فرشاد گلزاری

هرچه به انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، شاهد وقوع رخدادهای عجیب و غریب در دنیا هستیم. گویا این دور از انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده باید بر همه چیز تاثیر بگذارد که البته مسبب تزریق این ذهنیت در بسیاری از مسائل و پرونده‌ها، کارشناسان و تحلیلگرانی هستند که هیچ چیز برای ارائه از خود ندارند و حتی مطالعه هفتگی و روزانة آنها هم به یک ساعت نمی‌رسد! اینکه چند وقتی است در رسانه‌های کشورمان هر تحلیلی که در حوزه سیاست بین‌الملل داده می‌‌شود را به انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر 2020 مربوط می‌کنند و حتی حملات داعش در عراق را هم به این رویداد داخلی آمریکا گِره می‌زنند، چیزی جز نداشتن تحلیل درست و مرور داده‌های تکراری را به ما یادآوری نمی‌کند. بخشی دیگر از مفسران و تحلیلگران هم معتقدند که نباید بیش از حد موضوع انتخابات 2020 آمریکا را بزرگ کرد. درست است که انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا یک رویداد داخلی به شمار می‌آید، اما همین رویداد داخلی به حدی بر جامعه ملل و رویدادهای جهانی (به‌ویژه در عرصه سیاسی و اقتصادی) تاثیرگذار است که از اروپا گرفته تا شرق آسیا، چشمشان به این است که ببینند چه کسی قرار است سکداندار کاخ‌سفید شود. بدون تردید انتخابات امسالِ آمریکا با خیلی از دوره‌های قبل تفاوت‌های اساسی دارد. بخشی از این تفاوت به دلیل وضعیت حاکم بر جهان و ضربه به اقتصاد به دلیل شیوع کرونا است و بخشی دیگر به حضور دونالد ترامپ در کاخ‌سفید مربوط است. یکی از مهترین سناریوهایی که ترامپ در طول این چهار سال سعی کرد تا آن را با تمام قوا اجرا کند، یکجانبه‌گرایی و نمایش تک قطبی بودن قدرت در سطح جهانی است. او سعی کرد تا با تمام قوای خود بر کشورهای اروپایی بتازد و با تمام قدرت به آنها بفهماند که باید در مورد تامین هزینه‌های ناتو نقش بیشتری به عهده بگیرند. همین روند در مورد تشویق و حمایت ترامپ از اجرای برگزیت در بریتانیا و جدا شدن این کشور از اتحادیه اروپایی، صادق است. سناریوی دیگر ترامپ در اروپا و حتی در آمریکای لاتین، تقویت جبهه راستگرایان افراطی و کسانی بود که مخالف جهانی شدن (Globalization) هستند. ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان و همچنین ژائیر بولسونارو، رئیس‌جمهوری برزیل از جمله کسانی بودند که ترامپ سعی کرد به هر ترتیب که  شده از آنها حمایت کند. در مورد لهستان هم این اتفاق رخ داد و از سوی دیگر دولت ترامپ سعی کرد تا به هر شیوه‌ای که شده لهستان را با خود همراه کند که به نظر می‌رسد این موضوع تا حد زیادی عملیاتی شد. از سوی دیگر ترامپ سعی کرده تا به هر روشی که شده چین و روسیه را زیر فشار خود قرار دهد. درست است که پکن  از سال 2018 تا همین امروز با ترامپ پنجه در پنجه در حال مبارزه است، اما به نظر می‌رسد این وضعیت در مورد روسیه تا حدود زیادی به گونه دیگر است. عمده تنازع چین و آمریکا در بحث اقتصاد و سپس مساله همه‌گیری کرونا با محویت سازمان بهداشت جهانی بود اما در مورد روسیه این موضوع تقریباً به یک چالش داخلی در آمریکا تبدیل شده است. از یک سو دموکرات‌ها معتقدند که ترامپ با روسیه کاملاً هماهنگ است و از جهتی دیگر می‌بینیم که یکباره آمریکایی‌ها و به خصوص دو رکن اصلی ساختار قدرت و سیاست خارجی آنها یعنی وزارت خارجه و پنتاگون، علیه روسیه دست به اقدام‌هایی می‌زند که به نظر می‌رسد بیشترین میزانِ طرح‌ریزی و اجرای آن با سازمان سیا است.

دریادار نیکولای یومنوف، فرمانده نیروی دریایی ارتش روسیه اعلام کرده که رزمایش اخیر این کشور در آلاسکا و بیخِ گوشِ آمریکا، بزرگ‌ترین رزمایش نظامی از زمان فروپاشی اتحادیه جماهیرشوروی به شمار می‌آید!

از شرق اروپا بوی باروت می‌آید!

یکی از پرونده‌هایی که این روزها مفتوح است و آمریکایی‌ها همانند پرونده اوکراین در سال 2014 نگاه ویژه‌ای به آن دارند، مساله بلاروس و سرکوب مخالفانِ ریاست‌جمهوریِ لوکاشنکو در مینسک است. در حالی که معترضان به نتایج انتخابات همچنان با نادیده گرفتن تمامی هشدارها و تهدیدها در خیابان‌ها هستند و فراخوانی برای تعطیلی ادارات و نهادهای دولتی داده شده؛ آمریکایی‌ها دست به تحریم هفت تن از مقامات بلاروس زدند. این در حالیست که لیتوانی، لتونی و استونی علیه لوکاشنکو و ۲۹ مقام دیگر بلاروس ممنوعیت سفر وضع کرده‌اند، اما درگیری اصلی در پشت صحنه میان مسکو و واشنگتن جریان دارد! شاخ به شاخ شدن آمریکا و روسیه صرفاً به بلاروس مربوط نیست بلکه اتفاقات دیگری در مرزهای آبی و خاکی دو کشور در حال رخ دادن است که بسیار خطرناک به  نظر می‌رسد. کمتر از یک هفته پیش، برای اولین بار بیش از ۵۰ کشتی جنگی و حدود ۴۰ جنگنده روس در یک رزمایش واقع در دریای برینگ (نزدیکی آلاسکا و منطقه تحت مالکیت ایالات متحده) شرکت داشتند که هدف اصلی این رزمایش، آزمایش موشک‌های چندمنظوره ارتش بوده است. دریادار نیکولای یومنوف، فرمانده نیروی دریایی ارتش روسیه در زمان شروع این رزمایش اعلام کرد که این بزرگ‌ترین رزمایش نظامی از زمان فروپاشی اتحادیه جماهیرشوروی به حساب می‌آید! درست شنیدید؛ این بزرگترین رزمایش نظامی در پساشوروی تلقی می‌شود، اما نکته مهم این است که فرمانده نیروی دریایی ارتش روسیه اعلام کرد دولت ولادیمیر پوتین قصد دارد قدرت نظامی خود را در نزدیکی قطب شمال افزایش دهد. یعنی دقیقاً بیخ گوشِ آمریکا! طبیعی است که واشنگتن هم به این مساله واکنش نشان دهد. ارتش آمریکا روز سه‌شنبه 11 شهریور اعلام کرد که رزمایش «راش گانر ریل» توسط نیروهای ارتش آمریکا مستقر در اروپا، با رگبار توپخانه‌ای توسط تیپ ۴۱ توپخانه‌ صحرایی آغاز شد. کمی بعد رویترز گزارش داد که این تمرینات در پایگاه ارتش استونی واقع در 70 مایلی خاک روسیه انجام شد. اینکه روس‌ها از طریق سفارتشان در واشنگتن بیانیه اعتراضی علیه این رزمایش منتشر کردند، موضوعی عادی به حساب می‌آید، اما آنچه در این میان حیرت همه و به‌ ویژه‌ کارشناسان مسائل نظامی و امنیتی را برانگیخت، استفادة ارتش آمریکا از مهمات واقعی یا جنگی در تمرین نظامی است. به گونه‌ای که تیپ ۴۱ توپخانه صحرایی از سیستم موشکی پرتاب چندگانه ام ۲۷۰ ای ۱ استفاده می‌کند که قادر به شلیک رگباری ۱۲ موشک در یک پرتاب است. بیانیه مطبوعاتی که از آغاز این تمرینات خبر داده بود، اعلام کرد که این نخستین تمرین شلیک واقعی این واحد بعد از استقرار مجدد خارج از آلمان است! کاملاً واضح به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها در حال مخابره پیام هشدار به روسیه در مورد اقدامات خود در مرزهای آلاسکا و حفاری این منطقه برای پیدا کردن گاز هستند اما نکته اینجاست که واشنگتن در حال پیشروی است. اخیراً الکساندر ووجیچ، رئیس‌جمهوری صربستان به همراه هیاتی از کشورش برای دو روز به واشنگتن سفر کردند تا در مذاکرات به میزبانی آمریکا با هدف بهبود روابط بین صربستان و کوزوو شرکت کند، اما پیشنهاد به رسمیت شناختن استقلال کوزوو از سوی او رد شده است.

درگیری روسیه و آمریکا در روزهای اخیر و در آستانه انتخابات 2020 آمریکا رخ داده است که به نظر می‌رسد ترامپ و تیمش به دنبال آن هستند تا به هر ترتیب که شده باز هم به دنیا یادآوری کنند که چین و روسیه همچنان رقبای جنگ سرد تلقی می‌شوند

این اتفاق‌ها برای اولین بار در همین روزهای اخیر و در آستانه انتخابات 2020 آمریکا رخ داده است که به نظر می‌رسد ترامپ و تیمش به دنبال آن هستند تا به هر ترتیب که شده باز هم به دنیا یادآوری کنند که چین و روسیه همچنان رقبای جنگ‌سرد به حساب می‌آیند.