فرشاد گلزاری

 افغانستان این روزها مجدداً درگیر یک سونامی سیاسی شده که متاسفانه اخبار مربوط به آن در انبوهی از خبرهای مربوط به اپیدمی ویروس کرونا دفن شده است. شکی وجود ندارد که تحولات افغانستان در حوزه میدانی و سیاسی به حدی مهم است که نه تنها ما (ایران) به عنوان همسایه غربی این کشور یا پاکستان به عنوان عنصر اثرگذار در هدایت طالبان که همسایه جنوبی به حساب می‌آید، بلکه کشورهایی مانند ایالات متحده و متحدان اروپایی آن در ناتو و آیساف چشم خود را به تحولات این کشور دوخته‌اند و عملاً منافع بسیاری را بر خود هدف‌گذاری کرده‌اند. در این میان باید متوجه باشیم که دو موضوع اصلی در افغانستان در حال وقوع بوده که نیاز است ما آنها را به دقت دنبال و در نهایت تحلیل کنیم. اولین مساله نزاع قدرت در کابل است که از اسفندماه سال گذشته و با تحلیف دو رئیس جمهور شروع شد. ریشه این اتفاق بسیار مهم (البته نادر) انتخابات مهر ماه افغانستان بود. فرآیند این انتخابات به حدی مبهم و پیچیده بود که اعتراض‌هایی از سوی تیم عبدالله عبدالله در بالاترین حد خود رخ داد؛ به گونه‌ای که آنها معتقد بودند هزاران رای در فرآیند رای‌گیری جابجا شده و حتی تیم اشرف غنی با هدایت عوامل آمریکا توانسته‌اند علاوه بر مهندسی انتخابات و اعمال تقلب گسترده، سیستم رای‌گیری بایومتریک (اثر انگست) را به نفع خودشان فریب بدهند. نتیجه آن به روی کار آمدن دو رئیس جمهور در کابل (آن هم در یک روز) بود که البته یک فاجعه سیاسی به حساب می‌آید. این مساله به خوبی نشان می‌دهد که دولت وحدت ملی افغانستان با چالش جدی روبرو شده است و نه تنها اشرف غنی بلکه عبدالله عبدالله حاضر به کنار کشیدن از قدرت نیستند. همین موضوع باعث شده تا دو فرد با دو گرایش و ایدئولوژی سیاسی (لیبرال و جهادی) مختلف در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. تا جایی که شاهد آن بودیم که نه تنها در داخل افغانستان بلکه خارج از افغانستان (خصوصاً ایالات متحده) هم به این موضوع واکنش تند نشان داده شد و حتی همین چند روز پیش شاهد سفر غیرمنتظره مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به کابل بودیم و در همان‌جا اعلام شد که یک میلیارد دلار کمک بلاعوض آمریکا به افغانستان به دلیل عدم اتفاق در مورد یک حکومت واحد، قطع شده است. این موضوع بدون تردید نه تنها در وضعیت سیاسی و امنیتی بلکه در اوضاع و احوال اقتصادی افغانستان هم تاثیر خواهد گذاشت.

بهترین راه برون‌رفت از وضعی فعلی در افغانستا، فقط حل و فصل اختلافات نیست بلکه باید سازوکار جدید در این میان به وجود بیاید تا از ریش‌سفیدان و کسانی مانند کرزی، حکمتیار، عبدالله و غیره در جهت صلح دوام‌دار با طالبان استفاده شود و سطح خشونت تا حد ممکن کاهش پیدا کند

مساله مهمتر در این راستا که باید مورد نظر قرار بگیرد این است که اخیراً پیشنهادی از سوی «اشرف غنی» به حنیف اتمر داده شده که وی مسئولیت وزارت خارجه افغانستان را برعهده بگیرد و در سویی دیگر شاهد آن بودیم که اشرف غنی طی پیشنهادی به عبدالله عبدالله از او خواسته تا به عنوان معاون رئیس جمهور و مسئول پیگیری پرونده صلح با طالبان وارد میدان شود که عبدالله این پیشنهاد را نپذیرفته است. آنچه در این بین اهمیت دارد بیانیه‌ای است که از سوی عبدالرب‌رسول سیاف، محمدیونس قانونی، محمدکریم خلیلی و حامد کرزی منتشر شده و در آن از عبدالله و اشرف غنی خواسته‌اند تا اختلافات را حل کنند. با توجه به سابقه این طیف، پیامی که از بیانیه مخابره می‌شود این است که اپوزیسیون افغانستان همچنان فعال است و به دنبال سهم‌خواهی‌ خود پیشنهادهایی را به ارگ ریاست جمهوری ارائه کرده است. اینکه دیده می‌شود شخصی مانند حنیف اتمر به عنوان وزیر خارجه پیشنهاد داده می‌شود دقیقاً نشان می‌دهد که اپوزیسیون مذکور او را پیشنهاد داده است.

چه کسی برنده می‌شود؟

وضعیت فعلی نشان می‌دهد که اپوزیسیون و همچنین حامد کرزی همچنان نفوذ خود را در افغانستان دارد ولی باید متوجه باشیم که از سوی دیگر آمریکایی‌ها بارها به صورت غیرمستقیم اعلام کرده‌اند که گزینه ریاست جمهوری افغانستان باید پشتون باشد و به همین دلیل شاهد آن هستیم که عبدالله عبدالله به حاشیه رانده شده است. این در حالی است که ایالات متحده، ناتو و آیساف از سال 2001 تاکنون هزینه‌های زیادی را در افغانستان متحمل شده‌اند و به همین دلیل نمی‌توان خروج آنها از افغانستان را عملیاتی دانست. نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است نفوذ طیف حامد کرزی در جامعه افغانستان است؛ به گونه‌ای که او و تیمش از سوی مردم افغانستان حمایت می‌شوند و کابینه کرزی در آن دوران یک دولت مصلح به حساب می‌آمد و اساساً به دنبال تنش‌زایی در این کشور نبود. این مولفه‌ها و درهم تنیده شدن وضعیت افغانستان نشان می‌دهد که چشم‌انداز این کشور مشخص نیست. باید بپذیریم که عبدالله عبدالله در مقام ریاست اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان به ایفای نقش پرداخته و به هیچ وجه نمی‌پذیرد که یک پست کمتر و کوچکتر را در اختیار بگیرد. این در حالیست که عده‌ای معتقدند عبدالله عبدالله هم رهبر مناسب سیاسی - اجتماعی به حساب نمی‌آید و یک مدیر تکنوکرات محسوب می‌شود. بنابراین اگر اشرف غنی مهارت ادراکی خود را به کار بگیرد بدون تردید عبدالله را در دولت حفظ خواهد کرد اما از دگر سو باید نیم‌نگاهی به واشنگتن داشته باشیم. شکی وجود ندارد که ترامپ یک تاجر سیاسی است و اساساً ادبیات سیاسی را به خوبی فرا نگرفته و به همین دلیل تضاد موجود باعث می‌شود که وضعیت افغانستان با تردید مواجه شود؛ چراکه از یک سو همه معتقدند واشنگتن نیروهای خود را از این کشوربیرون می‌کشد و این در حالیست که هیچ داده‌ قوی و محکم برای اثبات این موضوع وجود ندارد.

پیامی که از بیانیه چهره‌های سیاسی افغانستان مخابره می‌شود این است که اپوزیسیون افغانستان همچنان فعال است و به دنبال سهم‌خواهی‌ خود پیشنهادهایی را به ارگ ریاست جمهوری ارائه کرده است

طالبان، بازیگر اصلی اما خاموش!؟

در این میان نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است و به نوعی معادلات افغانستان را با اما و اگرهای متعدد روبرو می‌کند، کنشگری سیاسی و میدانی طالبان است. باید متوجه باشیم که تیم مذاکره کننده طالبان که در دوحه توافق صلح را به امضاء رساند، عملاً هیچ کنترلی بر هستة تندروی طالبان که در سراسر افغانستان دست به عملیات‌های گسترده می‌زند، ندارد. به همین دلیل است که ما می‌بینیم این جریان علیرغم اینکه توافق با آمریکا را امضا کرده اما همچنان در حال انجام عملیات‌های گسترده در ولایاتی مانند کاپیسا، میدان وردک، هلمند، غزنی و غیره است. از سوی دیگر طالبان موفق شد تا دولت وحدت ملی افغانستان را مجاب کند تا هزار زندانی خود را آزاد کند و شک وجود ندارد که اگر این اتفاق رخ ندهد افغانستان مجدداً به کوهی از آتش تبدل خواهد شد. به همین دلیل معتقدم که نزاع در ارگ بدون تردید تبعات بسیار زیادی خواهد داشت که هم در عرصه سیاسی و میدانی و هم در عرصه اقتصادی و اجتماعی به زودی نمایان خواهد شد؛ چراکه اکنون دولت در این کشور کاملاً شکننده است و طالبان هم با تمام وجود و توان در حال اعمال فشار برآمریکا و دولت وحدت ملی افغانستان است تا بتواند منافع خودش را تامین کند. لذا بهترین راه برون‌رفت از وضعی فعلی، فقط حل و فصل اختلافات نیست بلکه باید ساز و کار جدید در این میان به وجود بیاید تا از ریش‌سفیدان و کسانی مانند کرزی، حکمتیار، عبدالله و غیره در جهت صلح دوام‌دار با طالبان استفاده شود و سطح خشونت تا حد ممکن کاهش پیدا کند.