سیدمحمد میرزامحمدزاده

به نظر می‌رسد که قطار ایستگاه را ترک کرده است، نه! این بار از عزیمت کیم‌ جونگ‌اون، رهبر کره شمالی و سفرش به چین برای دیدار با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین سخن نمی‌گوییم. درواقع سفر کیم به پکن و دیدار با شی اثبات دوباره تکرار تاریخ در آسیای شمال شرق است؛ حالا همه شواهد حاکی از اجلاس دوباره و پرتنش بین کیم و رئیس‌جمهور آمریکا است؛ این بار به‌احتمال بسیار در ویتنام.

هری جی کازیانیس، مدیر مطالعات دفاعی در مرکز منافع ملی و سردبیر مجله نشنال اینترست آمریکا، در یادداشتی که برای پایگاه اینترنتی هیل آمریکا تهیه کرد، نوشته است برخلاف تصور عموم، دیدار آتی رئیس‌جمهور آمریکا و رهبر کره شمالی، قرار نیست بی‌نتیجه باشد و درصورتی‌که طرفین با حقایق کنار بیایند، می‌توان امید داشت که صلح به شبه‌جزیره کره بازگردد. به عقیده کازیانیس، مسئله کره شمالی موضوعی نیست که به‌راحتی و صرفاً در یک جلسه برطرف شود؛ چراکه رهبر کره شمالی و دیگر مقامات این کشور خواستار تضمین عدم تهدید از سوی جامعه بین‌الملل، به‌ویژه آمریکا هستند و در صورت ارائه چنین تضمینی و گام برداشتن تدریجی به سمت آن، می‌توان کیم جونگ‌اون را مجاب کرد که از برنامه‌های هسته‌ای خود عقب‌نشینی کند. در ادامه یادداشت می‌خوانیم؛ دیدار دوباره، این دو نفر قرار است چه چیزی را در تاریخ رقم بزند؟ ازنظر بسیاری از تحلیلگران، این دیدار جز نمایشی برای ارعاب یک رژیم ناخوشایند نیست، رژیمی که رهبر آن مردی است که بیشتر به شخصیت مایکل کورلئونه (شخصیت دیکتاتور فیلم پدرخوانده) شباهت دارد تا یک دولتمرد جهانی.

یک جمله در توافق می‌تواند بیشتر از همه موارد به ایجاد صلح کمک کند: اعلام اینکه جنگ کره پایان یافته است و همه طرفین این نزاع باید به سمت ایجاد یک پیمان دائمی صلح گام بردارند و برای آن تلاش کنند

اما دقیقاً این نقطه اشتباهی است که خیل تحلیلگران به آن رسیده‌اند.

حالا وقت آن رسیده است که به حقیقت سختی برسیم که پایه و اساس یک راه‌کار بلندمدت برای شبه‌جزیره کره به شمار می‌رود. ما باید با این حقیقت کنار بیاییم که تلاش برای متقاعد کردن کره شمالی به‌منظور تسلیم تسلیحات هسته‌ای باید بخشی از یک فرایند بسیار بزرگ‌تر و چندساله برای ایجاد اعتماد باشد؛ فرایندی که شامل امتیازات تجاری، بهبود روابط دیپلماتیک و کاهش تنش‌ها در منطقه‌ای باشد که دیگر تسلیحات هسته‌ای در آنجا بی‌معنا است و این تنها راهی است که می‌توان کره شمالی را به آن مجاب کرد و همان راهی است که کیم جونگ‌اون همواره بر آن تأکید می‌کند.

پذیرش این واقعیت به معنای ضعف، بدبختی یا حماقت نیست. این مسئله مشخص می‌کند کره شمالی قرار نیست سلاح‌های هسته‌ای خود را تسلیم کند، مگر آنکه آن‌قدر احساس امنیت کند که بداند خطر براندازی حکومت کیم ناچیز و یا صفر است. جهان باید وسواس خانواده کیم را در مورد امنیت به یاد بیاورد، موضوعی که آن‌ها در مورد آن کاملاً جدی هستند و همین مسئله این خانواده را در رأس نگه‌داشته است؛ آن‌ها برای حاکمیت خود هر کاری لازم باشد انجام می‌دهند، حتی اقدامات جنایی.

اگر آمریکایی‌ها با این حقایق به‌عنوان اساس روابط جدید با پیونگ‌یانگ کنار بیایند، می‌توان پیش‌بینی ایجاد یک حکومت صلح‌آمیز پایدار را کرد، صلحی که دیگر کمتر شاهد شاخ‌وشانه کشیدن‌های هسته‌ای باشد. کره شمالی نیز این استعداد را در خود دارد که به‌تدریج برنامه‌ هسته‌ای این کشور را به تلی از خاکستر تاریخ تبدیل کند.

ما باید با این حقیقت کنار بیاییم که تلاش برای متقاعد کردن کره شمالی به‌منظور تسلیم تسلیحات هسته‌ای باید بخشی از یک فرایند بسیار بزرگ‌تر و چندساله برای ایجاد اعتماد باشد

البته حقیقت سخت دیگری نیز وجود دارد؛ انجام هیچ‌کدام از این کارها آسان نیست و هرلحظه ریسک بالایی از شکست پیش روی ما است. تاریخ نشان داده است که وقتی رقبا با یکدیگر رودررو می‌شوند، به‌ویژه رقبایی که چندین دهه پا روی گلوی دیگری گذاشته بودند، همواره به دنبال شروع جدیدی از خصومت هستند و هیچ تضمینی برای تغییرات مثبت نیست. هر دو طرف یعنی کیم و ترامپ باید افکار عمومی جهانی را متقاعد کنند که دیدار دوم باصداقت، منجر به تغییر روابط خصمانه می‌شود.

کیم چه می‌خواهد؟

پس برای اینکه بگوییم اجلاس دوم موفقیتی برای آمریکا و کره شمالی بوده است، این دو رهبر باید چه‌کاری انجام دهند؟ برای کیم، هدف بسیار ساده است: در حالی از اجلاس خارج شود که احساس امنیت کند، این امنیت شامل بهبود شرایط اقتصادی و امنیت نظامی برای کشورش می‌شود. کیم در صورتی ابراز رضایت می‌کند که حداقل بعدازاین اجلاس احساس کند واشنگتن به دنبال براندازی او از قدرت نیست و البته تحریم‌ها آهسته‌آهسته از سر کشورش سایه برکند و در این صورت وی نیز برنامه هسته‌ای خود را به همان سرعت برچیند و این‌گونه دیگر شرایط جنگی بر شبه‌جزیره کره چم بره نزند.

با رسیدن به چنین دستاوردهایی درنتیجه این اجلاس یا حداقل دست یافتن به نقشه راهی برای این دستاورد، کیم می‌تواند در بازگشت به خانه قدرت را در چانه‌زنی به دست گیرد و اعتبار خود را در بین رهبران نظامی کره شمالی و نیز مقامات ارشد حزبی که مخالف هرگونه تنش‌زدایی هستند، حفظ کند.

ترامپ چه می‌خواهد؟

اما از دید ترامپ موفقیت تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود: پیشرفت. واشنگتن باید بتواند به دنیا نشان دهد که پیونگ‌یانگ را متقاعد کرده است گامی به سمت غیرهسته‌ای شدن بردارد تا دید رسانه‌ها مبنی بر اینکه ترامپ از سوی کره شمالی به بازی گرفته‌شده است را تغییر دهد، موضوعی که سال گذشته منجر به خشم ترامپ شد و لفاظی‌های سال 2017 وی را رقم زد.

با احتساب همه مواردی که در بالا ذکر شد، دستور جلسه کره شمالی و آمریکا در دیدار آتی بسیار واضح و روشن است. کره شمالی باید با توقف کامل تولید ماده شکافت‌پذیر (مربوط به تسلیحات هسته‌ای) یا ایجاد موشک‌های بیشتر از هر نوعی موافقت کند و رسماً برای ممنوعیت هرگونه آزمایش تسلیحات هسته‌ای و یا هرگونه موشک جدید تعهد بدهد. در مقابل آمریکا و کره جنوبی تضمین بدهند که جلوی هرگونه ایجاد پایگاه نظامی در نزدیکی شبه‌جزیره کره را بگیرند، پایگاه‌هایی که می‌توانند برای تغذیه تسلیحات هسته‌ای در جنگ علیه کره شمالی به کار گرفته شوند.

علاوه بر این موضوعات، یک جلمه در توافق می‌تواند بیشتر از همه موارد به ایجاد صلح کمک کند: اعلام اینکه جنگ کره پایان یافته است و همه طرفین این نزاع باید به سمت ایجاد یک پیمان دائمی صلح گام بردارند و برای آن تلاش کنند.

اگر همه مواضع بالا به دست آید، هر دو طرف می‌توانند اعلام کنند پیروز هستند و این‌گونه تاریخ را رقم زنند. حالا شاید برخی بگویند چنین توافقی چندان برجسته نیست و این توافق نمی‌تواند منجر به توقف تهدیدات تسلیحات هسته‌ای کیم شود. 

پاسخ چنین ادعایی فقط یک چیز است؛ مسئله تهدیدات کیم فقط در طول زمان قابل حل خواهد بود و مطمئن‌ترین راه برای کشاندن اوضاع به حاشیه جنگ، درخواست‌ برای امتیازات غیرواقعی از طرفین است. اگر مذاکره‌کنندگان صبور باشند و درک کنند مسئله‌ای که در طول چندین دهه حل‌نشده باقی‌مانده، نیازمند زمان برای رفع شدن است، آنگاه ما به آینده‌نگری موردنظر برای دست یافتن به یک راه‌کار قابل استناد دست‌یافته‌ایم.