جان لیچ فیلد، روزنامه‌نگار |  خشونت‌های وحشیانه‌ای که در پاریس به اوج می‌رسد، یک اعتراض نیست. من کل روز را در خیابان‌ها و کوچه‌های اطراف طاق آزادی بودم. اراذل و اوباشی که از آنها در رسانه‌ها صحبت می‌شود، اکثریت 10هزار نفری جلیقه‌زردها را در پایتخت تشکیل می‌دادند.

با حساب و کتاب من، حداقل 70درصد چریک‌های شهری از احزاب راست‌افراطی یا آنارشیست‌های چپ نبودند، بلکه آنها چریک‌های آماتور شهرستانی بودند، کسانی که از رادیکال‌ترین بخش‌های جنبش جلیقه‌زردها در مناطق محروم و رنج‌کشیده شمال یا غرب فرانسه یا حاشیه شهر پاریس به میدان آمده بودند. بیشتر آنها مردان بین دهه‌های 20 تا 30 زندگی و شاید مردهای پیرتر و گاهی هم زنان بودند.

البته که در دل این خشونت‌ها قطعاً اراذل و اوباش سیاست‌زده‌ای که ساکن پاریس بودند و به احزاب چپ و راست افراطی تعلق خاطر داشتند، نیز حضور پیدا کردند. من حتی گروهی را دیدم که به زبان ایتالیایی سخن می‌گفتند. اما اکثریت غالب جلیقه‌زردها، کسانی که سنگ و مصالح ساختمانی به سمت پلیس پرتاب می‌کردند یا خودروها را واژگون می‌کردند و به آتش می‌کشیدند،‌ از شهرستان‌های فرانسه آمده بودند. از 287 نفری که اولین شنبه تظاهرات دستگیر شدند، دو سوم اهل بیرون از پاریس بودند.

بسیاری از جلیقه‌زردها مردم نجیب، ناامید و در رنج هستند. آنها دیگر اعتقادی به حرکت سیاست‌مداران غالب برای رفاه خود ندارند و نه حتی اعتقاد به مارین لوپن، نماینده حزب راست افراطی یا جان لوک ملنشون چپ‌گرای افراطی که برای کمک به آنها قدمی بردارند.

مردی که در میان جمعیت با لهجه شمالی غلیظ فرانسوی صحبت می‌کرد و حدود 50 سال سن داشت، به طاق آزادی که با ابری از گاز اشک‌آور پوشیده شده بود و تصاویر گرافیتی آن را از شکل انداخته بودند، اشاره کرد و به من گفت: وحشتناک نیست؟ اما همچنان زیباست، این‌طور نیست؟ حالا شاید ماکرون به حرف ما گوش دهد. خشونت‌ها ابتدا برنامه‌ریزی، اما بعد با بی‌برنامگی تشدید شد. وقتی ازدحام از سمت میدان شارل دوگل منحرف شد، مردم در خیابان‌های اطراف پراکنده شدند و شیشه‌ها را شکستند و ماشین‌ها را سوزاندند و بانک‌ها، مغازه‌ها و رستوران‌ها را غارت کردند.

حتی در حاشیه دسته‌های تظاهرات مسالمت‌آمیز در شهرهای آینیون، مارسیل، بوردو، تولوز، نانت، تورز و دیژون نیز خشونت رخ می‌داد اما هیچ شهر دیگری چنین تخریب‌های سیستماتیکی که خیابان‌های بزرگ و مشهور پایتخت فرانسه به خود دیدند، گزارش نکرد.

چطور این‌گونه شد و چه کسی باید سرزنش شود؟

چطور می‌توان جلوی تظاهرات شنبه آتی فرانسه را گرفت؟ چطور می‌توان از تکرار مداوم آن جلوگیری کرد؟ حالا که حتی بعد از آغاز سال نو همچنان این تظاهرات ادامه دارد و خریداران سال نو و توریست‌ها را دل‌زده کرده‌اند، چطور باید مانع آن شد؟

اعتراضات جلیقه‌‌زردها دو ماهی است که آغاز شده است و جرقه شروع آن افزایش مالیات طرفدار محیط زیست و در نتیجه آن افزایش بهای بنزین و گازوئیل بود. از روز شروع این اعتراضات، بهای سوخت در جایگاه‌ها، همراه با بهای جهانی نفت به شکل فزاینده‌ای پایین آمده است اما اعتراضات به طرز گسترده‌ای به سمت شکایت علیه هزینه بالای زندگی در فرانسه، بیکاری و ضعف خدمات محلی در شهر‌های استان‌های کوچک و حوزه بیرونی کلان‌شهرهای فرانسه تغییر شکل داد.

امانوئل ماکرون و دولت وی بدون شک در واکنش جدی نسبت به این جنبش کوتاهی کردند، اما احمقانه است اگر بخواهیم مشکلات بلندمدت جانبی فرانسه را به گردن رئیس‌جمهور اندازیم، کسی که تنها 19 ماه بر سر کار بوده است. وقت آن رسیده است که سیاست‌مداران مخالف در فرانسه، دست از تظاهر به اینکه ماکرون تنها منبع عصبانیت جلیقه‌زردهاست، بردارند.

احمقانه است اگر بخواهیم مشکلات بلندمدت فرانسه را به گردن رئیس‌جمهور اندازیم، کسی که تنها 19 ماه بر سر کار بوده است. وقت آن رسیده است که سیاست‌مداران مخالف، دست از تظاهر به اینکه ماکرون تنها منبع عصبانیت جلیقه‌زردهاست، بردارند

بسیاری از جلیقه‌زردها مردم نجیب، ناامید و در رنج هستند. آنها دیگر اعتقادی به حرکت سیاست‌مداران غالب برای رفاه خود ندارند و نه حتی اعتقاد به مارین لوپن، نماینده حزب راست افراطی یا جان لوک ملنشون چپ‌گرای افراطی که برای کمک به آنها قدمی بردارند.

آنها از یک جنبش جدید که از دل مردم و برای مردم باشد، سخن می‌گویند اما تا کنون از انتخاب رهبر یا انتخاب یک برنامه واحد برای پیش‌برد اهداف امتناع کرده‌اند. وقتی هشت سخنگوی زن و مرد از بین جلیقه‌زردها در هفته‌های اول انتخاب شدند، فوراً از سوی دیگر بخش‌های جنبش انکار شدند. حتی شش نفر از آنها بعد از دریافت تهدیدهایی از جانب دیگر جلیقه‌زردها، از حضور در جلسه ملاقات با ادوارد فیلیپ، نخست‌وزیر فرانسه سر باز زدند.

به عبارت دیگر، این جنبش سیاسی سریع ضد سیاست‌مداران، نه تنها از رئیس‌جمهور تکنوکرات جوان که تازه در همین سال گذشته انتخاب شده است، اظهار انزجار می‌کند بلکه از هر کسی درون خود جنبش و هم‌رده سایرین که خود را ارجح‌تر بر دیگران بداند نیز اعلام برائت می‌کند. در نتیجه، جنبش جلیقه‌زردها در خطر افتادن در چنگال یک موج مخرب، بدون آگاهی و ضددموکراتیک قرار دارد. البته نه چنگال اراذل و اوباش تازه به سیاست وارد شده، بلکه موجی از ناامیدی و مردم بی‌فکر از قلب خود جنبش.

بعد از خشونت‌های هفته‌های اول، جلیقه‌زردها یک بار دیگر برای ایجاد ساختاری برای مذاکره با دولت به بحث نشستند که امید می‌رود موفق شوند. البته باید با مواضع دیگری برای کاهش تنش‌ها حاضر شوند و مرز بین جلیقه‌‌زردها و اراذل و اوباش را مشخص کنند.

مالیات‌های اقتصادی دولت بر سوخت خودرو توجیه دارد. ماکرون همین الان هم وعده داده است که با افزایش بهای نفت، مکانیزمی برای تنظیم مالیات سوخت ترتیب دهد، در غیر این صورت او باید به گردونه حوادث اخیر تن بدهد. او اقدام درستی انجام داد که افزایش مالیات را لغو کرد.

هرگونه مذاکره صلح‌آمیزی می‌تواند مفید واقع شود اما بیم آن می‌رود که اراذل و اوباش شورشی که پاریس را به بحران کشیده‌اند، تمایلی به مذاکره نداشته باشند. آنها صرفاً می‌خواهند عصبانیت خود را کش دهند و نفرت خود را از بورژوازی کلان‌شهرهای موفق پاریس که چندین دهه آنها را نادیده گرفته، اعلام کنند.

منبع: 

https://www.thelocal.fr/20181202/analysis-the-savage-violence-in-paris-was-not-a-protest-it-was-insurrection