افشاگری از نقش کرملین در سقوط بشار اسد، عاقبت اعتماد به روسیه را به رخ کشید؛
تلنگر جولانی به متحدان مسکو!

رامین پرتو
سهشنبه گذشته دمشق شاهد حضور هیأتی بلندپایه از روسیه بود؛ دیداری که پشت درهای بسته در کاخ تشرین برگزار شد و بهسرعت در صدر اخبار منطقه قرار گرفت. بر اساس گزارش شبکه دولتی الاخباریه سوریه، «اسعد الشیبانی» وزیر امور خارجه و مهاجران دولت موقت سوریه از «الکساندر نواک» معاون نخستوزیر روسیه و همراهانش استقبال کرد. همزمان مشخص شد که در هیأت روسی وزیر ساختوساز، مسکن و خدمات رفاهی، معاونان وزیران دفاع و خارجه حضور دارند و همین ترکیب نشان میداد که این سفر، صرفاً ماهیت سیاسی نداشته بلکه حامل پیامهای اقتصادی و امنیتی نیز بوده است.
نکته مهم، زمانبندی این دیدار بود؛ چراکه تنها یک ماه پس از سفر هیأت سوری به مسکو صورت گرفت که به دیدار الشیبانی با ولادیمیر پوتین منتهی شد. از سوی دیگر، این گفتوگوها در شرایطی انجام میشود که دولت موقت سوریه به رهبری الجولانی، تلاش دارد جایگاه خود را بهعنوان مرجع قانونی در نظم سیاسی تازه دمشق تثبیت کند.
بر اساس بیانیه وزارت خارجه دولت موقت سوریه، این گفتوگوها نه تنها نقطه عطفی در روابط دو کشور محسوب میشود، بلکه به منزله آغاز مرحله جدیدی از «تفاهم سیاسی و نظامی» تعبیر شده است. نواک نیز در نشست خبری مشترک با الشیبانی تصریح کرد که مسکو در «مرحله جدید تاریخ سوریه» به دنبال روابطی برابر و بر پایه احترام متقابل است. این سخنان در حالی مطرح شد که روسیه طی دو دهه گذشته بیشتر بهعنوان «حامی و تکیهگاه بشار اسد» شناخته میشد تا یک شریک برابر!
همکاری راهبردی از حوزه انرژی تا پایگاههای نظامی
آنچه در محور اصلی مذاکرات میان دو طرف قرار داشت، ترکیبی از همکاریهای اقتصادی، بازسازی زیرساختها و مسائل امنیتی بود. الشیبانی تأکید کرد که دمشق به دنبال شرکای صادق برای بازسازی پس از جنگ است و در این میان روسیه میتواند نقشی کلیدی ایفا کند. او همچنین به صورت روشن حوزههای همکاری مسکو و دمشق را حوزههایی از جمله بازسازی، انرژی، کشاورزی و بهداشت اعلام کرد.
اما در لایه عمیقتر، موضوع پایگاههای نظامی روسیه در خاک سوریه همچنان به عنوان یکی از مسائل حساس و راهبردی باقی مانده است. وزارت دفاع روسیه پیشتر اعلام کرده بود که چشمانداز همکاریهای دوجانبه شامل بررسی وضعیت پایگاههای طرطوس و حمیمیم نیز میشود؛ چراکه این دو پایگاه از زمان حضور نظامی مستقیم روسیه در سوریه (بهویژه پس از سال ۲۰۱۵) نقش حیاتی در تثبیت موقعیت مسکو در شرق مدیترانه ایفا کردهاند.
در گفتوگوهای رسمی، طرف سوری تاکید کرده که حفظ این پایگاهها تنها زمانی مشروعیت دارد که «به سود دمشق» باشد. وزیر دفاع دولت انتقالی نیز پیشتر به واشنگتنپست گفته بود که روسیه میتواند حضور خود را ادامه دهد، مشروط به آنکه این حضور به منافع ملی سوریه خدمت کند. به این ترتیب، دولت جدید دمشق کوشیده است نوعی توازن میان نیاز به حمایت امنیتی روسیه و تاکید بر حاکمیت ملی خود برقرار کند.
از منظر اقتصادی، پیشنهاد نواک برای احیای کمیسیون مشترک همکاری تجاری و اقتصادی میان دو کشور، نشاندهنده تلاش برای بازگرداندن روابط به مسیر نهادمند است. روسیه همچنین وعده داده که کمکهای بشردوستانه از جمله سوخت، دارو و مواد غذایی در اختیار دمشق قرار دهد. افزون بر این، حضور حدود چهار هزار دانشجوی سوری در دانشگاههای روسیه، بهعنوان سرمایه انسانی آینده بازسازی کشور مورد اشاره قرار گرفته است.
در این میان، نکته قابل توجه، موضعگیری صریح الشیبانی علیه اسرائیل بود. او تجاوزات مکرر تلآویو را تهدیدی مستقیم برای ثبات منطقه دانست و تاکید کرد که «سوریه جدید» صفحه فریب و انکار را بسته است. بر این اساس، چنین موضعی تلاش آشکار دمشق برای فاصلهگذاری از نظام سابق و بازتعریف چهره بینالمللی خود محسوب میشود.
افشاگری جولانی با محوریت مسکو و اسد
همزمان با این تحرکات دیپلماتیک، سخنان الجولانی در رسانههای سوریه جنجالآفرین شد؛ چراکه او برای نخستین بار پرده از همکاریهای مسکو با هیأت تحریرالشام (گروهی که تا چندی پیش در فهرست تروریستی آمریکا قرار داشت) برداشت. او در گفت وگوی اختصاصی با شبکه سوری الاخباریه اعلام کرد «وقتی در جریان نبرد آزادسازی حماه به آنجا رسیدیم، مذاکراتی بین ما و روسیه انجام شد و سپس در زمانی که به حمص رسیدیم، روسها از نبرد دور ماندند و طبق توافقی که بین ما حاصل شد، کاملاً از صحنه نظامی خارج شدند. این افشاگری، علاوه بر آنکه نقش روسیه در سقوط بشار اسد و پایان حاکمیت حزب بعث را برجسته کرد، پرسشهای جدی درباره مشروعیت سیاستهای مسکو در خاورمیانه به اذهان عمومی متبادر کرده است.
از دید بسیاری از ناظران، این سخنان دو پیام متضاد داشت. از یک سو نشان داد که دولت موقت سوریه تلاش دارد تاریخچه تعاملات پنهان روسیه را برای خود به «سرمایه مشروعیت» تبدیل کند و از سوی دیگر، این افشاگری میتواند برای مسکو هزینهساز باشد؛ چراکه همکاری با یک گروه تروریستی علیه حاکمیت یک کشور در تضاد با ادعاهای رسمی روسیه مبنی بر مبارزه با تروریسم قرار دارد.
در سطح بینالمللی، این موضوع احتمالاً بازتاب گستردهای در روابط روسیه با غرب و حتی با برخی متحدان خاورمیانهای آن خواهد داشت؛ تا جایی که کشورهایی چون مصر و عربستان که به همکاری با دولت موقت سوریه چشم دوختهاند، ممکن است نسبت به نقش پشتپرده مسکو دچار تردید شوند. همچنین برای ایران (که در سالهای گذشته متحد اصلی دمشق در کنار روسیه بود) این افشاگری معنای ویژهای دارد و حالا این مفهوم به دست میآید که اگر مسکو واقعاً در سقوط نظام اسد نقشآفرین بوده باشد، تردیدها درباره میزان تعهد روسیه به ائتلافهای منطقهای افزایش خواهد یافت.
از منظر وجهه بینالمللی، روسیه در شرایطی که درگیر جنگ اوکراین است و با فشارهای تحریمی غرب مواجه است، بیش از هر زمان دیگری نیازمند انتشار تصویر یک «قدرت مسئول» از خود است، اما افشاگری جولانی میتواند این تصویر را خدشهدار کند و ادعاهای مسکو درباره پایبندی به اصول حقوق بینالملل و تعهد به متحدان را زیر سوال ببرد.
نگاه آمریکا و اروپا به روابط جدید روسیه و سوریه
با تمام این تفاسیر باید توجه داشت که بازتعریف روابط میان دمشق و مسکو در دوره دولت موقت سوریه، همزمان با جنگ اوکراین، برای آمریکا و اروپا اهمیتی دوچندان دارد. واشنگتن و بروکسل از یک سو شاهد تضعیف نظام سابق سوریه و تغییر معادلات قدرت در دمشق هستند، و از سوی دیگر نگران تثبیت نقش روسیه در خاورمیانه خواهند بود. برای ایالات متحده، حضور فعال روسیه در بازسازی سوریه میتواند چالشی برای سیاست فشار حداکثری علیه مسکو باشد.
اگر روسیه موفق شود از طریق قراردادهای انرژی، زیرساخت و حضور نظامی، جایگاه خود را در دمشق تحکیم ببخشد، این موفقیت میتواند بهعنوان نمونهای از «گذر از تحریمها» تلقی شود. از همین رو انتظار میرود آمریکا با دقت و حساسیت تحولات را رصد کند و شاید حتی ابزارهای جدیدی برای محدود کردن همکاریهای اقتصادی مسکو- دمشق به کار گیرد.
اروپا نیز در موقعیتی پیچیده قرار دارد. از یک سو، ثبات در سوریه برای بروکسل اهمیتی حیاتی دارد؛ چراکه موج جدید بیثباتی میتواند به مهاجرتهای گسترده و تهدیدهای امنیتی منجر شود. از سوی دیگر، اروپا نمیخواهد با پذیرش نقشآفرینی روسیه در خاورمیانه، به کرملین مشروعیت تازه ببخشد و به همین دلیل، سیاست اروپا احتمالاً میان «احتیاط در تعامل با دمشق» و «فشار بر روسیه» در نوسان خواهد کرد.
بر همین اساس باید گفت که نزدیک شدن روسیه و سوریه به یکدیگر میتواند خروجی مبهم و البته خطرناک برای غرب داشته باشد اما مساله مهم، افشای نقش مسکو در سقوط بشار اسد خواهد بود که حالا موجب سکوت متحدان این کشور به خصوص در غربآسیا شده است!
دیدگاه تان را بنویسید