فرشاد گلزاری

این روزها که توجه تمام دنیا به سال نو میلادی یا دستکم مناقشه اوکراین معطوف است، در گوشه‌ای دیگر از عرصه جهان، پرونده تایوان بر سر زبان‌ها افتاده و رسانه‌های متعددی در دنیا این محور را به تیتر یک خود تبدیل کرده‌اند.

واقعیت این است که جنگ اوکراین و پرونده تایوان به نوعی با یکدیگر ارتباط دارند و بازیگران این رویدادهای بین‌المللی به نوعی یکی هستند. به بیان بهتر، اشتراکات و اختلافات متعددی میان بازیگران این دو پرونده وجود دارد. ب

ازیگر اصلی که به نوعی باید آن را صحنه‌گردان هر دو پرونده دانست، ایالات متحده است. بدون اغراق باید گفت که تیم امنیتی- سیاسی جو بایدن به راحتی توانست با چند حرکت مرکب روسیه را به باتلاق اوکراین بکشاند و هر روز هم اوضاع و احوال مسکو در این منازعه بدتر از روز قبل می‌شود.

در این میان چینی‌ها آسوده بودند که واشنگتن و اروپا سرگرم درگیری با روسیه در پرونده اوکراین هستند و قرار است که پکن در حاشیه امن باقی بماند، اما کمی بعد که منحنی‌های جنگ و درگیری‌های سخت در اوکراین فروکش کرد، آمریکایی‌ها با اعزام نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان به تایوان یکباره همانند صاعقه بر سر چین فرود آمدند و همه چیز دگرگون شد.

تمام تحلیلگران حوزه ژئوپلیتیک در همان روزها به صورت علنی تصریح کردند که هدف ایالات متحده از درگیر کردن روسیه در اوکراین این بود که در نهایت بتوانند چین را وارد یک بازی جدید کنند. این تحلیل که از منظر برخی‌ نادرست بود، در شرایط کنونی جنبه‌های عینی یافته و حالا نشانه‌های آن را می‌توان در تمام سطوحِ سیاستگذاری ماهوی و رفتارِ شکلی پکن مشاهده کرد.

نکته شایان‌توجه این است که ایالات متحده سفر نانسی پلوسی را به یک بدعت جدید علیه پکن تبدیل کرد؛ چراکه علاوه بر دشمنان چین در منطقه شرق آسیا (مانند ژاپن و کره‌جنوبی) حالا بسیاری از کشورهای اروپایی راه خود را از پکن جدا کرده و درصدد گشایش مناسبات جدید با تایپه ستند.

به عنوان مثال همین چند روز پیش مقامات آلمان وارد تایوان شدند و تسای اینگ ون، رئیس‌جمهوری تایوان در دیدار با قانونگذاران آلمانی در دفتر ریاست جمهوری گفت که در برابر توسعه‌طلبیِ اقتدارگرا، دموکراسی‌ها باید در کنار هم بایستند. طبیعی است که چینی‌ها نسبت به این سفر و دیدار واکنش تندی داشتند.

تندخویی پکن افزایش می‌یابد؟

رئیس جمهوری تایوان در دیدار یادشده به این موضوع اشاره کرده که رفت و آمدهای دیپلماتیکی که از سوی مقامات اروپایی، آمریکایی و حتی آسیایی به تایپه صورت می‌گیرد به نوعی اعلام هشدار و اخطار به چین محسوب می‌شود.

تسای اینگ ون، به دنبال جلب حمایت سیاسی قدرت‌ها است تا از رهگذر آن حمایت تسلیحاتی و نظامی آنها را نیز جلب کند ازسوی‌دیگر آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها و متحدان آنها در منطقه شرق آسیا به این نتیجه رسیده‌اند که چینی‌ها در مورد تایوان حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نیستند؛ ازاین‌رو وارد عمل شده‌اند و قصد دارند این جزیره را به نفع خود مدیریت کنند.

این رفتارها البته اعتراض چینی‌ها را  علیه رفتار تایپه و متحدان جدیدش برانگیخته است. به عنوان مثال روز گذشته (سه‌شنبه) وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین در واکنش به سفر یک هیأت آلمانی به جزیره خودگردان تایوان گفت که این جزیره با منافع چین پیوند بنیادینی دارد و از برلین خواست به اصل «چین واحد» احترام بگذارد.

در این میان باید متوجه بود که سفر آلمان‌ها با تایوان تا حدی برای پکن غیرقابل تحمل بوده که وانگ ونبین ریشه تنش‌های تاریخی تایوان میان پکن و تایپه را «قانون جنگل، برتری‌طلبی، سلطه‌طلبی، استعمار و نظامی‌گری» دانست که در سالیان گذشته رنج زیادی را به چین تحمیل کرده است. علاوه بر این موضوع رئیس جمهوری تایوان روز دوشنبه در حالی‌که به دنبال تقویت روابط متزلزل با پاراگوئه است، بر ضرورت نیاز به دفاع مشترک از دموکراسی در برابر استبداد تاکید کرده و گفت، پاراگوئه و تایوان دوستان خوبی هستند.

این سخنان نشان می‌دهد که تایوان در شرایط کنونی و با چراغ سبز ایالات متحده به صورت مستقیم به دنبال ارتباط‌گیری یا تحکیم روابط با کشورهایی رفته است که می‌تواند منافع زیادی برای تایپه دربرداشته باشد. بدون شک برای چین مهم است که بتواند تا آخرین لحظه بازار تایوان را زیر نظر و نفوذ خود داشته باشد و به همین دلیل از سرمایه‌گذاری کشورهایی مانند آلمان یا پاراگوئه در تایوان بیمناک است.

این نگرانی پکن در بستر نظامی هم قابل رویت است و از این منظر، سفر مقامات آلمان به تایوان را باید باب جدیدی از تقابل اروپا با چین دانست.