فرشاد گلزاری

ایالات متحده به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا در برهه‌های مختلف سعی کرده تا سیاست‌های اقتصادی خود را به نحوی پیش ببرد که اگر هزینه‌ای در آن سوی دنیا از طرف واشنگتن انجام می‌شود، چندی بعد بتواند چندین برابر از این هزینه‌ها را جای دیگری به دست بیاورد. برای درک بهتر این ماجرا بد نیست به مقاله‌ای از توماس فریدمن، تحلیلگر و ستون‌نویس نام‌آشنای روزنامه نیویورک‌تایمز اشاره کنیم.

او چند سال پس از آنکه آمریکایی‌ها به بهانه وجود سلاح کشتار جمعی به عراق لشگرکشی کرده و حکومت بعث به رهبری صدام را ساقط کردند، در مقاله‌ای به این موضوع اشاره کرد که اساساً چرا واشنگتن دست به این اقدام زد؟ فریدمن در آن روزگار به صورت عریان و مشخص اعلام کرد برای آنکه بتوانید به دلیل این اقدام پی ببرید باید در ابتدا نقشه عراق را جلوی خودتان بگذارید و سپس بررسی کنید که عمده نیروهای آمریکا در کدام مناطق مستقر شده‌اند. او در پایانِ مقاله مذکور این نتیجه را به عنوان خروجی منتشر کرد که آمریکایی‌ها و حتی بریتانیا و سایر متحدین واشنگتن اساساً از مناطقی وارد عراق شده‌اند که بیشترین ذخیره‌های نفتی در آن نقاط وجود دارد. فریدمن خیلی واضح و شفاف به مخاطبانش فهماند که آمریکایی‌ها عملاً به دلیل قبضه منابع انرژی عراق، صدام را سرنگون کردند؛ چراکه ورود نظامی آنها به بغداد با کمک ارتش بریتانیا، هیچگونه مجوزی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد نداشت و در زمره جنگهای بدون مجوز قلمداد می‌شود.

چندی بعد هم فریدمن در مقاله‌ای تحقیقی این موضوع را به اثبات رساند که آمریکایی‌ها چندین برابر آنچه در عراق هزینه کرده‌اند، با دستبرد به منابع انرژی و همچنین سایر ذخایر روزمینی و زیرزمینی به دست آورده‌اند. در اوایل سال 2010 هم گزارشی از سوی او با محوریت آغاز بحران سوریه منتشر شد که بعدها حرف او درست از آب درآمد؛ چراکه نظامیان آمریکا پس از گذشت یک دهه جنگ و خونریزی در این کشور، هم اکنون در قسمت شمال و شمال غربی سوریه و دقیقاً جایی که چاه‌های نفت سوریه در آنجا قرار دارد مستقر هستند! بر همین اساس در طول دو دهه اخیر هر جنگی که از سوی ایالات متحده به راه افتاده، درون خود تامین منافع برای ایالات متحده را دربرداشته است. این منافع در پلان کلی بر اساس سیاست کلان ایالات متحده طحرح‌ریزی می‌شود اما مسئولیت اجرای آن به عهده روسای جمهور این کشور است.

به عنوان مثال در زمان دونالد ترامپ، شاهد آن بودیم که بارها و بارها اخبار متعددی از خروج نظامیان آمریکا یا جابجایی آنها در سطح منطقه منتشر شد که بسیاری از آنها به صورت دوره‌ای انجام می‌شد و هیچ سناریوی خاصی پشت آن قرار نداشت. اما حالا با تعویض قدرت در کاخ‌سفید و آمدن جو بایدن، این روند تا حد زیادی تغییر پیدا کرده است.

این تغییرات صرفاً در تاکتیک‌ها و نحوه اجرای سیاست‌های کلان رخ داده و به همین دلیل بهم خوردن پازل سابق، تا حد زیادی به نوع دیدگاهِ حزب دموکرات‌ بستگی دارد.

دموکرات‌ها به دنبال برون‌گرایی در سیاست خارجه هستند و این در حالیست که جمهوریخواهان از قدیم‌الایام تمرکز بر دورن را در دستور کار داشته‌اند. با این تفسیر اگر به مقاله اخیر وال‌استریت ژورنال نگاهی گذرا بیاندازیم می‌بینیم که بایدن و تیمش در حال اجرای یک پروژه جدید و البته خطرناک در خاورمیانه هستند.

آمریکا با خروج تجهیزات خود از منطقه خاورمیانه سعی می‌کند تا نیروهای بومی را مجدداً درگیر بحران جدید کند تا پس از تعمیق بحران، کشورهای منطقه از آنها درخواست کنند برای سر و سامان دادن به اوضاع خاورمیانه، مجدداً وارد این جغرافیا شوند

تزریق بحران برای بازگشت

مطابق گزارش روزنامه وال‌استریت ژورنال، واشنگتن تصمیم گرفته که ۸ سامانه دفاع موشکی پاتریوت و همچنین یک سامانه موشکی تاد را از کشورهایی مانند عربستان، کویت، اردن و عراق خارج کند.

در این گزارش که به نقل از چند مقام آگاه وزارت دفاع آمریکا تهیه و به چاپ رسیده، اعلام شده است که این تصمیم شامل خروج صدها نظامی در واحدهایی می‌شود که از این سیستم‌ها استفاده یا از آن پشتیبانی و حفاظت می‌کردند. مقامات آمریکایی که نامشان فاش نشده توضیح دادند که روند کاهش‌ نظامیان که قبلاً گزارشی از آن داده نشده بود، از اوایل ماه جاری میلادی آغاز شده است. این گزارش در حالی منتشر شده که پیشتر در جریان تماس تلفنی در تاریخ دوم ژوئن، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، تغییرات مذکور را به محمد بن سلمان ، ولیعهد سعودی اطلاع داده و گفته بود بخش اعظمی از این تجهیزات نظامی که قرار است خارج شوند، در خاک عربستان سعودی واقع شده است.

در این میان اما پنتاگون هم ساکت ننشت و گزارش وال‌استریت ژورنال را تایید کرد. جسیکا مک‌نولتی، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا روز گذشته (شنبه) اعلام کرد که وزیر دفاع دستور خارج کردن برخی نیروها و تجهیزات از منطقه را طی تابستان جاری صادر کرده است. او همچنین اعلام کرد که این مسئله به طور ویژه تجهیزات دفاع هوایی را هم در بر می‌گیرد؛ چراکه این تجهیزات برای نگهداری و تعمیرات به آمریکا بازگردانده می‌شود و مابقی آن به مناطق دیگر منتقل می‌شود. در این میان از دیروز تاکنون دو سوال مهم ذهن بسیاری از تحلیلگران را به خود مشغول کرده است.

نخست اینکه تجهیزات مذکور قرار است از خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس به کجا منتقل شود؟ سوال دوم هم این است که اساساً چرا ایالات متحده در حال خارج کردن دفاع موشکی پاتریوت و کاهش نیروهای خود بعلاوه کم کردن اسکادران‌های جنگنده‌اش در منطقه است؟ پاسخ سوال اول تا حد زیادی مبهم است اما بسیاری معتقدند که ایالات متحده احتمالاً بخشی از این تجهیزات را به نزدیکی مرزهای چین و روسیه، یعنی در خاک متحدان خود مانند ژاپن یا کشورهای اروپای شرقی منتقل می‌کند. اما در مورد پاسخ سوال دوم باید توجه کرد که این اقدام تا حدودی به مساله خروج نظامیان آمریکا از افغانستان که قرار است 11 سپتامبر سال جاری میلادی انجام شود مربوط است.

وال‌استریت ژورنال اعلام کرده که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، خروج تجهبزات از منطقه را به محمد بن سلمان  ولیعهد سعودی اطلاع داده و گفته بود بخش اعظمی از تجهیزات نظامی که قرار است خارج شوند، در خاک عربستان سعودی واقع شده‌اند

بر اساس مستنداتی که اندیشکده رَند منتشر کرده، آمریکایی‌ها در حال تحمیل هزینه به رقبای خود مانند چین و روسیه در افغانستان هستند و همین روند را برای کشورهای ثروتمند منطقه دنبال خواهند کرد؛ به گونه‌ای که آنها با خروج تجهیزات و نیروهای خود از منطقه خاورمیانه و حاشیه‌ خلیج فارس سعی می‌کنند تا نیروهای بومی را مجدداً درگیر بحران جدید کنند تا پس از تعمیق بحران، کشورهای منطقه از آنها درخواست کنند تا برای سر و سامان دادن به اوضاع خاورمیانه، مجدداً وارد این جغرافیا شوند. این دقیقاً همان پروژه مشروعیت‌سازی است که ایالات متحده در زمان پیدایش داعش در عراق و سوریه کلید زد و حالا دموکرات‌ها مجدداً در حال «پلیتیک زدن به خاورمیانه» همانند آن دوران هستند.