مریم علامه‌زاده

آغاز فرایند استیضاح ترامپ، دیگر غیرقابل فرار است. اگر رئیس‌جمهور آمریکا استعفا ندهد، فشار عمومی بر رهبران دموکرات‌ها به‌طور حتم آغازگر فرایند استیضاح وی در سال آینده خواهد بود. بسیاری از مردم بر اساس تئوری سکون فکر می‌کنند: هر چیزی در همان حالتی که هست باقی می‌ماند؛ اما آن‌ها فکر نمی‌کنند که فرضیات با جریانات به حرکت درمی‌آیند.

مهم نیست که شواهد کافی برای استیضاح ترامپ موجود باشد یا خیر؛ حتی اگر تحقیقات رابرت مولر، بازرس ویژه، به‌صورت دستوری متوقف شود، ما از همه مسائلی که او یافته است، آگاه می‌شویم. تعداد قابل‌توجهی از کاندیداهای جمهوری‌خواه دوست نداشتند که در انتخابات میان‌دوره زیر چتر ترامپ حضور پیدا کنند و نتیجه این دور از انتخابات نیز به‌واقع تقویت‌کننده جایگاه وی در حزبش نبود و جایگاه سیاسی او که مدتی است تضعیف‌شده، همچون بهمن در حال سقوط است.

پس از انتخابات میان‌دوره آمریکا شاهد افشای مسائل مهمی در مورد مشاور پیشین رئیس‌جمهور و همچنین رسوایی‌هایی شامل شخص ترامپ بودیم. شهرت فساد شخصی ترامپ، به‌ویژه در جایگاه ریاست‌جمهوری که احتمالاً‌ سیاست‌ خارجی وی را نیز متأثر کرده است، روزبه‌روز قدرت می‌گیرد. حالا بعد از مدت کوتاهی موضوعات دیگری پیش‌آمده است؛ تصمیم عجولانه ترامپ برای خروج از سوریه، استعفای ناگهانی جیم ماتیس، وزیر دفاع آمریکا در پی آن، سقوط آزاد بازار سهام، تعطیلی بی‌هدف بخشی از دولت آمریکا، که مورد آخر منجر به بیداری حس هشدار در بین بسیاری از جمهوری‌خواهان شده است.

کلمه استیضاح همواره بامعنای ترک کردن تعریف شده است؛ استیضاح پوچ بیل کلینتون حداقل چارچوب خوبی به آن داد و استیضاح را با انتقام سیاسی هم‌رده کرد؛ اما استیضاح از انتقام سیاسی بسیار مهم‌تر و جدی‌تر است: استیضاح نقش حیاتی در عملکرد دموکراسی دارد.

استیضاح درواقع ابزاری برای پاسخگو نگه‌داشتن رئیس‌جمهور در بین دو انتخابات است. استیضاح تمایزی بین رئیس‌جمهور و پادشاه است، بنیان‌گذاران دموکراسی درواقع آن را تعریف کردند تا نمایندگان مردم برای شایسته بودن یا نبودن شخصی که مردم انتخاب کرده‌اند، تصمیم بگیرند.

بنیان‌گذاران درواقع آگاه بودند که تغییر نتیجه انتخابات باید با وسواس انجام شود و از این قدرت برای مسائل حزبی یا فرقه بهره‌گیری نشود. بر همین اساس در قانون اساسی آمریکا، مقررات برکناری رئیس‌جمهور از سوی کنگره به‌شدت سخت تنظیم شد که بر اساس آن پس از استیضاح در مجلس نمایندگان، دوسوم از اعضای سنا نیز باید به این استیضاح رأی دهند.

حقیقتی که در مورد قصد استیضاح ترامپ نادیده‌ انگاشته شده، این است که او صرفاً‌ برای جرائم اثبات نشده‌اش استیضاح نمی‌شود، دستیاران او هم اقداماتی انجام داده‌اند که اثبات شده است و می‌تواند برای رئیس‌جمهور استیضاح‌ساز باشد.

بحران ریاست‌جمهوری کنونی دو نتیجه احتمالی دارد: یا آنکه اتهامات علیه ترامپ و خانواده‌اش او را در تله اندازد؛ که او را وادار به استعفا کند؛ یا اینکه مقابل دستور خروج کنگره بایستد؛ که دومی کار بسیار سخت‌تری است.

اینکه بگوییم مجلس با برتری جمهوری‌خواهان تعداد آرای لازم برای استیضاح را بدست نمی‌آورد، دیدگاه درستی نیست؛ حالت سکون کنونی ممکن است به چنین نتیجه‌ای برساند، اما شرایط در حال تغییر است؛ همین حالا خیلی از حامیان ترامپ سیاست‌های اخیر وی از جمله حمایت از قتل خاشقجی و تصمیم برای ترک سوریه را زیر سوال برده‌اند.  از طرفی با وجود رسوایی‌های رو به فزونی ترامپ حتی اگر مجلس نتواند استیضاح موفق داشته باشد، می‌تواند با فشارهای حقوقی ترامپ را به مسائل بعد از ریاست‌جمهوری تهدید کند که در این صورت امکان دارد ترامپ همچون نیکسون با گذاشتن شرط حمایت حقوقی پس از ریاست‌جمهوری خود، کناره‌گیری کند.