فرشاد گلزاری

هر ازچندگاهی شاهد انتشار یک خبر یا وقوع یک رخداد در منطقه قفقاز جنوبی هستیم. منطقه‌ای که ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان آن را تشکیل می‌دهند؛ اما ارزش هرکدام از این کشورها برای قدرت‌هایی مانند روسیه، اتحادیه اروپا و به خصوص ایالات متحده متفاوت است. به عنوان مثال گرجستان برای روسیه و آمریکا و حتی اروپایی‌ها یک ارزش مشخص دارد. نگاه غرب به گرجستان به دلیل مشترکات مذهبی و فرهنگی با نگاه روسیه تفاوت فاحش دارد.

روس‌ها به نوعی گرجستان را حوزه نفوذ سنتی خود می‌دانند و به هر ترتیب که شده به دنبال آن هستند تا اجازه ندهند این کشور به حیاط خلوت غرب تبدیل شود. اینکه حتی در سال 2008 روس‌ها ستونی از تانک‌های خود را به سوی گرجستان روانه کردند و در نهایت آبخازیا و اوستیای جنوبی را به عنوان نقاط نفوذِ خود که مردمش با مسکو همراه هستند مورد تهاجم قرار دادند، دقیقاً نشان می‌دهد که روس‌ها نگاهشان به گرجستان به عنوان یکی از کشورهای قفقاز جنوبی بسیار حساس و نافذ است. اما دو کشور دیگر در این ناحیه یعنی ارمنستان و جمهوری آذربایجان هم برای هر کدام از قدرت‌ها اهمیت ویژه‌ای دارند. مثلاً اروپا و آمریکا باز هم نگاهشان به ارمنستان بیش از آذربایجان است و اساساً آنها این کشور را به گونه‌ای دیگر تحلیل می‌کنند.

در این میان از سال 2020 میلادی که جنگ 44 روزه میان باکو و ایروان رخ داد تاکنون هر کدام از طرفین (اروپا، آمریکا و حتی روسیه) به گونه‌ای عمل کردند که خیلی‌ها فکر می‌کردند دست برتر در این پرونده‌ها با مسکو است. از آن روزها حدود دو سال می‌گذرد و ارمنستان و جمهوری آذربایجان با واسطه‌گری روسیه به یک جمع‌بندی کلی در مورد مناطق مورد مناقشه میان دو کشور رسیدند. فارغ از حواشی، باید توجه کرد که از سال 2020 میلادی تاکنون چندین بار دو کشور با یکدیگر درگیر شده‌اند و همین چند روز اخیر هم شاهد آن بودیم که مجدداً جمهوری آذربایجان مواضع ارمنستان را مورد هدف قرار داد. برابر آنچه که نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان اعلام کرده، طی درگیری اخیر حدود 110 نفر از سربازان ایروان کشته شده‌اند ولی از جبهه آذربایجان هیچ آمار دقیقی از میزان تلفات وجود ندارد. آخرین آمار چیزی حدود 80 تا 100 کشته را برای باکو نشان می‌داد. اینکه چرا چنین درگیری به سرعت به بالاترین حد خود رسید و به نوعی به یک نزاع تمام‌عیار تبدیل شد دلایل متعددی دارد اما اکثر کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که عدم شفافیت در توافق مسکو و مشخص نبودن وضعیت مناطق مورد درگیری، دلیل اصلی به راه افتادن این جنگ است. نکته‌ای که در این میان باید بدان توجه شود این است که مناقشه بر سر منطقه قره‌باغ که یک سرزمین کوهستانی درون جمهوری آذربایجان است و از دهه ۹۰ میلادی کنترل آن در اختیار ارمنی‌هاست، در سال ۲۰۲۰ به یک جنگ شش هفته‌ای کشیده شد و طی آن نیروهای جمهوری آذربایجان بخش‌هایی از این سرزمین را دوباره به دست گرفتند، اما مشکل اینجاست که در شرایط فعلی به نظر می‌رسد روس‌ها نمی‌خواهند یک نکته در این میان شفاف شود.

پلوسی در راه ایروان

آنچه در مورد پرونده درگیری آذربایجان و ارمنستان باید موردنظر قرار بگیرد این است که اساساً نیروهای روسیه که خود را حافظ صلح می‌نامیدند و در مرز لاچین مستقر بودند، هیچ اقدامی در این مدت در مورد جلوگیری از درگیری‌ها انجام ندادند و اساساً مسکو به گونه‌ای نقش یک تماشاچی را دارد. در این میان اما باید توجه شود که به موازات این روند ما شاهد درگیری مرزی میان دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان هستیم. روز گذشته (شنبه) قرقیزستان از نبردی شدید با تاجیکستان خبر داد که تاکنون ۲۴ تن را به کام مرگ کشانده است و وزیر موقعیت‌های اضطراری قرقیزستان از تخلیه ۱۳۶ هزار نفر از ساکنان مناطق مورد مناقشه خبر داد. آنچه در مورد این درگیری‌ها و مقایسه آن با درگیری ارمنستان و آذربایجان باید موردتوجه قرار بگیرد این است که هر دو مناقشه بر سر مسائل و اختلافات مرزی است. به عنوان مثال قرقیزستان از درگیری در منطقه جنوبی بادکند خبر داده که با منطقه شمالی ولایت سغد در تاجیکستان همسایه بوده و میزبان یک برون‌بوم تاجیک به نام واروخ است. این منطقه به دلیل جغرافیای سیاسی و قومی مبهم خود معروف است و به محل خصومت‌های مشابهی در سال گذشته تبدیل شده که تقریباً به جنگ منجر شد. در مورد ارمنستان و آذربایجان هم چنین درگیری‌هایی در مورد قره‌باغ و سایر مناطق به وجود آمده که به نظر بسیاری از تحلیلگران همسو شدن این دو درگیری با محوریت چهار کشور، عادی نیست.

 به  باور بسیاری از تحلیلگران و خبرگان روابط بین‌الملل درگیری قرقیزستان و تاجیکستان و همسویی آن با نزاع سخت ارمنستان و آذربایجان عادی نیست و روسیه به دنبال آن است تا برای پشت‌سر گذاشتن شکست‌هایش در اوکراین باز هم یک سناریوی انحرافی را تدوین و اجرا کند

آنها معتقدند روسیه به دنبال آن است تا برای پشت‌سر گذاشتن شکست‌هایش در اوکراین باز هم یک سناریوی انحرافی را تدوین و اجرا کند اما واقعیت این است که گویا آمریکایی‌ها از این روند آگاه هستند؛ چراکه جمعه گذشته پولیتیکو به نقل از منابع آگاه گزارش داد، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان و جکی اسپیر، نماینده دموکرات از ایالت کالیفرنیا، طی روزهای آتی برای نشان دادن حمایت از  نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان به این کشور سفر خواهند کرد.

این اقدام پلوسی دقیقاً مشابه همان موضوعی است که ما در مورد تایوان مشاهده کردیم. در آنجا پلوسی با مانور سیاسی و رسانه‌ای خود به نوعی سعی کرد تا چین را تحریک کند که به درستی این اقدام صورت گرفت و در مورد اوکراین هم این تقابل با روسیه علنی شده است. اما در مورد ارمنستان  به نظر می‌رسد که پلوسی به دنبال آن است که باز هم به روسیه اخطار بدهد که این دیدگاه غیرخوش‌بینانه است. نگاه خوش‌بینانه هم در مورد سفر وی به ارمنستان این است که او می‌خواهد یک توازن میان ایروان و باکو به وجود بیاورد تا بتواند پس از آرام کردن اوضاع میان دو کشور در نهایت بستر صادرات گازِ جمهوری آذربایجان به اروپا را فراهم کند.

اینکه چرا درگیری آذربایجان و ارمنستان به سرعت به بالاترین حد خود رسید و به نوعی به یک نزاع تمام عیار تبدیل شد دلایل متعددی دارد اما عدم شفافیت در توافق مسکو و مشخص نبودن وضعیت مناطق مورد درگیری، دلیل اصلی به راه افتادن مجدد این جنگ است

در این میان اگر این پروژه عملیاتی شود بدون شک ترکیه هم از آن منتفع خواهد شد. آنچه در مورد درگیری اخیر دو کشور همسایه ایران باید به عنوان یک هشدار مورد نظر قرار بگیرد این است که اساساً منطقه قفقاز توان هضم اینگونه درگیری‌ها را ندارد؛ چراکه از یک سو روسیه به اوکراین تجاوز کرده و از سوی دیگر هم رقابت واشنگتن و مسکو در حوزه انرژی حالا به سمت قفقاز کشیده شده است. حال باید دید قدم بعدی روسیه برای پروژه آمریکا با محوریت نانسی پلوسی در قفقاز چیست!