فرشاد گلزاری:

عربستان سعودی به عنوان بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت در جهان به صورت کلی جایگاه ویژه‌ای در ادبیات سیاست خارجی کشورهای جهان دارد. بارها و بارها در برهه‌های حساس و بزنگاه‌های سیاسی دیده و شنیده‌ایم که مقامات غربی به ریاض سفر کرده‌اند و برای آنکه بتوانند همراهی این قطب انرژی را با خود داشته باشند، نه تنها با مقامات این کشور دیدار و گفت وگو کرده‌اند، بلکه در ازای خدماتی که سعودی‌ها به آنها ارائه می‌کنند، حمایت نظامی، امنیتی و عمدتاً سیاسی به از سوی این دولت‌ها به سمت ریاض روانه می‌شود. واقعیت غیرقابل انکار این است که نگاه کشورهای خارج از منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیج‌فارس به عربستان سعودی یک نگه برآمده از سود و زیان است. به عنوان مثال ترکیه پس از حدود یک دهه اختلاف با عربستان سعودی در نهایت وارد صلح سیاسی با این کشور شد تا بتواند حمایت‌های خارجی این کشور برای سرمایه‌گذاری اقتصادی در داخل را فعال کند. به غیر از ترکیه کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و حتی سایر دولت‌های اروپایی هم عربستان را به عنوان یک شریک همیشگی در کنار خود می‌بینند و سعی می‌کنند تا از همراهی با این کشور اهداف موردنظر خودشان در منطقه را جامه عمل بپوشانند. اینکه دیده میشود اسرائیل برای عادی‌سازی روابطش با ریاض به شدت در تکاپو است، از همین موضوع نشأت می‌گیرد اما باید متوجه بود که یک گزینه دیگر هم باعث شده تا سعودی‌ها بیش از سایر همسایگانشان در مدار توجه غرب وشرق قرار بگیرند. این گزینه همان رهبری جهان اسلام و دنیای عرب است که از خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس شروع می‌شود و تا عمق آفریقا و بعضاً موسسات خیریه سعودی در عمق خاک اروپا را هم در بر می‌گیرد. آنچه در این مفهوم گنجانده شده این است که سعودی‌ها خود را «پدرخوانده کشورهای اسلامی و عربی» می‌دانند و در حاشیه خلیج فارس به خاندان سعود، لقب «برادر بزرگتر» را اطلاق کرده‌اند و همین مساله به نوعی باعث می‌شود که نفوذ ریاض در این جغرافیا و سایر مناطقی که بدان اشاره شد بسیار به چشم بیاید. بر همین اساس هر کشوری که می‌خواهد برای کسب منافع خود در این مناطق خصوصاً با اهرم سیاسی – اقتصادی وارد شود، باید یک سر به ریاض و به دیدار پادشاه سعودی برود و به نوعی از آنها به صورت غیرمستقیم کسب تکلیف کند. این کسب تکلیف در نهایت می‌تواند دو خروجی داشته باشد؛ یا طرح و درخواست میهمانِ ریاض به جهت تضاد منافع با عربستان رد می‌شود یا اینکه دولتِ مطرح کننده این طرح و درخواست منافعی را برای سعودی‌ها درنظر می‌گیرد و یک قراداد همکاری پوششی (که عمدتاً در حوزه انرژی است) با طرف مقابل امضا می‌شود و از آن تاریخ مجوز سرمایه‌گذاری سیاسی و اقتصادی صادر می‌شود. شاید این دیدگاه را خیلی‌ها قبول نداشته باشند و اعلام کنند که قدرت‌هایی مانند آمریکا، روسیه و چین خودشان به صورت انفرادی وارد چنین قضایایی می‌شوند و از ریاض هم کسب تکلیف نمی‌کنند.

 

نقطه‌گذاری جدید «شی» به واسطه عربستان 

شاید آمریکایی‌ها برای کارهای خود در منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس از روی عربستان رد شوند و این دولت محافظه‌کار را نادیده بگیرند، اما بدون شک تاریخ نشان می‌دهد که چین و روسیه اینگونه نمی توانند رفتار کنند. چندی پیش دیدیم که روسیه با عربستان در محور کاهش تولید نفت اوپک پلاس به توافق رسیدند و به نوعی ایالات متحده را تحت فشار قرار دادند اما بارها دیده شده که مسکو هم برای تعمیق نفوذ در حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه به سراغ ریاض رفته است. حالا همین روند برای چینی‌ها هم اتفاق افتاده؛ چراکه روز گذشته (چهارشنبه) شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین به دعوت ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی به این کشور سفر کرد تا در اجلاس سعودی-چینی (اجلاسی که برای همکاری و توسعه همه‌جانبه) برگزار می‌شود، شرکت کند. باید توجه داشته باشید که رهبران عربستان سعودی و چین پس از برقراری روابط دیپلماتیک که سه دهه پیش انجام شد، به ‌طور مستمر برای تقویت و توسعه روابط دوجانبه تلاش کرده‌اند. اگرچه دو طرف از ابتدای دهه 40 میلادی با هم روابط داشته‌اند اما ریاض و پکن به صورت رسمی در سال ۱۹۹۰ رابطه دیپلماتیک برقرار کردند و ۹ سال بعد جیانگ زمین، نخستین رهبر چین بود که به عربستان سعودی سفر کرد. نقطه اوج این سفر در سال ۱۹۹۹، امضا توافق همکاری نفتی استراتژیک بود. در سال ۲۰۰۴، عربستان سعودی و چین مجموعه‌ای از نشست‌های سیاسی را ترتیب دادند و شرکت نفتی دولتی چین (سینوپک) نیز قراردادی برای اکتشاف گاز در عربستان سعودی به امضا رساند. دو سال بعد یعنی در سال 2006 میلادی پادشاه عربستان سعودی نخستین رهبر عربستان بود که به‌طور رسمی به چین سفر کرد و باز هم در جریان این سفر قراردادهای متعددی در زمینه انرژی امضا شد. در این میان رئیس‌جمهوری چین در سال ۲۰۰۹ بار دیگر به عربستان سفر کرد و دو طرف درباره مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی گفت‌وگو کردند ورد آنجا بود که سعودی‌ها به سمت سرمایه‌گذاری در تکنولوژی‌ها پیش رفتند و در نهایت در سال ۲۰۱۹ میلادی محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان در جریان تور آسیایی به چین سفر کرد و حدود 10 میلیارد دلار به ساخت پالایشگاه و تاسیسات پتروشیمی در چین اختصاص داد. این ارقام به خوبی نشان می‌دهد که ریاض یکی از بزرگترین صادرکننده‌های نفت و مشتقات آن به پکن محسوب می‌شود و حالا هم سفر «شی» به عربستان از شمول این موضوع خارج نیست. آنچه در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که شی‌ جین‌پینگ قرار است در «اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشورهای عربی و چین» شرکت کند که این موضوع باز هم نقش واسطه‌گرایی عربستان و نفوذ این کشور در حاشیه خلیج فارس را به رخ می‌کشد. توجه داشته باشید که سفر رئیس جمهوری چین به عربستان در حالی انجام می‌شود که روابط ریاض و واشنگتن بر سر موضوعاتی مانند امنیت انرژی، امنیت منطقه‌ای و حقوق بشر متشنج است اما با این وجود برخی از کارشناسان روابط بین‌الملل بر این نظرند که عربستان سعودی با سفر شی به این کشور که نخستین سفر او از سال ۲۰۱۶ است، بیشتر به دنبال دستاوردهای اقتصادی خواهد بود تا تغییر معنی‌دار در همپیمانی‌اش با آمریکا!

 

 

سوتیتر1: سعودی‌ها خود را «پدرخوانده کشورهای اسلامی و عربی» می‌دانند و در حاشیه خلیج فارس به خاندان سعود، لقب «برادر بزرگتر» را اطلاق کرده‌اند و همین مساله به نوعی باعث می‌شود که نفوذ ریاض در این جغرافیا بسیار به چشم بیاید

سوتیتر2: اغلب ناظران بین‌المللی بر این باورند که عربستان سعودی با سفر شی به این کشور، بیشتر به دنبال دستاوردهای اقتصادی خواهد بود تا تغییر معنی‌دار در همپیمانی‌اش با آمریکا