فرشاد گلزاری

 اوایل مرداد ماه بود که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد، این کشور حدود ۱۲ هزار سرباز آمریکایی را از آلمان بیرون خواهد کشید و یکباره مقامات برلین در فکر فرورفتند. مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا در آن زمان اعلام کرد که واشنگتن ۱۱ هزار و ۹۰۰ سرباز را از آلمان خارج می‌کند و ۵۵۰۰ تن از آنها را به کشورهای دیگر خواهد فرستاد. اسپر در کنفرانس خبری به خبرنگاران گفت که طرح کنونی فرماندهی اروپا شامل انتقال ۱۱ هزار و ۹۰۰ سرباز از آلمان و کاهش تعداد کنونی از ۳۶ به ۲۴ هزار نیرو است. طبق اظهارات اسپر، ۵۵۰۰ تن از مجموع ۱۱ هزار و ۹۰۰ نیرو در کشورهای عضو ناتو مستقر خواهند شد و بقیه یعنی ۶۴۰۰ تن به آمریکا برمی‌گردند و براساس جدول تناوب در اروپا مستقر خواهند شد. نکته اصلی این بود که اسپر اعلام کرد4500 نیروی زرهی به آمریکا برخواهند گشت در حالی‌ که واحدهای دیگر براساس راهبرد و سیاست نظامی ایالات متحده در شرق و منطقه دریای سیاه مستقر خواهند شد تا مهار روسیه و تضمین امنیت هم‌پیمانان در بخش جنوب شرقی تقویت شود! او در پایان سخنرانی خود گفت که در آینده آمریکا نیروهای بیشتری به لهستان و کشورهای بالتیک می‌فرستد و احتمالا فرصت‌های بیشتری برای استقرار نیروها در لهستان و کشورهای بالتیک به وجود خواهد آمد. بدون تردید جزء به جزء اظهارات رئیس پنتاگون در روزهای اوایل مرداد ماه سال جاری از آلمان و خصوصاً روسیه مورد رصد و تحلیل قرار گرفته است و به قول «نوام چامسکی» ما را به یاد جنگ جهانی دوم و پیامدهای فروپاشی شوروی در اوایل دهه 90 میلادی می‌اندازد. واقعه‌ای که فروپاشی بلوک کمونیستیِ شرق را مجدداً تداعی می‌کند و یکی از خروجی‌های آن تاسیس ناتو یا همان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بود. سازوکاری که روس‌ها به شدت از آن ترس دارند و این نهادِ آمریکایی -  اروپایی را همچنان تهدید شماره یک خود می‌دانند. شکی در این وجود ندارد که ناتو، بازوی عملیاتی و امنیتی ایالات متحده علیه روسیه به شمار می‌رود و واشنگتن با این ابزار دهه‌ها است که درصدد تحریک روسیه برای گام برداشتن علیه سیاست‌های غرب است. اگرچه آمریکا خود را فاتح جنگ سرد قلمداد می‌کند، اما روس‌ها پس از فروپاشی شوروی به این درک رسیدند که باید یک پوست‌اندازی مشخص در ساختار قدرت سیاسی، نظامی، امنیتی و خصوصاً اقتصادی خود انجام دهند. زمانی که شوروی فروپاشید و بوریس یلتسین به جای گورباچف روی صندلی نشست، فساد اقتصادی و اداری در روسیة نوپا که مقاماتش سعی دارند آن را به یاد «اتحاد جماهیر شوروی» با نام «فدراسیون روسیه» به دنیا معرفی کنند؛ به حدی عمیق بود که حتماً باید اصلاح ساختار صورت می‌گرفت. در این بازه زمانی که روس‌ها مشغول بازسازی خود بودند، آمریکایی‌ها پس از فروریزش دیوار برلین به سرعت اقدام به یارکشی کردند. دیگر آلمان شرقی وجود نداشت و اروپای شرقی هم به سمت خوردن مک‌دونالد و کشیدن سیگارهای آمریکایی رفته بود. یک عطشِ غرب‌گرایی و میل به سوی ایالات متحده پس از ریزش دیوار برلین و فروپاشی شوروی در اروپا و حتی در شرق آسیا به وجود آمد که به نظرم این مساله، اساسِ تحلیل امروز در مورد رفتار آمریکا با روسیه در خاک لهستان است. سازمان سیا در این مدت که روس‌ها مشغول بازسازی خود بودند، سعی کرد تا با تمام قوای خود، جای خالی مسکو را پُر کند و این موضوع تا به امروز به قوت خود باقی است. بر این اساس اینکه دیده می‌شود آمریکایی‌ها در حال خارج کردن 12 هزار سرباز خود از آلمان هستند و قرار است این میزان را در لهستان و کشورهای حوزه بالتیک مستقر کنند، نشان می‌دهد که جنگ سرد و منازعات علنی پس از فروپاشی شوروی همچنان ادامه دارد؛ اما مدل آن فرق می‌کند.

آمریکایی‌ها در حال خارج کردن 12 هزار سرباز خود از آلمان هستند و قرار است این میزان را در لهستان و کشورهای حوزه بالتیک مستقر کنند که نشان می‌دهد جنگ سرد و منازعات علنی پس از فروپاشی شوروی همچنان ادامه دارد

تنبیه برلین -  تهدید مسکو

زمانی که دونالد ترامپ وارد کاخ‌سفید شد صریحا به تمام اعضای ناتو اعلام کرد که باید سهم خود را در اشتراک با این سازمان افزایش دهند؛ به عبارتی دیگر ترامپ به شرکای خود در ناتو ابلاغ کرد که باید پول بیشتری برای خدماتی که از ناتو می‌گیرند بپردازند. این مساله به یک بحران تبدیل شد و تا جایی پیش رفت که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه اعلام کرد که «ناتو با مرگ مغزی» روبرو شده است. اگرچه اردوغان به طرفیت از ترکیه و به عنوان ارتش دوم عضو ناتو این اظهارات مکرون را به صورت کوبنده پاسخ داد، اما منظور فرانسه به نوعی دفاع از ماهیت اروپا بود. مرکل، به عنوان صدراعظم آلمان هم سعی کرد موضع میانه را اتخاذ کند، اما ترامپ باز خواهان ایجاد گسست در ناتو از طریق افزایش حق عضویت اعضای این پیمان بود. این روند تا زمانی که آلمان ریاست دوره‌ای شورای اروپا را بر عهده نگرفته بود، شدت نداشت، اما زمانی که برلین به این سمت انتخاب شد یکباره ترامپ دستور خروج نیروهایش از آلمان را صادر کرد. این اقدام البته یک دلیل دیگر هم داشت و آن رد شدن خط لوله «نورداستریم2» از خاک آلمان بود. خط لوله‌ای که آمریکایی‌ها آن را تهدید جدی از ناحیه روسیه برای خود قلمداد می‌کنند و از سوی دیگر از نزدیک شدن برلین به مسکو خشمگین هستند. به همین دلیل طی دو سال پیش، ترامپ برای پاسخگویی به روسیه و آلمان، در گام نخست با حمایت از ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان به عنوان یک مهرة راستِ افراطی و در گام دوم با نزدیک کردن خود به آندژی دودا، رئیس‌جمهور محافظه‌کار و کاتولیکِ لهستان سعی کرد تا هر دو کشور را با تفکر محافظه‌کارانه خود از اروپا و روسیه دور کند که درنهایت موفق هم شد! ترامپ بدون‌شک با استقرار نیروهای خود در لهستان به دنبال آن است تا روسیه را به صورت علنی تهدید کند؛ تا جایی که مقامات روسیه در واکنش به این خبر گفته‌اند که این مسئله به معنی نقض مفاد سندی خواهد بود که در سال ۱۹۹۷ بین ناتو و روسیه امضا و در آن تأکید شده که طرفین یکدیگر را به چشم رقیب نمی‌بینند. این اتفاق در اصل یک تنبیه برای آلمان به حساب می‌آید، اما شکی وجود ندارد که می‌تواند به عنوان تهدید روسیه قلمداد شود، با این حال برخی آن را یک هدیه برای مسکو می‌دانند؛ چراکه خروج سربازان آمریکا از خاک آلمان و استقرار آنها در کشورهایی مانند لهستان، رومانی، جمهوری چک، لیتوانی، لتونی، استونی و غیره، یک گسل میان اعضای ناتو به وجود می‌آورد که می‌توان آن را هدیة ترامپ به پوتین در اثنای انتخابات 2020 دانست! نکته جالب‌تر آنکه آمریکایی‌ها قرار است بخشی از نیروهای خود را در ایتالیا مستقر کنند که این موضوع می‌تواند باعث افزایش وزنِ رُم در قبال برلین شود؛ اما شاید ایالات متحده به دلیل وقایع پیش آمده در لیبی و نفوذ سنتی ایتالیا در این کشور به دنبال آن است تا معادله‌ای جدید را رقم بزند.

خروج سربازان آمریکا از خاک آلمان و استقرار آنها در کشورهایی مانند لهستان، رومانی، جمهوری چک، لیتوانی، لتونی، استونی و غیره، یک گسل میان اعضای ناتو به وجود می‌آورد که می‌توان آن را هدیة ترامپ به پوتین در اثنای انتخابات 2020 دانست!