علی ربیعی

نظریه‌پرداز ارتباطات اجتماعی

«جلیقه‌زردها»؛ این یکی از چند واژه‌ای است که ایرانیان در ماه‌های اخیر در کنار نام «جمال خاشقچی» بارها از تلویزیون شنیده‌اند. البته داستان جلیقه‌زردها به دلیل ماهیت جنبشی بودن آن با وضعیت بحران خاشقچی برای سعودی ها متفاوت است. از «سقوط دموکراسی»، « قیام فقرا» و «ظرفیت بالای لیبرالیسم» گرفته تا دعوای توئیتری ترامپ و مکرون همه روایت‌های اغراق‌آمیزی است که در رسانه‌ها مطرح می‌شود. رسانه‌ها در فقر تحلیل این رویداد بیشتر به توصیف اغراق‌آمیز اعتراض‌ها پرداخته‌اند.

1 حوادث روزهای اخیر فرانسه تحلیل چندوجهی می‌طلبد. آیا این حوادث خاص کشور فرانسه است؟ آیا اعتراض‌های برخی کشورهای اروپای شرقی مانند یونان سنخیتی با این حوادث دارد؟ رابطه نظام سیاسی با جنبش جلیقه‌زردها را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟ آیا این جنبش چالش دموکراسی جهانی است یا ظرفیت بالای لیبرال دموکراسی را نشان می‌دهد؟ آیا می‌توان نسبتی میان جنبش دانشجویی- کارگری می ۱۹۶۸ فرانسه با اعتراض جلیقه‌زردها یافت؟ تحلیل‌های مختلفی درباره جنبش می 1968 نیز صورت گرفته است. آنجا نیز عده‌ای حرکت‌های اعتراضی را گسترش دامنه آزادی و شکوفایی و بالندگی انقلاب کبیر فرانسه خواندند و برخی تحلیلگران آن را با القابی چون غوغای عوام، روان‌پریشی توده‌ای و ... معرفی کرده‌اند.

در رویدادهای اخیر فرانسه از یک‌سو پلیس ضدشورش با اقتدار و خشونت - البته کمتر از آنچه در می 1968 رفتار کرده بود- به میدان آمد و از سویی دیگر هم رسانه‌ها، آزادانه درباره این موضوع خبرها منتشر کردند و هم سیاستمداران پیرامونش سخن‌ها گفتند.اگر آلن تورن، فیلسوف و تحلیلگر اجتماعی فرانسه در متن جنبش می 68 قرار گرفت و به تحلیل این پدیده پرداخت، بدون تردید در جنبش جلیقه‌زردها نیز تحلیلگران و جامعه‌شناسان فرانسوی با دقت در متن این حوادث قرار خواهند گرفت.رفتار دولت، رسانه‌ها و کنشگران اجتماعی و سیاسی در این حادثه بسیار قابل بررسی و تحلیل است و از همه مهمتر هر اتفاق جهانی آموزه‌هایی برای جامعه ایرانی دارد و سیاست‌گذاران کشور باید به دور از اغراق‌های رسانه‌ای به تحلیل حوادثی از این دست بپردازند.

2 هرچند اعتراض‌ها در فرانسه از اعمال مالیات بر حامل‌های سوخت آغاز شد اما دیری نپایید که بحران فرانسه ابعاد مختلفی یه خود گرفت و گروه‌ها و طبقات مختلف جامعه با مطالبات مختلف به اعتراض‌ها پیوستند.

با این حال هسته اصلی جلیقه‌زردها، مهاجرین روستایی فرانسه هستند که به حاشیه شهرها رانده شده‌اند. مشکل گسترش حاشیه‌نشینی، تنها انحراف در گسترش جغرافیای شهر نیست بلکه نشان از فقر، نابرابری و بی‌عدالتی نیز دارد. نوعی شیوه متفاوت از زندگی است که در آن آدم‌ها با روشی متفاوت از هنجارهای جامعه زیست می‌کنند.

محصول شکاف شهری-غیرشهری گسترش مکان‌های ناامیدی است و طغیان انسان‌ها محصول قرار گرفتن در بن‌بست و نداشتن امید است. جداشدگی و بحران هویت با هم تنیده می‌شوند و لشکر ناامیدان را به فریاد و عصیان می‌آورد.

صدای اعتراض‌ها که بلند شد، هرکسی از ظن خود یار جنبش می‌شود. معترض در میان جمعیت است ولی صدای کناری خود را نمی‌شنود. فقط می‌خواهد خشمش را فریاد بزند، ناامیدی‌اش را تبدیل به اعتراض کند و بر سر هرچه ساختار و قاعده و قانون است، خراب شود.

3 گفتیم اعتراض‌های روزهای اخیر فرانسه درس‌های فراوانی برای تحلیلگران اجتماعی و کنشگران سیاسی دارد، اما سوال اساسی این است که چرا با وجود همه گستردگی اعتراض‌ها کسی از فروپ‍اشی نظام سیاسی در فرانسه سخن نمی‌گوید. بدون تردید شکاف‌ها میان دولت و مردم در فرانسه بیشتر شده و درآمدهای حاصل از گردشگری و کسب و کار کاهش یافته است اما همه باور دارند که سرانجام منازعه تغییر سیاست‌ها یا تغییر دولت‌هاست. از دیگر سو شیوه انتشار اخبار جلیقه‌زردها با حوادث کارگری در ایران را مقایسه کنید. بازنمایی رسانه‌ای این حوادث به خوبی نشان می‌دهد که براساس مدل‌های جریان بین‌المللی اخبار، همچنان رویکرد شمال - جنوب وجود داشته و رسانه‌های بین‌المللی هر نوع اعتراض اجتماعی در ایران را تبدیل به بحران می‌کنند. البته نقش رسانه‌ای چون صداوسیما را نیز نباید در تشدید این فضا نادیده گرفت. پخش اعترافات و هر اعتراضی را به نظام سلطه ربط دادن، نه تنها مشکلی از جامعه کارگری ایران حل نمی‌کند که کار را برای رسانه‌های خارجی و بحرانی نشان دادن اوضاع جامعه ایران ساده‌تر می‌کند.به عنوان فردی که سال‌های زیادی از عمر خود را با جامعه کارگری و حاشیه‌نشین‌ها گذرانده‌ام، باور دارم که باید صدای این طبقه جامعه را به درستی شنید. سال‌هاست که از تشکیل سندیکاهای کارگری دفاع کرده‌ام، چون باور دارم که باید تمام گروه‌ها و طبقات جامعه را به سمت مطالبه‌گری مدنی سوق داد. باید کمک کرد که در بحران‌ها، معترضان بتوانند از طریق نماینده مدنی خود با نظام سیاسی گفت‌وگو کنند.

4 داستان جلیقه‌زردها در فرانسه تکرار و تکرار خواهد شد اما ثبات ساختار سیاسی آن کشور برهم نمی‌خورد. مردم در نهایت برخی خواسته‌های خود را بر دولت‌ها تحمیل می‌کنند، به خانه می‌روند و چرخ امور می‌چرخد.ثبات مهم ترین عامل توسعه یک کشور است. باید صدای همه طبقات شنیده شود. همه گروه‌ها باید بتوانند دغدغه‌های خود را با نظام سیاسی در میان بگذرانند، معترضان فریاد بزنند و مطمئن باشند که این فریادها به درستی شنیده می‌شود و ثبات کشور هم تهدید نمی‌شود.