گروه حوادث: قاتل مرد کارخانه دار در سر دوراهی مرگ و زندگی قرار گرفت.

13 سال پیش مأموران پلیس گزارشی از  ناپدید شدن ناگهانی مرد کارخانه داری به نام محمد دریافت کردند که نشان از سرنوشتی مرموز داشت.

 همسر محمد وقتی پیش روی ماموران پلیس قرار گرفت ، گفت: «محمد آخرین بار از محل کارش تماس گرفت و گفت تا یک ساعت بعد به خانه می رسد اما  هرچه منتظرش شدیم از او خبری نشد به تلفن همراهش زنگ زدیم اما نه تنها پاسخگو نبود بلکه از دسترس خارج شد و دیگر پاسخگو نبود..»

کارگر اخراجی

با این ادعاها تیمی از کارآگاهان برای رازگشایی  به کارخانه محمد رفتند اما فهمیدند دو روز است محمد به محل کارش نرفته و کارگران نیز از او بی‌خبرند.

 در گام بعدی تحقیقات پلیس در ردیابی تلفن همراه محمد دریافت آخرین تماس وی با یکی از کارگران اخراجی کارخانه به نام ایزد بوده است و با تعقیب ایزد 30 ساله نیز مشخص شد وی از زمان ناپدید شدن محمد متواری شده است.

بدین ترتیب،چند روز بعد از حادثه با تلاش پلیس محمد شناسایی و بازداشت شد.  

اعتراف

مرد جوان با وجود اصرار بر بی گناهی قتل را به گردن گرفت و به مأموران گفت: «در کارخانه محمد کار می‌کردم. در این سال‌ها ازدواج نکرده بودم و با خانواده او رفت و آمد داشتم. سال ها گذشت تا اینکه به بهانه ورشکستگی در لیست تعدیل نیرو قرار گرفتم و چند ماه قبل اخراج شدم. وقتی از کارخانه بیرون آمدم در یک شرکت مشغول کار شدم اما از آنجایی که مخارج پدر و مادرم با من بود از محمد خواستم هرچه زودتر حق و حقوقم را پرداخت کند.»

ایزد در ادامه گفت:« محمد از پرداخت سنواتم طفره می‌رفت و امروز و فردا می‌کرد. این شد که روز حادثه با او قرار گذاشتم و به خاطر فشار مالی تصمیم گرفتم هرطور شده است طلبم را از او بگیرم. وقتی محمد سر قرار آمد با هم صحبت کردیم تا اینکه حرف ما به درگیری کشید و در آن درگیری از ناراحتی و عصبانیت ناخواسته یک ضربه به سر مقتول زدم. فکر کردم بیهوش شده است به همین خاطر او را سوار ماشین کردم تا شاید بعد از ساعتی به هوش بیاید اما وقتی فهمیدم او مرده است از ترس پلیس او را سوزاندم و باقی اجساد را دفن کردم.»

بعد از این اعترافات، پلیس به محل حادثه رفت و بقایای جسد مرد کارخانه دار را پیدا کرد.

در دادگاه

ایزد دراولین جلسه محاکمه بنا به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. با تأیید این حکم متهم در آستانه مرگ قرار داشت که توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند. او فرصت گرفت برای پرداخت دیه تنها واحد آپارتمانی که در حومه تهران را دارد بفروشد اما در مهلت داده شده نتوانست دیه را بپردازد.

یا قصاص یا دیه

بدین ترتیب ایزد روز گذشته  در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران  به ریاست قاضی عبداللهی محاکمه شد.

اولیای دم که سه فرزند مقتول بودند بار دیگر درخواست قصاص کردند سپس ایزد در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید تنها دارایی‌ام همان آپارتمان است اما تا به حال فروش نرفته است. دارایی دیگری ندارم و از اولیای دم درخواست گذشت دارم.»

در پایان متهم به پای خانواده اولیای دم افتاد و از آنها درخواست گذشت کرد.

در ادامه همسر مقتول رو به متهم کرد و گفت:«یا قصاص یا دیه! وقتی شوهرم را می‌کشتی از نون و نمکی که سر سفره او خورده بودی خجالت نکشیدی ؟! در این سال‌ها خانواده‌ات یکبار به منزل ما نیامدند تا از من و فرزندانم دلجویی کنند. فرزندانم از خون پدرشان گذشت نخواهند کرد.

بنابه این گزارش، بزودی درباره قاتل مرد کارخانه دار تصمیمم گیری خواهد شد.