فرشاد گلزاری:

 

با وزیدن بادهای تغییر در نظام بین‌الملل بسیاری از محققان و مفسران معتقدند که در شرایط کنونی و در پلان کلی ما با دنیایی روبرو هستیم که هیچگونه نظم جهانی در آن وجود ندارد. به عبارتی دیگر این طیف معتقدند که ما در حال رنج بردن از عدم وجود نظام نوین جهانی هستیم و به همین دلیل است که می‌گویند این نظم به صورت پله‌کانی در حال تکمیل شدن و شکل گرفتن است. همین موضوع به خوبی نشان می‌دهد که در قرن حاضر از این به بعد هر کدام از شهروندانِ کره خاکی به هر ترتیب که شده در 24 ساعت زندگی روزانه خود منتظر اتفاقی باشند که می‌تواند آنها را در آنِ واحد شگفت‌زده کند. ما در مورد فیلم سینمایی با ژانرِ ماجراجویی حرف نمی‌زنیم بلکه در حال مخابره هشداری هستیم که بدون تردید برای همگان (بعدها) اهمیت پیدا خواهد کرد؛ چراکه از این به بعد و با توجه به اوضاع و احوال بحرانی اقتصاد بین‌الملل هر واقعه سیاسی و نظامی می‌تواند در کسری از ثانیه بر روالِ اقتصاد جهانی تاثیر بگذارد و در نهایت این تاثیر را در زندگی مردم مشاهده (ما و شما) مشاهده خواهیم کرد. نمونه بارز این موضوع را باید جنگی دانست که روس‌ها بر اساس فطرت و ذاتِ دیرینه خود که علاقه‌ای عمیق به اشغالگری است، از فوریه سال جاری میلادی به راه انداختند. این جنگ اگرچه از هر نظر و نوعی که باشد قبیح و محکوم است اما روسیه به نظر می‌رسد که در حال شکل دادن به این تقابل سیاسی – نظامی است گه حالا به غده سرطانی در دنیا تبدیل شده است. اینکه می‌گویم غده سرطانی به این دلیل است که اوکراین یک جغرافیای بسیار با ارزش و حائز اهمیت برای اروپا، آمریکا و به خصوص روسیه به حساب می‌آید و در این میان به میدان  نبرد شرق و غرب تبدیل شده است. حالا اما جنگ در اوکراین به همان سمتی میرود که بسیاری از دولت‌های اروپایی نگرانش بودند. بگذارید با یک مثال از کتاب «جنگ و پادجنگ» نوشته الوین و هیدی تافلر که در سال 1374 برای اولین بار در ایران ترجمه شد سخن را ادامه دهیم. در جایی از این کتابِ به غایت ارزشمند با اشاره به استراتژی «ایفیکراتس» که یک سردار یونانی بود و از سوی پارس‌ها با مصریان می‌جنگید به این موضوع اشاره شده که اصولاً مخلوقین جنگ در سراسر تاریخ کوشیده‌اند میدان عمل خود را به هر ترتیبی که شده گسترش دهند. همین موضوع کوچک را اگر در مورد رفتار روسیه بررسی کنیم می‌بینیم که این کشور به هر ترتیب که شده به دنبال آن است تا بتواند از هر طریقی دامنه جنگ را گسترش دهد و حالا به نظر میرسد که لهستان مورد طمع روس‌ها قرار گرفته است. واپسین ساعات روز سه‌شنبه بود که یکباره خبر آمد دو فروند موشک به روستای مرزی پسوودوف واقع در شهر لوبلین لهستان در نزدیکی مرز اوکراین اصابت کرده است. علیرغم اینکه خبرهای اولیه از شلیک این موشک از کشور روسیه و کشته شدن دست کم ۲ لهستان حکایت داشت بسیاری از عوام و خواص معتقد بودند که این موضوع به این آسانی قابل تحلیل نیست.

 

تردید لهستانی‌ها نسبت به جایگاه خود در جنگ اوکراین

مطابق روال جاری در نظام بین‌الملل هر زمان که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، عموماً مقامات نظامی و امنیتی و سپس سیاسیون سعی می‌کنند که با شتاب نسبت به آن واکنش نگیرند و سعی دارند به هر ترتیب که شده ابعاد پیدا و پنهان آن را مشخص کنند و سپس اقدام به اتخاذ موضع کنند. در این میان در ساعات ابتدایی این حادثه همه معتقد بودند که روسیه عامل این حملات است و حتی وزارت دفاع این کشور در همان ابتدای امر اعلام کرد که هیچ عملیات موشکی از ناحیه مسکو در مناطق منتهی به مرز اوکراین و لهستان انجام نشده است. در همان هنگام پنتاگون اعلام کرد که که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در گفت‌وگوی تلفنی با معاون نخست‌وزیر و وزیر دفاع لهستان درباره اوضاع امنیتی کنونی در امتداد جناح شرقی ناتو از جمله گزارشات درباره اصابت یک موشک به خاک لهستان صحبت کرد که نشان میداد ایالات متحده صرفاً به دنبال این است تا نگذارد برخورد نظامی و سیاسی میان ورشو و مسکو پیش بیاید. از سوی دیگر اعضای ناتو و گروه ۷ از تحقیقات لهستان درباره انفجار موشکی در نزدیکی مرز این کشور با اوکراین اعلام حمایت کردند ولی یک نکته مهم در این میان وجود دارد که به نظر می‌رسد مقامات سیاسی و امنیتی لهستان به نوعی در حال خودداری و خودخوری هستند و دلیل این امر هم تا حد زیادی مشخص است. روز گذشته (چهارشنبه) خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل چند مقامت نظامی آمریکا اعلام کرد که یافته‌های اولیه نشان می‌دهد موشک‌های برخورد کرده با لهستان، توسط نیروهای اوکراینی برای رهگیری موشک‌های روسی شلیک شده بود و این موضوع ارتباطی به مسکو ندارد. دقیقاً ساعاتی پس از انتشار این خبر، وزارت دفاع روسیه با بیان اینکه قطعاتی از لاشه موشک سامانه پدافندی اس-۳۰۰ متعلق به اوکراین در محل حادثه در لهستان شناسایی شد، اعلام کرد که در جریان این عملیات هیچ حمله‌ای به کی‌یف از جانب روسیه انجام نشده است. همین دو اظهارنظر باعث شده حالا لهستانی‌ها قدری در مورد آینده خود و جایگاهشان در جنگ اوکراین با شک و تردید روبرو شوند. این کشور از 24 فوریه تاکنون معبر خروج پناهندگان اوکراینی به مقصد اروپا بوده و از سوی دیگر بخشی از تسلیحات ایالات متحده و سایر شرکای اروپایی آن از طریق مرزهای لهستان وارد اوکراین می‌شود. این کشور به نوعی آخرین سنگر اروپا در مقابل روسیه به حساب می‌آید که اتفاقاً عضو ناتو هم به شمار می‌رود اما حالا مقامات ورشو در حال بالا بردن سطح آمادگی نظامی خود هستند. در همین رابطه ماتئوس موراویتسکی، نخست‌وزیر لهستان اعلام کرد که ورشو درباره لزوم فعال‌سازی ماده 4 پیمان واشنگتن مربوط به سازمان آتلانتیک‌شمالی بحث و تصمیم‌گیری خواهد کرد. طبق ماده 4 منشور ناتو، هرگاه یکی از اعضا احساس کند «تمامیت ارضی، استقلال سیاسی یا امنیتش» به خطر افتاده است می‌تواند درخواست نشست مشورتی کند. این درخواست به نوعی نشان می‌دهد که لهستان به دنبال جلب حمایت‌های بیشتر اعضای ناتو و اتحادیه اروپا در برابر روسیه است. ورشو احتمالاً به این نتیجه رسیده که چون مواضع روسیه و آمریکا در مورد حمله موشکی به لهستان یکی بوده و معلوم نشده که چه در پشت صحنه گذشته است، احتمال دارد که در آینده و بر سر مذاکرات با اوکراین هم نگرانی‌های ورشو جدی گرفته نشود. این همان احساس خطر لهستانی‌ها در بازی دو قدرت است.

 

 

 

سوتیتر1: اوکراین یک جغرافیای بسیار باارزش و حائز اهمیت برای اروپا، آمریکا و به خصوص روسیه تلقی می‌شود و در این میان به میدان  نبرد شرق و غرب تبدیل شده و حالا به سمتی می‌رود که دولت‌های اروپایی نگرانش بودند

سوتیتر2: لهستان به نوعی آخرین سنگر اروپا در مقابل روسیه است که اتفاقاً عضو ناتو هم به شمار می‌رود ولی به نظر می‌رسد که پشت صحنه‌هایی وجود دارد که ورشو از آن یا بی‌خبر است یا اینکه با دیده شک به آنها می‌نگرد