فرشاد گلزاری

دسامبر 2022 میلادی بدون شک یکی از برهه‌هایی است که در تاریخ روابط بین‌الملل ماندگار شد؛ چراکه در این ماه اتفاق‌هایی در حاشیه خلیج فارس رخ داد که به نوعی می‌توان آن را تغییر برخی از سیاست‌های کلان در منطقه و در میان کشورهای عربی دانست. در اواسط ماه دسامبر سال گذشته میلادی شی جینپینگ، رئیس‌جمهوری چین به همراه یک هیأت مرکبِ اقتصادی- سیاسی وارد ریاض شد و در اینجا بود که برخی از شبکه‌های تلویزیونی مطرح جهان یکباره برنامه‌های روزانه خود را قطع کردند و ورود وی به خاک عربستان سعودی را پوشش دادند. همان‌ هنگام برخی رسانه‌های ایالات متحده سفر رئیس جمهوری چین به عربستان را خنجر ریاض به پهلوی واشنگتن قلمداد کردند؛ چراکه متحد اصلی آمریکا حالا میزبان دشمن واشنگتن شده بود. اینکه در نظام بین‌الملل هر کشوری می‌تواند بنا بر اختیار یا منافع ملی خودش با دولت‌های دیگر روابط برقرار کند، موضوعی است که چندان نمی‌توان به آن ایراد گرفت. بر همین اساس سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به یکی از خبرنگاران حاضر در نشست خبری گفت که عربستان یک کشور مستقل است و می‌تواند سیاست‌هایش را بر اساس راهبردهای موردنظر و منافع ملی تنظیم و پیگیری کند! از جمله موضوعات اصلی که در جلسات چینی‌ها با سعودی‌ها موردنظر قرار گرفت می‌توان به امضای توافقنامه‌ تجارت آزاد چین - شورای همکاری خلیج فارس و شکل‌گیری یک همکاری استراتژیک عمیق در منطقه‌ای که نشانه‌هایی مبنی بر عقب‌نشینی آمریکا از آن وجود دارد، اشاره کرد. همان هنگام پایگاه خبری «اویل پرایس» که عموماً اخبار و تحلیل‌های مربوط به اقتصاد بین‌الملل را منتشر می‌کند در گزارشی اعلام کرد که رئیس‌جمهوری چین در سفر خود به عربستان و حاشیه خلیج‌فارس، به صورت کلی دو هدف کلان را دنبال می‌کند. تحلیلگران این پایگاه خبری معتقد بودند که شی جینپینگ در وهله اول به دنبال استفاده از ارز کشورش جهت انجام معاملات نفت و گاز و انتقال فناوری هسته‌ای چینی به کشورهای مورد نظر بوده است. دومین اولویت رئیس‌جمهوری چین نیز،‌ انتقال فناوری هسته‌ای این کشور به اتحادیه عرب و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است که با عربستان سعودی آغاز می‌شود. این تحلیل‌‌ها البته می‌تواند نقص‌هایی داشته باشد اما در این میان باید توجه داشت که رئیس جمهوری چین با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس جلسه رسمی برگزار کرد. این دقیقاً همان نقطه عطفی بود که پکن سعی کرد از آن به نفع خود و علیه منافع ایالات متحده استفاده کند و به نظر می‌رسد که حالا زمان اجرای آن فرا رسیده است.

شروع چینی در سرزمین عربی

معمولاً زمانی که دو کشور آن هم در چنین سطحی و با چنین نفوذی یک توافق تجاری سیاسی چند جانبه را به امضا می‌رسانند، زمان زیادی برای اجرای آن پروژه صرف خواهد شد و حتی در برخی از نقاط مانند آفریقا ممکن است که اجرای آن با مشکلات عظیمی روبرو شود. اما در مورد چین این موضوع صدق نمی‌کند یا با درجه خفیف‌تری صادق است. چینی‌ها اقتصاد را صرفاً یک مولفه نفوذ سیاسی- تجاری نمی‌دانند، بلکه آنها از این فرصت برای هدایت و سرگرم کردن مردم خود هم بهره می‌برند. توجه داشته باشید که چین با بیش از 1.5 میلیارد نفر جمعیت، در واقع یک بحران دائمی را تجربه می‌کند که برآمده از جمعیت کثیر آن است. این جماعت علاوه بر خوراک، مسکن، پوشاک و غیره نیازمند کار هستند و به همین دلیل است که چینی‌ها هیچ پروژه‌ای را (مگر به دلایل امنیتی) رها نمی‌کنند و به سرعت وارد فاز اجرایی آن می‌شوند. حالا هم این مساله در مورد طرح‌های پکن در منطقه کاملاً قابل رویت است. روز گذشته (سه‌شنبه) خبرگزاری شینهوا عنوان کرد که کین گانگ، وزیر خارجه چین در تماس تلفنی با فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر خارجه عربستان خواستار ایجاد منطقه آزاد تجاری بین کشورش و شورای همکاری خلیج فارس در اسرع وقت شد. او معتقد است که چین و عربستان باید در آینده افزایش همکاری در زمینه‌های مختلف از جمله تجارت، اقتصاد، انرژی، زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری، تکنولوژی و توسعه تماس‌ها و هماهنگی‌ها را بررسی کنند. به گفته او، چین آماده همکاری و هماهنگی با عربستان در امور منطقه‌ای، جهانی و تقویت صلح و ثبات منطقه به شکل مشترک و حمایت از منافع مشترک کشورهای در حال توسعه به شکل بهتر است. موضع فعلی چینی‌ها را به صورت کلی می‌توان در این گفت‌وگوی تلفنی درک و لمس کرد. پکن به هر تقدیر می‌خواهد هرچه سریعتر جای پای خود را در منطقه‌ای که تحت فرمان شیخ‌نشین‌ها قرار دارد و میلیاردها دلار هزینه رقابت‌های منطقه‌ای شده است، محکم کند و به همین دلیل است که دستگاه دیپلماسی چینی‌ها در این میان سعی دارد توافق‌های تجاری و سیاسی با اعراب حاشیه خلیج فارس را عملیاتی کند تا از این طریق علاوه بر تحکیم و تثبیت منافع خود؛ منافع ایالات متحده را هم در این منطقه مورد تهدید قرار دهد.