مریم علامه‌زاده

چه چیزی منجر می‌شود که مردم تحت تأثیر اخبار دروغ یا دیگر اشکال داده‌های استراتژیک انحرافی قرار بگیرند؟‌ آیا راهی برای جلوگیری از آن هست؟

این سؤالات در سال‌های اخیر بیشتر به ذهن کارشناسان خطور می‌کند؛ البته این موضوع صرفاً در مورد دخالت روسیه در کمپین انتخاباتی ترامپ و تأثیر بر انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بانفوذ به دل شبکه‌های اجتماعی و تحت تأثیر قراردادن جوامع آمریکایی نیست. عموما  فرهنگ سیاسی ما به‌طور فزاینده‌ای از جماعتی پرشده که با اظهارات غلطی که از ایدئولوژی‌های غلط نشات گرفته است، هدایت می‌شود.

نیویورک‌تایمز در گزارشی راجع به این موضوع نوشت:‌ خبر خوب این است که روانشناسان و دیگر کارشناسان اجتماعی در حال تلاش برای درک این موضوع هستند که چطور می‌توان مردم را از نگاه کردن از دریچه پروپاگاندا باز دارند. بیشتر مباحث در بین این کارشناسان در دو سمت کاملاً‌ متضاد انباشته می‌شود. یک گروه مدعی است که منطق ما به‌وسیله تفکرات حزبی ما شکل می‌گیرد، یعنی ما محتوم به عقلانیت هستیم. گروه دیگر مدعی است که ما غالباً ناتوان در به‌کارگیری قوه ذهنی خود هستیم؛ یعنی ما به‌صورت ذهنی انسان‌های تنبلی هستیم.

اما تحقیقات اخیر حاکی از یک نظریه خاکستری در بین این دو نظریه است؛ یعنی هر دو جبهه، جنبه‌ای از مسئله را نشان می‌دهند. زمانی که ما درک کنیم چقدر از مشکل مربوط به عقلانیت است و چقدر از آن حاصل تنبلی و وقتی بفهمیم کدام مشکل در کدام موقعیت نقش بیشتری دارد، راحت‌تر می‌توانیم راهکاری را طراحی کنیم که با این مشکل کنار بیاییم.

دسته عقلانیت که در سال‌های اخیر توجه بیشتری را به خود جلب کرده است، بر اساس مجموعه تئوری‌هایی شکل گرفته است که عنوان می‌کنند زمانی که مردم به قصور سیاسی بر‌می‌خورند، تمایل دارند از توانایی ذهنی خود بهره ببرند تا خود را ترغیب کنند که آنچه که فکر می‌کنند، درست است و برای درک حقیقت تلاشی نکنند. بر اساس این نظریه، احساسات سیاسی، مردم را غیر منطقی می‌کند، به ویژه اگر این افراد از منطق بالایی برخوردار باشند و خود را توجیه کنند. (هرچه شما باهوش‌تر باشید، احتمال بیشتری می‌رود که در دام این دسته بیفتید) در مسئله دست‌کاری انتخابات آمریکا از سوی روسیه، افرادی که در این دسته قرار می‌گرفتند، بر این باور بودند که اوباما دولت درستی نداشته است، پس باید به توصیه شبکه‌های اجتماعی که روسیه آن‌ها را هدایت می‌کرد به دولت ترامپ رأی دهند.

این موضوع در تحقیق 2012 پروفسور دان کاهان و همکارانش کاملاً مشخص است؛ آن‌ها دریافتند کسانی که در مورد مسائل تغییرات اقلیمی حساس‌تر هستند، بیشترین نمره را در آزمون‌های علوم ادبی و توانایی‌های عددی نسبت به دیگران کسب کرده‌اند. ظاهراً‌ دموکرات‌های تحلیلگر، راحت‌تر توانستند خود را مجاب کنند که تغییرات اقلیمی یک مشکل است و جمهوری‌خواهان تحلیل‌گر خود را مجاب کردند که این موضوع مشکل آمریکا نیست. پروفسور کاهان نتایج مشابهی را در مورد قوانین کنترل صلاح به دست آورد.

بر اساس تحقیق دیگری که در سال 2010 انجام شد، اعمال اصلاح به اخبار دروغ نیز نمی‌تواند منجر به تغییر نظر این افراد شود، بلکه حتی در مواقعی موضوع برعکس می‌شود؛ درواقع این اصلاحات نه‌تنها برداشت‌های اشتباه را کاهش نمی‌دهد، بلکه افرادی که به‌صورت ایدئولوژیک به یک دروغ باور داشته‌اند، به‌سختی با خود کلنجار می‌روند که باور کنند این اصلاح خبر اشتباه بوده و آن غلط حتی بیشتر از قبل برایشان معتبر می‌شود.

بسیاری از تحقیقات در زمینه روان‌شناختی نشان می‌دهند که مقدار کمی از منطق منجر به شکل‌دهی فرم دقیقی از اعتقادات می‌شود؛ به‌طور مثال، افرادی که بیشتر تحلیلی فکر می‌کنند (آن‌هایی که احتمالاً‌ بیشتر مهارت‌های تحلیلی خود را به واکنش‌های ناگهانی ترجیح می‌دهند)، کمتر به تئوری‌های توطئه باور دارند.

این مجموعه شواهد نشان می‌دهد که عامل اصلی پذیرش اخبار جعلی می‌تواند تنبلی شناختی باشد، به ویژه در رسانه‌های اجتماعی که صرفاً‌ نگاه اجمالی به اخبار دارند و دقیق موضوعات را تحلیل نمی‌کنند.

برای آزمون این احتمال کارشناسان مجموعه‌ای از مطالعات را مدنظر قرار دادند که در آن‌ها شرکت‌کنندگانی از احزاب سیاسی مختلف مورد بررسی قرار گرفتند که آیا به مجموعه‌ای از اخبار باور دارند یا خیر. به آن‌ها تیترهایی از اخبار شبکه‌های اجتماعی را نشان دادند، در واقع بررسی کردند که آیا آن‌ها به بررسی منطقی تیتر می‌پردازند یا با ایده آن تیتر کنار می‌آید.

این آزمون‌ها شامل سؤالاتی است که در ظاهر قانع‌کننده اما اشتباه است که به‌راحتی با یک استدلال سطحی می‌توان به جواب اشتباه رسید. (مثلاً از شما می‌پرسد اگر در یک مسابقه دو از نفر دوم جلو بزنید نفر چندم می‌شوید؟ و شما به‌راحتی ممکن است پاسخ دهید اول؛ درحالی‌که شما دوم می‌شوید)

از این آزمون دانشمندان دریافتند که وقتی کسی از استدلال بازتابنده استفاده کند، راحت‌تر جواب درست را از جواب غلط تشخصی می‌دهد، فارغ از اینکه در دیدگاه‌های سیاسی سخت باشد یا خیر.