فرشاد گلزاری

 با گذشت بیش از دو ماه از سیطره طالبان بر کابل، جامعه جهانی هنوز با احتیاط و حتی شک و تردید به طالبان و اقدامات آن نگاه می‌کند. چند روز پیش بود که نشست کشورهای عضو گروه بیست با محوریت افغانستان به صورت مجازی برگزار شد و در آنجا علاوه بر تاکید بر حمایت از مردم افغانستان، به مسائل و مشکلات انسانی اشاره شد.

در همان نشست باز هم به طالبان با چشم تردید نگاه شد و همه معتقد بودند که این جریان به هر ترتیب که شده باید حقوق عامه مردم را به رسمیت بشناسد و در جهت گذار افغانستان از مشکلات تلاش کند. اما در این میان کشورهایی هستند که در قطب مقابل قرار دارند و در صدر آنها می‌توان چین، روسیه و ترکیه را نام برد. این سه کشور به انضمام قطر و پاکستان (که نقش هدایت‌کننده اوضاع افغانستان و طالبان از پشت‌پرده را به عهده دارند)، کشورهایی هستند که اگر بگوییم برای خلق چنین وضعیتی در افغانستان لحظه‌شماری می‌کردند، گزافه نگفته‌ایم؛ چراکه هرکدام از این دولت‌ها منافعی را در افغانستان از دهه‌ها پیش دنبال می‌کردند و حالا اوضاع و احوال این کشور را برای تامین منافع خود مناسب و مفید دیده‌اند. این منافع می‌تواند به نوعی به صورت انفرادی (تک کشوری) تامین شود و گاه می‌تواند به صورت ائتلافی یا گروهی به دست بیاید. به عنوان مثال چین در طول 20 سال اخیر که آمریکایی‌ها در افغانستان به نوعی فرماندهی کل قوا را در دست داشتند، نفوذ اقتصادی خود را از طریق فروش عروسک گرفته تا سایر ملزومات روزانه به مردم افغانستان تعمیق بخشید و حالا به دنبال تکه بزرگتری از کیک افغانستان است.

در نشست مسکو نماینده‌ای از سوی ایالات متحده حضور نداشت، ولی از سوی ایران حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان حضور داشت که نشان می‌دهد روس‌ها در مورد تحولات افغانستان برای ایران یک جایگاه ویژه قائل هستند

ترکیه هم با نفوذ در ساختار بهداشت و درمان افغانستان و ساخت بیمارستان‌های متعدد در نواحی شمالی و مرکزی این کشور به نوعی نفوذ خود را در آن حفظ کرد و همین چند روز پیش بود که هیأت طالبان وارد آنکارا شد و با مقامات ترکیه دیدار کرد. اما روسیه در این بین به فکر پروژه بزرگتری است که شاید در ذهن ترک‌ها و چینی‌ها خطور نمی‌کند یا حداقل توان طرح و اجرای آن را به جهت جغرافیا و توان سیاسی، امنیتی و نظامی ندارند. همه می‌دانند که روس‌ها در اواخر دهه 70 میلادی ارتش سرخ را با پرچم داس و چکش اتحاد جماهیر شوروی وارد افغانستان کردند تا بتوانند دولت کمونیستی وقت را تقویت کنند و این کشور را هم زیر پرچم سرخ خود بکشانند؛ اما در نهایت این امر محقق نشد. نمی‌خواهیم در این نوشتار به دلایل شکست شوروی در افغانستان بپردازیم اما یکی از دلایل آنها برای خروج اجباری از این کشور، عدم استقبال مردم افغانستان از نظام کمونیستی بود؛ چراکه مردم افغانستان چیزی جز دین اسلام را قبول ندارند و این نکته‌ای بود که روس‌ها درک نکردند. نکته اصلی این است که آمریکایی‌ها پس از ورود به افغانستان در سال 2001 و خروجشان در ماه‌های اخیر، به مدت دو دهه نگذاشتند که روس‌ها در این کشور قد علم کنند. درست است که روس‌ها در پوشش‌های دیپلماتیک و اقتصادی در افغانستان حضور داشتند و حتی جنگ اطلاعاتی خود با سازمان سیا را از چند جنبه در افغانستان دنبال کردند، اما واقعیت این است که آمریکا و متحدانش در ناتو، روس‌ها را طی 20 سال گذشته در افغانستان تحقیر کردند.

روس‌ها در پوشش‌های دیپلماتیک و اقتصادی در افغانستان حضور داشتند و حتی جنگ اطلاعاتی خود با سازمان سیا را از چند جنبه در افغانستان دنبال کردند، اما واقعیت این است که آمریکا و متحدانش در ناتو، روس‌ها را طی 20 سال گذشته در افغانستان تحقیر کردند

جای‌گیری به سبک مسکو

تحقیر روس‌ها توسط‌ غربی‌ها در افغانستان دلیلی است که حال مسکو را پس از خروج آمریکایی‌ها از کابل به فکر تعمیق و تعریض نفوذ خود در این کشور انداخته است. بر همین اساس قبل از سقوط دولت اشرف غنی ما شاهد آن بودیم که روسیه به مکانی برای تردد نمایندگان دفتر سیاسی طالبان و سایر مقامات افغانستان تبدیل شد و در این رهگذر چندین بار در مسکو نشست‌ها و مذاکرات سیاسی با محوریت افغانستان برگزار شد.  بر همین اساس روز گذشته (چهارشنبه) و برای اولین بار پس از استقرار طالبان در کابل؛ مسکو میزبان هیأت عالیرتبه طالبان و نمایندگان 10 کشور دیگر برای گفت‌وگو و تبادل نظر در مورد افغانستان بود. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که میزبان «نشست فُرمت مسکو» بود در این جلسه اعلام کرد که حمایت عمومی در گرو سیاست‌های اجتماعی شایسته و رعایت حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان است و ما در این نشست با هیات طالبان این موضوع را به طور دقیق مورد بحث قرار می‌دهیم.

لاوروف همچنین اعلام کرد همانطور که به هیات طالبان گفتیم، ما از این جنبش می‌خواهیم که به طور جدی به سیاست جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای ثالث و از همه مهمتر همسایگان این کشور پایبند باشد. در مقابل امیرخان متکی، وزیر خارجه طالبان هم با اشاره به این سخنان لاوروف اعلام کرد که برای بار چندم طالبان تعهد می‌دهد که از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده نخواهد شد. اما آنچه در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد بخشی از سخنان لاوروف در مورد وضعیت فعلی افغانستان به مرکزیت طالبان بود.

او اعلام کرد که تغییر قدرت در افغانستان یک حقیقت است و روسیه متوجه تلاش‌های طالبان برای باثبات‌سازی وضعیت در افغانستان شده است، اما این حقیقت مسئولیت بزرگی را بر دوش طالبان می‌گذارد. از سوی دیگر ضمیر کابلوف، نماینده ویژه ریاست جمهوری روسیه در امور افغانستان چندی بعد در جمع خبرنگاران به این نکته اشاره کرد که هیچ ضرب‌الاجلی برای طالبان برای تشکیل دولت جامع در افغانستان در نظر گرفته نشده است. اگر اظهارات لاوروف و کابلوف را با یکدیگر مقایسه کنیم به این جمع‌بندی می‌رسیم که روس‌ها از یک طرف اعلام می‌کنند که طالبان باید اوضاع و احوال افغانستان را سر و سامان دهند و از حمله به کشورهای منطقه جلوگیری کنند و از سوی دیگر می‌گویند که در مورد تشکیل دولت توسط طالبان نباید عجله‌ای رخ دهد.

این دقیقاً همان یک بام و دو هوایی است که روس‌ها در سیاست خارجی خود در تمامی رویارویی‌هایشان اعم از مواجهه با ایران، اسرائیل،‌ سوریه، چین و حتی آمریکا استفاده می‌کنند. تمام این مسائل در حالی رخ می‌دهد که در این نشست نماینده‌ای از سوی ایالات متحده حضور نداشت ولی از سوی ایران حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان حضور داشت که نشان می‌دهد روس‌ها در مورد تحولات افغانستان برای ایران یک جایگاه ویژه قائل هستند. حال باید دید که بازی بعدی مسکو برای جای‌گیری در کابل چیست و چگونه اجرایی می‌شود؟!