شدند.

مرجان و دوستانش ابتدا خود را بیگناه می‌دانستند اما وقتی در برابر صاحب خودروی اپتیما و توسان قرار گرفتند به ناچار لب به سخن باز کردند.

مرجان رییس باند به ماموران گفت: ما تنها برای خوشگذرانی و تفریح دست به این سرقت‌ها زدیم و هیچ نقشه‌ای برای پولدار شدن نداشتیم و در این مدت فکر نمی‌کردیم دستگیر شویم.

گفت‌وگو با رییس باند

مرجان با چهر‌ه‌ای خونسرد اما بهت‌زده از اینکه باید به زندان برود ادعا می‌کند که عامل همه بدبختی‌های زندگی‌ام پدر و مادرم بودند که تنها به فکر خودشان بوده و برای آرامش و راحتی خودشان مرا تنها گذاشتند.

 سابقه‌داری؟

نه، اولین بار است که دستگیر شدم.

چرا دزدی؟

به خاطر اینکه وقتی پیش دوستان پولدارمان می‌رویم یا برای تفریح به شبگردی‌های خیابانی می‌رویم خودروی لوکس نداشتیم به همین خاطر دست به سرقت زدیم.

 یعنی قصد فروش یا اوراق کردن خودروها را نداشتی؟

ما این‌کاره نبودیم که بخواهیم برای پول سرقت کنیم و تنها می خواستیم وقتی به دور دور یا میهمانی می‌رویم با خودروهای شیک باشیم.

چرا بعد از اولین سرقت، خودروی دیگری سرقت کردی؟

ما 3 نفر بودیم و قصد داشتیم هر کدام یک خودروی لوکس داشته باشیم و بعد از مدتی آنها را در خیابان رها کنیم و به همان شیوه خودروهای دیگری سرقت کنیم تا دستگیر نشویم اما خیلی زود دستگیر شدیم.

 تنها زندگی می‌کنی؟

بله، پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند و مرا تنها گذاشتند.

علت طلاق؟

با هم اختلاف داشتند و بعد از جدایی من یک روز پیش پدرم بودم و یک روز پیش مادرم و این در حالی بود که هیچ اهمیتی به من نمی‌دادند و تصمیم گرفتم یک خانه اجاره کنم و به تنهایی زندگی کنم که این پیشنهاد با استقبال پدر و مادرم روبرو شد.

همدستانت هم تنها زندگی می‌کنند؟

آنها هم مثل من پدر و مادرشان از هم جدا شدند و در میهمانی‌های شبانه با هم آشنا شدیم و در این مدت آنها نیز بیشتر اوقات در خانه من بودند و گاهی اوقات به خانه پدر و مادرشان می‌رفتند.

 در گذشته با خودروی لوکس رانندگی کرده بودی؟

بله، پدرم خودروی لوکس داشت و گاهی اوقات با خودروی پدرم به دانشگاه می‌رفتم.

  فکر نمی‌کردی دستگیر شوی؟

نه، چون قرار بود خودروها برای چند روز دستمان باشد و خیلی زود آنها را تغییر دهیم.

 خودروی توسان را کجا پنهان کردید؟

در پارکینگ خانه پدر شقایق پنهان کردیم.

 چرا از پدرت نخواستی تا برایت خودرو بخرد؟

پدرم سرش به زندگی خودش گرم است و کاری به من ندارد و فقط هر ماه به حسابم پول می‌ریزد که اجاره خانه بدهم و هزینه‌ها زندگی را بپردازم.

 اعتیاد داری؟

نه، ولی گاهی اوقات با دوستانم گل می‌کشیم.

 چطور نقشه سرقت به ذهنت رسید؟

خوب چندبار که با دوستانم در خیابان بودیم چند جوان پیشنهاد دادند تا سوار بر خودرویشان شویم به همین خاطر این نقشه به ذهنمان رسید که مردان هوسران را ادب کنیم و خودمان نیز به رویایمان برسیم.

بنابه این گزارش، 3 دختر جوان پس از اعتراف به سرقت‌هایشان برای تحقیقات بیشتر در اختیار مقام قضایی قرار گرفته‌اند.