درگیری نظامی هند و پاکستان، بازیگران تاثیرگذار بینالمللی را به واکنش واداشت؛
آتش در شبهقاره و بیم جامعه ملل از فاجعه اتمی

رامین پرتو
در هفتههای اخیر، آسمان پرآشوب شبهقاره هند بار دیگر شاهد شعلهور شدن آتش خصومت میان دو رقیب دیرینه یعنی هند و پاکستان، بوده است؛ دو کشوری که از زمان استقلال از بریتانیا در سال ۱۹۴۷ میلادی تاکنون، چهار جنگ رسمی و دهها درگیری مرزی، اطلاعاتی و تروریستی را پشت سر گذاشتهاند. آخرین حلقه از این زنجیره تنش، به درگیریهای سنگین مرزی در امتداد خط کنترل (LoC) در منطقه کشمیر مربوط میشود؛ منطقهای که همواره محور اصلی اختلافات دو کشور بوده است و طی ادوار گوناگون این درگیری نه تنها رفع نشده، بلکه مساله کشمیر هم به عنوان یک پرونده مفتوح پیشروی هر دو کشور مفتوح مانده است.
بنا بر گزارش منابع محلی، از بامداد روز گذشته (چهارشنبه) تبادل آتش سنگین میان نیروهای نظامی دو طرف باعث کشته شدن دهها نظامی و غیرنظامی شده و هزاران نفر از ساکنان روستاهای مرزی را مجبور به ترک خانههایشان کرده است. حملات هوایی محدود نیز از سوی هر دو طرف تأیید شده و بر شدت نگرانیها افزوده است؛ تا جایی که گفته میشود چیزی در حدود 30 نفر کشته شدهاند و حالا هر دو طرف یکدیگر را به جبران حملات دیگری تهدید میکنند.
از زخمهای تاریخی تا رقابت ژئوپلیتیک
اینکه چه دلایلی باعث شده تا این جنگ به راه بیفتد، متعدد و دارای ابعاد گوناگون است. نخستین و اصلیترین ریشه تنشهای میان هند و پاکستان، مسئله کشمیر است. این منطقه کوهستانی و استراتژیک، با اکثریت مسلمان، از زمان استقلال بریتانیا بهطور دائم میان دو کشور تقسیم و دست به دست شده و به صحنه نبرد مستقیم و نیابتی بدل گشته است. هر دو کشور مدعی مالکیت کامل این سرزمین هستند، در حالی که وضعیت فعلی به شکل دوپارچه، نه صلحآمیز و نه رسمی، ادامه دارد. افزون بر مسئله کشمیر، رقابت استراتژیک میان دو قدرت نظامی در جنوب آسیا نیز محرک دیگری برای تشدید درگیریهاست. سیاستهای ناسیونالیستی دولت نارندرا مودی در هند و مواضع محافظهکارانه ارتش پاکستان در کنار تحرکات گروههای شبهنظامی مورد حمایت اسلامآباد در کشمیر هندی، فضای خصومت را داغتر کرده است و حالا حتی بحث تقابل غیر رسمی مطرح است. همچنین، وقوع حملات تروریستی در هند که دهلی نو آنها را به گروههای مستقر در پاکستان نسبت میدهد، در سالهای اخیر بارها به عنوان جرقهای برای درگیریهای مرزی عمل کردهاند. در این چارچوب، جنگ رسانهای میان دو کشور نیز در شعلهور کردن احساسات عمومی نقش تعیینکنندهای دارد.
تداوم درگیری نظامی میان هند و پاکستان میتواند منطقه را وارد مرحلهای تازه از بحرانهای انسانی، سیاسی و امنیتی کند. منطقه کشمیر، که هماکنون نیز با مشکلات اقتصادی، محدودیتهای آزادی بیان، حضور نظامی سنگین و زیرساختهای ضعیف مواجه است، به یکی از آسیبپذیرترین نقاط در این بحران تبدیل خواهد شد و حتی ممکن است که درگیریهای مسلحانه داخلی به راه بیافتد
جنگ اتمی، خطری فراتر از مرزها
نکته نگرانکننده درباره درگیری نظامی میان هند و پاکستان این است که هر دو کشور دارای زرادخانههای هستهای هستند. تخمینها حاکی از آن است که هند و پاکستان مجموعاً بیش از ۳۰۰ کلاهک هستهای در اختیار دارند؛ به گونهای که هند 172 کلاهک هستهای و پاکستان 170 کلاهک هستهای را در اختیار دارند. اگرچه مقامات رسمی همواره بر سیاست بازدارندگی هستهای تأکید کردهاند، اما سرعت تحولات و ضعف در کانالهای ارتباطی مستقیم، احتمال وقوع محاسبات اشتباه را افزایش میدهد.
در صورت گسترش درگیری و ورود تسلیحات اتمی به میدان نبرد، پیامدهای آن محدود به دو کشور نخواهد بود. بر اساس تحلیل دانشگاه پرینستون، حتی یک تبادل هستهای محدود میتواند منجر به مرگ میلیونها انسان، بروز زمستان هستهای، کاهش تولید کشاورزی در آسیا و تغییرات اقلیمی جهانی شود. سازمان ملل متحد نیز در بیانیهای اخیراً هشدار داده که هرگونه جنگ میان هند و پاکستان میتواند به یک «فاجعه انسانی و زیستمحیطی بیسابقه» منجر شود.
آیا همسایگان میتوانند میانجی باشند؟
در بحبوحه تنشهای رو به افزایش، نگاهها به سوی کشورهای همسایه چون چین، ایران، روسیه، مالزی و حتی بنگلادش دوخته شده است. چین که روابط نزدیکی با پاکستان دارد و در عین حال شریک تجاری مهمی برای هند محسوب میشود، از ظرفیت بالقوهای برای ایفای نقش میانجی برخوردار است. با این حال، تنشهای مرزی اخیر میان چین و هند در منطقه لَداخ، جایگاه بیطرفانه پکن را تضعیف کرده است. ایران نیز، با توجه به روابط دیپلماتیک سنتی با هر دو کشور، بهویژه با پاکستان، میتواند از موضعی متوازن، زمینه گفتوگو را فراهم کند. وزیر امور خارجه ایران در بیانیهای خواستار خویشتنداری دو کشور شده و آمادگی تهران برای تسهیل گفتوگو را اعلام کرده و حالا سید عباس عراقچی راهی دهلی شده است و باید دید که خروجی این سفر چه خواهد بود.
کشورهایی مانند افغانستان، که خود گرفتار بیثباتی داخلی هستند، در حال حاضر ظرفیت چندانی برای ایفای نقش میانجی ندارند. با این حال، بنگلادش با توجه به تجربه در مدیریت تنشهای منطقهای و روابط نزدیک با هند، میتواند در پشت صحنه دیپلماتیک فعال باشد و مالزی به انضمام روسیه هم از جمله گزینههای مناسب برای میانجیگری است.
نکته نگرانکننده درباره درگیری نظامی میان هند و پاکستان این است که هر دو کشور دارای زرادخانههای هستهای هستند. تخمینها حاکی از آن است که هند و پاکستان مجموعاً بیش از ۳۰۰ کلاهک هستهای در اختیار دارند؛ هند 172 و پاکستان 170 کلاهک
واکنش قدرتهای جهانی به منازعات هند و پاکستان
ایالات متحده آمریکا، به عنوان یکی از قدرتهای دارای نفوذ در هر دو کشور، نگرانی شدید خود را از تشدید درگیری اعلام کرده و خواستار گفتوگوهای فوری برای کاهش تنش شده است. کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرده که «درگیری میان دو قدرت اتمی منطقهای میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد و باید فوراً متوقف شود و در این راستا مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا هم خواستار سطح تنش شده است.
اتحادیه اروپا نیز با لحنی مشابه خواستار بازگشت دو طرف به میز مذاکره و احترام به حقوق بشر در کشمیر شده است. فرانسه و آلمان به صورت جداگانه نیز تماسهایی با مقامات دهلی و اسلامآباد برقرار کردهاند تا از مسیرهای دیپلماتیک، بحران را مهار کنند. ایران هم ضمن ابراز نگرانی از بروز بحران انسانی در کشمیر، بر ضرورت پایبندی به راهحلهای سیاسی و گفتوگو تأکید کرده است. روسیه و چین هم به عنوان دیگر همسایگان هند و پاکستان خواستار خاموش شدن شعلههای جنگ شدهاند.
سناریویی برای یک بحران فراگیر
با تمام این تفاسیر، تداوم درگیری نظامی میان هند و پاکستان میتواند منطقه را وارد مرحلهای تازه از بحرانهای انسانی، سیاسی و امنیتی کند. منطقه کشمیر، که هماکنون نیز با مشکلات اقتصادی، محدودیتهای آزادی بیان، حضور نظامی سنگین و زیرساختهای ضعیف مواجه است، به یکی از آسیبپذیرترین نقاط در این بحران تبدیل خواهد شد و حتی ممکن است که درگیریهای مسلحانه داخلی به راه بیفتد. افزایش مهاجرت اجباری، اختلال در زندگی روزمره، بسته شدن مدارس و خدمات عمومی، و افزایش خشونت میان جوامع محلی میتواند بر بافت اجتماعی منطقه تأثیرات مخربی بگذارد. همچنین، هرگونه استفاده از تسلیحات سنگین، بهویژه در مناطق پرجمعیت، میتواند به فاجعه انسانی گستردهای منجر شود. در سطح منطقهای، ادامه جنگ میتواند مسیرهای تجاری جنوب آسیا را مسدود کرده، رشد اقتصادی را متوقف و زمینهساز افزایش فعالیت گروههای افراطی در مرزهای افغانستان، پاکستان و هند شود. علاوه بر این، رقابت تسلیحاتی تازهای میان قدرتهای منطقهای ایجاد خواهد شد که ثبات درازمدت را تهدید میکند. بر این اساس بروز جنگ تمامعیار میان دو قدرت هستهای در جنوب آسیا میتواند به عنوان قویترین تهدید برای صلح جهانی تلقی شود و به همین دلیل صلح در شبهقاره دیگر نه فقط یک ضرورت منطقهای، که ضرورتی برای بقای جهانی محسوب میشود.
دیدگاه تان را بنویسید