فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

فیلم «لازانیا» با فیلمنامه‌ای بر مبنای سوژه‌ای کمدی همچون دیگر آثار کمیک قصد دارد با به‌کاربردن شوخی‌های مستهجن و مبتذل لبخند را بر لبان مخاطبان خویش بنشاند. داستان فیلم با درون‌مایه‌ای اجتماعی برای خلق لحظات کمدی و طنزآمیز ماجرای پسری دردسرساز به نام «پارسیا» را روایت می‌کند که شیطنت‌های او بیشتر افراد مدرسه را عاصی کرده است. ازاینرو مربیان مدرسه خواستار حضور والدین وی در جلسه اولیا و مربیان شدند که در این میان باتوجه به اتفاقاتی که در خلال داستان رخ می‌دهد، پارسیا مجبور به دروغگویی می‌شود و به ناچار از دایی هنرمندش تقاضا می‌کند تا با ظاهری زنانه به جای مادرش در جلسه شرکت نماید. به همین ترتیب کار با گفتن یک دروغ ختم به خیر نمی‌شود و با گفتن دروغ‌های بیشتر، اوضاع از کنترل خارج می‌شود. براساس مسائل و اتفاقات ذکر شده و همچنین نمایش روابطی که مناسب محدوده سنی کودکان نمی‌باشد، با قاطعیت می‌توان گفت این فیلم بدلیل شوخی‌های نامناسب، تاثیری منفی بر ذهنیت بچه‌ها می‌گذارد و به هیچ‌وجه برای محدوده سنی کودک فیلم مناسبی تلقی نمی‌شود.

تنها نکته مثبت فیلم «لازانیا» یادآوری جمله معروف «دروغگو دشمن خداست»؛ می‌باشد این جمله را بار‌ها و بارها به کررات از دهان والدین خویش شنیده‌اید که بطور دایم فرزند خود را به گفتن حقیقت و راستگویی تشویق می‌کنند. والدینی که همواره در الگو‌ها و روش‌های تربیتی خویش به طرق مختلف تلاش می‌کنند تا به کودکشان یاد بدهند که نباید دروغ بگویند؛ درحالیکه گاهی از اوقات شرایط زندگانی به گونه‌ای رقم می‌خورد که خود این عزیزان به ناچار مجبور می‌شوند از گفتن حقیقت بگریزند. ازاینرو روانشناسان معتقدند به‌کار‌بردن توجیهاتی نظیر مراقبت از فرزند، جلوگیری از آسیب رسیدن به وی و... برای تبرئه خویش از دروغگویی سبب می‌شود تا فرزندتان تصور کند که دروغگویی خیلی هم رفتار زشت و ناپسندی نیست، چراکه پدر و مادر هم دروغ می‌گویند. بنابراین باتوجه به تحقیقات و پژوهش‌های روانشناسی می‌توان گفت «دروغگویی» یکی از بدترین عادت‌هایی است که کودکان از حدود سن 6 سالگی با شناختن مرز میان واقعیت و خیال، این رفتار ناشایست را یاد می‌گیرند. براساس مطالعات روانشناسی کودکان بنابر عوامل و انگیزه‌های مختلفی همچون ترس از تنبیه و مجازات، ظهور احساساتی نظیر حسادت و رقابت، کمبود عزت‌نفس و پدیدآیی حس حقارت، پوشاندن لغزش‌ها، نمایش غرور و خودنمایی خویش برای جلب نظر اطرافیان، وجود احساس ضعف و ناتوانی در انجام فعالیتی خاص، انتقام‌گیری و سوزاندن دل دیگران و همچنین گاهی بدلیل آزمودن و ارزیابی عکس‌العمل والدین خویش بالاجبار به دروغگویی متوسل می‌شوند. بنابراین پیرو مطالب ذکر شده به والدین به عنوان نخستین الگوی یادگیری تاکید می‌شود به هنگام تربیت و پرورش فرزند خویش نسبت به رفتار‌های خود نیز آگاهی کامل داشته باشند و با صداقت عمل نمایند؛ همچنین شرایطی را در کانون خانواده فراهم آورند تا کودک با کسب احساس آرامش و امنیت بتواند براحتی درباره مسائل، مشکلات و خطاهایش با پدر و مادر خویش در فضایی گرم و صمیمی به گفتگو بپردازد. براین اساس والدین نباید با سوالات مکرر و سوال‌پیچ‌کردن فرزند خویش موقعیتی را ایجاد نمایند که کودک مجبور شود برای رهایی از احساس فشار، و حفظ و دفاع از شخصیت خود به دروغ‌گفتن و انکار حقیقت پناه می‌برد. در همین راستا نیز به والدین توصیه می‌شود به هنگام کتمان حقیقت، از متهم‌کردن فرزند خویش به دروغگویی و همچنین دروغگو خواندن وی جدا خودداری نمایند.

در پایان نیز به عنوان نکته آخر لازم و ضروریست والدین برای تربیت فرزندی راستگو و درستکار، دروغگویی خودشان را کنار بگذارند تا به این ترتیب بتوانند محیطی سرشار از آرامش و احترام را که عاری از دروغ و فریب است برای فرزند دلبند خویش فراهم آورند. البته پدران و مادران می‌توانند برای موفقیت بیشتر در زمینه فرزندپروری از راهنمایی‌ها و مساعدت‌های روانشناسان و مشاوران نیز استفاده نمایند تا با فراگیری مهارتهای زندگی و الگوهای تربیتی مطلوب، سرمایه‌های اجتماعی ارزشمندی را به ایران عزیزمان هدیه نمایند.