فرشاد گلزاری

 سال 2020 با تمام فراز و نشیب‌های خود برای جهان، آخرین ساعات خود را سپری می‌کند. سالی که بدون تردید در ذهن تمام جهانیان خواهد ماند؛ چراکه شبح کرونا یکباره بر سر کره‌خاکی سنگینی کرد و از آن روز تاکنون سرخط خبرها به مرگ و نکبت اختصاص داده شده است. ویروسی که در ابتدای امر هیچکس آن را جدی نگرفت اما آرام آرام به صورت خزنده بذر ناامیدی را در دل تمام دنیا کاشت و بدون تردید هر کشوری که جمعیت بالاتری داشت، نگرانی بیشتری را تجربه ‌کرد. از جهتی دیگر این طاعون قرن بیست و یکم تبعات اقتصادی به شدت کمرشکن و عجیبی را بر دولت‌ها بار کرد و به همین جهت کشورهایی که اقتصاد و بازار تجارتشان بزرگتر از دیگران بود، متضررهای اصلی سرایت کووید 19 بودند.

حمله کرونا به وال‌استریت

در رأس این کشورها باید به مهد و نماد سرمایه‌داری دنیا یعنی «آمریکا» اشاره کنیم. ایالات متحده به عنوان بزرگترین و عریض‌ترین اقتصاد دنیا به نوعی از سال‌های گذشته در حال رقابت با چین در عرصه اقتصادی، نظامی و فناوری است و این مساله در چهار سال گذشته با ورود «دونالدترامپ» به کاخ‌سفید تشدید شد. نزاع میان پکن و واشنگتن که با طراحی تیم ترامپ به حد بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرد، کار را به جایی رساندکه ما شاهد یک جنگ تعرفه‌ای تمام‌عیار میان دو غول اقتصادی دنیا بودیم و ترامپ بدون دخیل کردن هیچگونه رحم و مروتی، سنگین‌ترین تعرفه‌های گمرکی تاریخ اقتصاد جهان را بر کمونیست‌های چینی تحمیل کرد و این مساله به حدی جدی شد که بسیاری از کشورهای جهان مانند اروپایی‌ها هم صدایشان درآمد. بدون شک سال 2020 میلادی و رویارویی چین و آمریکا در عرصه اقتصادی، سال‌ها بعد به مدلی برای تدریس اقتصاد بین‌الملل در دانشگاه‌های جهان تبدیل خواهد شد اما مساله اینجاست که پاندمی کرونا باعث شد بزرگ‌ترین اقتصاد جهان از نظر رشد اقتصادی از چین عملکرد بدتری داشته باشد. بانک جهانی در تا‌زه‌ترین برآورد خود از اقتصاد چین پیش‌بینی کرده است که اقتصاد این کشور در سال آینده ۹/ ۷ درصد رشد کند که در صورت تحقق، ۹/ ۵ درصد بیشتر از چیزی خواهد بود که در سال‌جاری به ثبت می‌رسد. بسیاری از کارشناسان ارزی معتقدند استقراض سنگین کسب‌و‌کارهای آمریکایی و کاهش توان مالی مصرف‌کنندگان این کشور باعث خواهد شد دلار در ماه‌های نخست سال ۲۰۲۱ نیز کماکان تحت فشار باقی بماند و وضعیت دشواری را در برابر رقبای اصلی خود داشته باشد.

شورش به سبک ترامپ

فارغ از مسائل و پیامدهای اقتصادی کرونا برای آمریکا باید به این موضوع توجه کنیم که این ویروس در زمان ریاست جمهوری شخصی در آمریکا ظهور کرد که اساساً و عملاً یک پوپولیسمِ خطرناک و یک آنارشیست سیاسی به حساب می‌آید. همه به یاد دارند زمانی که سازمان بهداشت جهانی همه‌گیری کرونا را تایید و خطرات آن را به تمام دنیا گوشزد کرد، ترامپ در آن سوی اقیانوس‌ با لبخندی از سر تمسخر در وهله اول چین را مقصر اصلی پاندمی کرونا دانست و در مرحله دوم مقابل دوربین رسانه‌ها و شبکه‌های خبری دنیا قرار گرفت و به همه گفت که هیچ اتفاقی نیفتاده است! او پای خود را فراتر از این گذاشت و هر چند روز یکبار از سر نافهمی‌، کج‌‌فهمی و البته اغراض سیاسی و شخصی، یک داروی مشخص را به عنوان راه‌حل غلبه بر کرونا به مردم معرفی می‌کرد. او از فوریه سال 2020 تا همین چند روز پیش مدام در حال سانسور اخبار و سوءمدیریت دولتش در مورد مقابله با کرونا بود و همین مساله دموکرات‌ها و سیلی از منتقدان ترامپ را علیه او سازماندهی کرد. در ادامه این روند، آنچه در سال گذشته میلادی در عرصه سیاست داخلی آمریکا بسیار مهم به نظر می‌رسد، تقابل تمام قد مجلس نمایندگان آمریکا با ترامپ و هم‌حزبی‌های او در مجلس سنا بود. ماجرای استیضاح او به حدی بالا گرفت که بسیاری را بر این باور رساند که ترامپ به زودی سقوط خواهد کرد، اما اوضاع به سمت و سویی پیش رفت که او با پرداخت رشوه، ارعاب، تهدید و مانورهای رسانه‌ای پی در پی توانست به نوعی خود را از تمام اتهامات تبرئه کند.

رسیدن به توافق برگزیت تا آخرین دقایق آخرین روز کاری سال ۲۰۲۰ و پایان مهلت دوره گذار به طول انجامید و سرانجام نمایندگان اتحادیه اروپا و انگلیس اعلام کردند که به یک توافق مورد قبول رسیده‌اند اما هنوز جزئیات این توافق مشخص نیست

ماجرای یک سقوط

تبرئه شدن ترامپ توانست به نوعی او را برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری سوم نوامبر 2020 جسورتر و تهاجمی‌تر کند. او و هم‌قطارانش در همان موقع تمام فکر و ذکرشان را بر پیروزی در انتخابات و شروع دور دوم ریاست جمهوری ترامپ معطوف کرده بودند. در همان موقع بود که تمام رسانه‌های همسو با ترامپ و حتی موسسات نظرسنجی آمریکا و دنیا بر این فرض قمار کردند که ترامپ به هر ترتیب برای بار دوم وارد کاخ‌سفید خواهد شد و همین مساله امید و غرور ترامپ را دو چندان کرد. تاخت و تاز او بر اشخاصی مانند سناتور برنی سندرز که از سوی دموکرات‌ها وارد میدان شده بود، بعلاوه تازیانة سخنانش بر پیکره حزب لیبرال‌ها به حدی تند و زننده بود که تمام تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که او برای دومین بار کاخ‌سفید را تسخیر خواهد کرد. این روند ادامه داشت تا اینکه قتل جورج فلوید شهروند سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس سفیدپوست این کشور در روز ۲۵ ماه می (۵ خرداد)، موجی از خشم و اعتراض به نژادپرسی در آمریکا و سراسر جهان را به راه انداخت. آخرین سخنان فلوید تحت عنوان «نمی توانم نفس بکشم»، به نشان اعتراض‌های ضد نژادپرستی تبدیل شد. این اولین‌بار نبود که یک سیاهپوست زیر دست پلیس آمریکا جان می‌داد و برای نفس کشیدن التماس می‌کرد اما این وقایع و موارد دیگر، جنبشی تحت عنوان زندگی سیاهپوستان آمریکا اهمیت دارد و هشتک #BLM را به راه انداخت. بر این اساس در سراسر ایالات متحده، بیش از ۴ هزار و ۷۰۰ تجمع اعتراضی با نشان زندگی سیاهپوستان اهمیت دارد، به نشانه خشم به قتل فلوید برپا شد و همین مساله موجب شد انتقادها به ترامپ و تیم او به شدت افزایش پیدا کند. در این میان ورود «جو بایدن» به عرصه انتخابات ریاست جمهوری یکباره باعث شد تا ترامپ هجمه‌های خود را دو برابر کند و این در حالی بود که معترضان سفیدپوست با فرمان تراپ به خیابان‌ها ریختند و اسلحه به دست، سیاهان را تهدید کردند. بر اساس اظهارنظر حامیان و هم‌حزبی‌های ترامپ، همین موضوع باعث سقوط ترامپ در عرصه سیاست داخلی و به خصوص انتخابات ریاست جمهوری شد؛ چراکه بایدن با استفاده از همین موضوع سعی کرد تا با انتخاب «کامالا هریس» رای سیاه‌پوست‌ها را به صندوق خود بریزد و از سوی دیگر توانست جامعه نخبگان، تحصیل کرده‌ها و همچنین زنان را به سمت خود متمایل کند. در نهایت و در کمال ناباوری ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر مغلوب شد و همین موضوع باعث به وجود آمدن یک بحران دیگر شد. او به هیچ وجه زیر بار نتایج انتخابات ریاست جمهوری نرفت و تیم حقوقی خود به رهبری «رودی جولیانی» را به ایالت‌های مورد نظرش اعزام کرد تا بتوانند با طرح شکایات متعدد، نتایج انتخابات ریاست جمهوری را تغییر دهد اما تا به امروز این امر محقق نشده است. شکست ترامپ در انتخابات و همچنین به بن‌بست رسیدن سناریوهای سیاسی او در داخل و همچنین شکست سبد نسبتاً خالی سیاست خارجیِ گنگ او باعث شده که وی مورد انتقادهای بسیار قرار بگیرد و از سوی دیگر او تا به امروز در حا سنگ‌اندازی در مسیر بایدن و تیمش برآمده است. بر این اساس سال 2020 را باید یک دوره پر تنش و پر از فراز و فرود برای آمریکا و ترامپ دانست که در روزهای پایانی، اتفاق‌های بدی برای او رقم خورد.

جو بایدن با استفاده از مساله جنبش سیاهان سعی کرد تا با انتخاب «کامالا هریس» رای سیاه‌پوست‌ها را به صندوق خود بریزد و از سوی دیگر توانست جامعه نخبگان و زنان را به سمت خود متمایل کند؛ راهبردی که ترامپ را به سقوط واداشت

تازیانه کرونا بر پیکره اقتصاد اروپا

اروپایی‌ها سال ۲۰۲۰ را که با همه‌گیری ناگهانی ویروس کرونا آغاز شد، در حالی با غافلگیری از نوع جهش یافته این ویروس به پایان می‌رسانند که شاخص‌های اقتصادی نشان از تاثیرات عمیق و طولانی مدت پیامدهای این همه‌گیری بر اقتصاد کشورها و زندگی عادی مردم قاره سبز دارد. کارشناسان بر این باورند که پاندمی کرونا و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن در اتحادیه اروپا، شکاف‌های ناشی از بحران‌های پیشین این اتحادیه را عمیق‌تر کرده و چشم‌انداز موجودیت این نهاد اروپایی را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. بحران و همه‌گیری بیماری کرونا که تاکنون بیش از ۷۷ میلیون نفر را در جهان مبتلا و بیش از یک میلیون و ۷۱۲ هزار نفر را به کام مرگ کشانده، موجب بیکاری دهها میلیون نفر در اروپا شده است.  در ماه ژوئن (۱۲ خرداد تا ۱۰ تیر) حدود ۱۵ میلیون و ۲۳ هزار نفر در سطح اتحادیه اروپا کار خود را از دست دادند که حدود ۱۲ میلیون و ۶۸۵ هزار نفر از این افراد در کشورهای عضو منطقه یورو متشکل از ۱۹ کشور بلژیک، آلمان، استونی، ایرلند، یونان، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، قبرس، لتونی، لیتوانی، لوکزامبورگ، مالت، هلند، اتریش، پرتغال، اسلوونی، اسلواکی و فنلاند ساکن بودند.

برگزیت و چالش‌های آن

انگلیس در سال ۲۰۲۰ میلادی پس از خروج رسمی از اتحادیه اروپا، دوره‌ای را برای انتقال از وابستگی به اتحادیه پشت سر گذاشت که برخلاف آنچه انتظار می‌رفت چند دوره به بن‌بست خورد و با وجود توافق تجارت آزاد بین دو طرف، هنوز هم تصویر روشنی از آینده روابط تجاری و امنیتی دو طرف قابل تصور نیست. در ۲۲ ژانویه ۲۰۲۰ و پس از بازگشت از تعطیلات سال نو، مجلس عوام به سرعت توافق خروج را با اکثریت تصویب کرد که بلافاصله در روز بعد و تا توشیح ملکه به قانون تبدیل شد. این توافق به سرعت به بروکسل ارسال شده و توسط «اورسولا فون در لاین» و «شارل میشل» امضا شد. ۲۸ ژانویه «کریس پینچر» به عنوان آخرین نماینده دولت انگلیس در یک نشست اتحادیه اروپا شرکت کرده و این رکورد را از آن خود کرد. پارلمان اتحادیه اروپا در ۲۹ ژانویه رضایت خود از توافق خروج را اعلام کرد و بدین ترتیب خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در تاریخ از پیش تعیین شده قطعی شد. از اوایل سپتامبر زمزمه‌های تصویب قانون جدیدی به نام «بازار داخلی» به گوش می رسید. جاناتان جونز رئیس گروه تخصصی حقوقی دولت در اعتراض به تصمیم دولت برای ایجاد تغییر در توافق خروج (همان که در ژانویه تصویب شده بود) استعفا داد. او ششمین کارمند بلند مرتبه دولت بود که بر سر این موضوع استعفا میداد. سرانجام همانطور که انتظار میرفت رسیدن به توافق تا آخرین دقایق آخرین روز کاری سال ۲۰۲۰ و پایان مهلت دوره گذار به طول انجامید. سرانجام نمایندگان اتحادیه اروپا و انگلیس اعلام کردند که به یک توافق مورد قبول دو طرف رسیده‌اند. هنوز جزئیات این توافق مشخص نیست اما دو طرف خود را برنده این مذاکرات معرفی می‌کنند.

ترامپ اگرچه توانست در حوزه آمریکای شمالی (نفتا) با توافقی جدید با کانادا و مکزیک تاحدودی سیاست خارجی خود را بر این کشورها تحمیل کند اما سیاست فشار بر اروپا عملاً با شکست روبه‌رو شد

مسلمانان علیه مکرون

انتشار کاریکاتورهای موهن ضد اسلامی در فرانسه و محکوم کردن افراط‌گرایی اسلامی از سوی امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه در ماه اکتبر (آبان)، صدای اعتراض مسلمانان را درآورد. «ساموئل پتی» معلمی بود که کاریکاتورهای موهن به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص) را در کلاس درس به دانش‌آموزان نشان داد که منجر به قتل او به دست یک اسلامگرای چچنی شد. مکرون نیز از پتی به عنوان قهرمان یاد کرد و گفت حق انتشار کاریکاتور را محفوظ میدارد. همین مساله باعث شد تا مکرون از همه جهت (اخلی و خارجی) مورد انتقاد قرار بگیرد و در همین رابطه شاهد آن بودیم اعتراض‌هایی در خارج و داخل علیه پاریس رخ داد که ترکیه یکی از منتقدان تند و تیز او بود. انتقادهای آنکارا به مکرون باعث شد تا پاریس دست به ایجاد یک ائتلاف تمام قد اروپایی علیه ترکیه زد و بر همین مبنا تا امروز هم این منازعه ادامه دارد.

شکاف میان بروکسل و واشنگتن

همانطور که پیش‌تر گفته شد، طی چهار سال دوره ریاست جمهوری ترامپ، سیاست خارچی آمریکا با فرار و نشیب‌ها و چالش‌های گسترده‌ای روبه رو بود که با عدم موفقیت در حوزه‌های مختلف چالش‌های گسترده‌ای را برای جهان ایجاد کرد. درک دولت ترامپ و کارگزاران سیاست خارجی این کشور بر این مبنا بود که با فشارهای همه جانبه می‌توان بیشترین منافع را از میان بده بستان‌های سیاسی به دست آورد. ترامپ اگرچه توانست در حوزه آمریکای شمالی (نفتا) با توافقی جدید با کانادا و مکزیک تاحدودی سیاست خارجی خود را بر این کشورها تحمیل کند اما سیاست فشار بر اروپا عملاً با شکست روبه‌رو شد. پیگیری جنگ تجاری با اتحادیه اروپا و فشار بر متحدان اروپایی ناتو جهت افزایش هزینه‌های نظامی باعث شد تا به گفته مقامات اروپایی شکافی عمیق در مناسبات فرا آتلانتیکی ایجاد شود. ترامپ با اعلام «دشمن اول اروپا» و تهدیدهای مداوم به تحریم‌های اقتصادی، همانطور که چین را نیز متاثر کرد، با استراتژی «اول آمریکا» چند درگیری دیگر به این موارد اضافه کرد. وی همچنین متمایل به روسیه شد که اتحادیه اروپا از زمان بحران اوکراین در اوایل سال ۲۰۱۴ علیه این کشور تحریم کرده است. در این میان کشورهای اروپایی به این فکر افتادند که موضوع صرفاً دونالد ترامپ و نگاه او به مناسبات جهانی نیست و در آینده هم این امکان وجود دارد که افرادی با نگاهی مشابه در آمریکا به قدرت برسند.

 به همین دلیل این تفکر شکل گرفت که اروپا باید به تقویت ساختارهای درونی خود بیندیشد و تلاش کند تا از سطح اتکا به آمریکا بکاهد. با پیروزی «جو بایدن» در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکاً و وعده‌های رییس‌جمهور منتخب این کشور مبنی بر بازگشت به چندجانبه‌گرایی و تقویت همکاری با متحدان اروپایی انتظار این است که فاصله میان دو سوی آتلانتیک مجدداً کاهش یابد.