فرشاد گلزاری

این روزها خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس بیش از هر جای دیگری در دنیا به کانون توجه رسانه‌ها تبدیل شده است. از یک سو دومینوی عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی در حال شدت گرفتن است و این روند تا جایی ادامه پیدا کرده که حالا شاهد پیوستن کشورهای شمال آفریقا به قطار عادی‌سازی با اسرائیل هستیم. تا جایی که علاوه بر سودان، حالا مراکش وارد این معادله شده و به احتمال زیاد «چاد» هم وارد این معادله خواهد. این پرونده‌ها به این جهت اهمیت دارد که ما بدانیم منشا این مسائل در منطقه غرب آسیا و حاشیه خلیج فارس است. در همین راستا دو کشور عراق و سوریه هم از گزند تحولات منفی (اعم از امنیتی و اقتصادی) دور نبوده‌اند و طی روزهای اخیر معادلات مشکوکی در حال رخ دادن است. به عنوان مثال در سوریه از یک سو شاهد اصرار آمریکا بر ادامه اعمال تحریم علیه دمشق هستیم و از سویی دیگر، از گوشه و کنار می‌شنویم که عربستان و دوستانش مانند امارات و مصر به دنبال آن هستند تا سوریه را مجدداً به عضویت اتحادیه عرب دربیاورند. در یمن هم پس از ماه‌ها جنگ و درگیری در جنوب این کشور شاهد تشکیل یک دولت ائتلافی با حضور عبدربه منصور هادی، رئیس‌جمهوری مستعفی یمن و جدایی‌طلبان جنوب این کشور هستیم که قرار است در عدن مستقر شوند. با نگاهی به دو پرونده یمن و سوریه به خوبی می‌بینیم که ستون فقرات این تحولات اخیر، عربستان سعودی است اما واقعیت این است که در این بین عراق» هم درگیر برخی چالش‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی است که بر اساس مستندات و داده‌های موجود در نوع خود نادر و کم‌سابقه به شمار می‌رود. مهمترین موضوعی که موجب شد مجدداً عراق به کانون توجه تحلیلگران و به خصوصاً کارشناسان مسائل امنیتی و نظامی تبدیل شود، حمله اخیر به سفارت آمریکا در بغداد بود. شامگاه یکشنبه رسانه‌های عراقی به نقل از منابع امنیتی این کشور شلیک چندین راکت به سمت سفارت آمریکا در منطقه الخضرا را تایید کردند اما گفته شده که «سامانه دفاعی سی‌رام» سفارت آمریکا این موشک‌ها را دفع کرده است! کمی بعد منابع رسانه‌ای و امنیتی عراق اعلام کردند که ۱۱ راکت به سفارت آمریکا در بغداد اصابت کرده است و در نتیجه آن آژیرهای هشدار از داخل پایگاه سوم التوحید در سفارت آمریکا به صدا درآمده است. تصاویر و ویدئوهایی که در فضای مجازی منتشر شد نشان داد که یک بالگرد اسپانیایی بر فراز پایگاه سوم التوحید در سفارت آمریکا به پرواز درآمده و دقایقی بعد الجزیره اعلام کرد که بالگردهای ائتلاف بین‌المللی تحت فرماندهی آمریکا بر فراز ساختمان سفارت آمریکا در بغداد مشغول گشت‌زنی هستند و حدود 45 دقیقه پس از انتشار این اخبار مشخص شد که هواپیمای تجسسی آمریکا بر فراز منطقه الخضرا به پرواز درآمده است. تمام این اقدامات (اعم از رصد رسانه‌ای، تایید از سوی منابع امنیتی معتبر و ورود نظامیان عراقی و آمریکایی به صحنه) صرفاً ظرف مدت یکساعت و شاید کمتر از آن رخ داد و این به خوبی نشان می‌دهد که موضوع همانند دفعات گذشته نبود؛ چراکه در گذشته حجم و وسعت مخابره پیام در این حد و حدود نبوده است.

تمام اقدامات اعم از رصد رسانه‌ای، تایید از سوی منابع امنیتی معتبر و ورود نظامیان عراقی و آمریکایی به صحنه صرفاً ظرف مدت یکساعت و شاید کمتر از آن رخ داد و این به خوبی نشان می‌دهد که موضوع همانند دفعات گذشته نبوده است؛ چراکه در گذشته حجم و وسعت مخابره پیام و حتی عکس‌العمل‌ها در این حد نبوده است

تحلیلگران عراقی معتقدند حملاتی مانند شلیک راکت به سفارت آمریکا در بغداد در اوضاعی که حدود یکماه به خروج «دونالد ترامپ» از کاخ‌سفید وقت باقی مانده است، می‌تواند یک سناریوی خطرناک برای ایجاد چالش برای دولت عراق و همچنین تهران باشد

پشت‌پرده‌های خطرناک!

شاید مخاطبان بگویند که واکنش نظامی و رسانه‌ای به حملة شامگاه گذشته علیه سفارت آمریکا در بغداد یک امر مرسوم و ساده است که البته این اظهاراتشان درست است اما نکته‌ای که در راستای این مساله باید مورد نظر قرار بگیرد، اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا است. پمپئو تنها چند دقیقه پس از انتشار خبر شلیک راکت‌ها به سمت سفارت آمریکا در بغداد در حساب توییتری خود «ایران» را بار دیگر به شکلی آشکار مورد اشاره قرار داد و تمام تقصیرها را به گردن تهران انداخت. اینکه پمپئو یک محافظه‌کارِ «گردن سرخ» است و طی چهار سال گذشته گوی تندروی را از تمام کابینه ترامپ ربوده، یک موضوع کاملاً واضح است؛ اما مساله اینجاست که هیچ گروهی مسئولیت این عملیات را به عهده نگرفته است و برعکس، بسیاری از گروه‌ها این اقدام را محکوم کرده‌اند. به عنوان مثال کتائب حزب‌الله عراق اعلام کرده که حملات پراکنده به پادگان نظامی در سفارت را که باعث تهدید جان غیرنظامیان شده است، محکوم می‌کند و کمی بعد، قیس الخزعلی، دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق عراق نیز گفت که مقاومت عراق سفارت آمریکا در بغداد را هدف قرار نداده است. بر این اساس اتهام‌هایی که از سوی آمریکا و به خصوص پمپئو مطرح شده به نوعی چندین حلقه مفقوده دارد که یکی از آنها عدم انتشار میزان خسارات یا تلفات شلیک این راکت‌ها است. واقعیت این است که طی ماه‌های اخیر هرگاه خبر شلیک راکت یا خمپاره به سوی سفارت آمریکا در بغداد منتشر شده، تا روزها این اخبار فقط مورد تحلیل و بررسی رسانه‌های غربی قرار گرفته و هیچگاه مشخص نشده که خروجی آنها چه بوده است. اگر راکت‌ها به سفارت اصابت کرده‌اند باید تصویر یا آماری از تلفات آن توسط رسانه‌های آمریکایی یا منابع آمریکایی – عراقی منتشر شود که این اتفاق رخ نداده است. از سوی دیگر هر بار که مساله راکت‌پرانی مطرح می‌شود، آمریکایی‌ها اعلام می‌کنند که راکت‌ها به خارج از سفارت برخورد کرده یا اینکه مدعی مقابله با آنها توسط سامانه‌های پدافنی سفارتشان شده‌اند. اینها نقاط مغفول این معادله است اما مساله مهمتر این است که تحلیلگران عراقی معتقدند این قبیل حملات آنهم در اوضاعی که حدود یکماه به خروج «دونالد ترامپ» از کاخ‌سفید وقت باقی مانده است، می‌تواند یک سناریوی خطرناک برای ایجاد چالش برای دولت عراق و همچنین تهران باشد؛ به این معنا که ما شاهد هستیم طی روزهای اخیر در شرایطی که کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، عراق را با کاهش محسوس درآمدهای ارزی مواجه کرده است، بانک مرکزی این کشور با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که با هدف بهبود وضعیت کسری بودجه این کشور ارزش هر دلار را از ۱۱۸۲ دینار به ۱۴۶۰ دینار افزایش خواهد داد. این به معنای سقوط قیمت دینار توسط دولتی است که بر اساس مستندات، بیشترین هماهنگی را با آمریکا طی سال‌های اخیر داشته و حتی عده‌ای معتقدند مصطفی الکاظمی گزینه موردنظر تیم ترامپ بوده است و کاهش ارزش دینار در اوضاع معیشتی فعلی می‌تواند زمینه یک طغیان اجتماعی دیگر را در زمانی که مجدداً تهران از سوی واشنگتن متهم شده است به وجود بیاورد. در این میان کنت مک کنزی، فرمانده سنتکام مدعی شد که واشنگتن در صورتی که تهران بخواهد حمله‌ای به خاطر اولین سالروز ترور شهید سلیمانی توسط آمریکا انجام دهد، آماده است که پاسخ دهد! این مولفه‌ها به نوعی نشان از سنگ‌پراکنی علیه تهران در منطقه خضرا دارد. منطقه‌ای که به نام «منطقه سبز» شناخته می‌شود اما بسیاری از اعتراضات مردمی را به خود دیده و حالا به کانون خلق و توزیع بحران تبدیل شده است.