فرشاد گلزاری

 اسفندماه 1396 یکی از مهمترین اظهارنظرهای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه رخ داد که تا به امروز پژواک‌های آن به گوش می‌رسد. حاکم کرملین در آن روز در نشست مطبوعاتی جبهه مردمی سراسری روسیه تحت عنوان حقیقت و عدالت صریحا در پاسخ به پرسش یکی از حضار اعلام کرد که «اگر می‌توانستم، از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری می‌کردم». بدون تردید اولین مختصاتی که این صحبت پوتین توجهش را جلب کرد، آمریکا است اما شک نکنید که متحدان اروپایی واشنگتن هم از این سخنان پوتین کمی ترسیدند. پوتین و تیم او به خوبی می‌دانند که در کجا، چگونه و چطور حرف خود را به صورت غیرمستقیم به گوش مخاطبانشان برسانند. اینکه یکباره او از احیای شوروی و آرمان‌های کمونیستی سخن می‌گوید به خوبی نشان می‌دهد در پشت صحنه کرملین اتفاق‌هایی در حال رخ دادن است که بخشی از آن بدون تردید به مسائل نظامی و ژئوپلیتیکی ربط دارد. مسکو بر این عقیده است که هژمونیِ شوروی سابق و تفکر متعلق به آن با آمدن فردی به نان دونالد ترامپ در کاخ ‌سفید، مجدداً در حال تقویت است. فراموش نکنید که برنده اصلیِ در دو پرونده، روسیه و شخصِ پوتین است. پرونده اول اعتراض‌های داخلی در ایالات متحده است که باعث شد ترامپ و پمپئو علناً گروه‌ها و جریان‌های سیاسی چپ و کمونیست را یکی از عوامل تحریک این وضعیت بدانند. در این میان ساختار امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده معتقد است که دو گروه «آنتی‌فا» و «بوگالو» بخش اعظمی از به هم ریختگی داخلی در ایالات متحده را مهندسی کرده‌اند؛ گروه‌هایی که بر اساس اسناد تفکر چپی دارند و کاخ‌سفید به دنبال آن است تا تمام مصائبِ چند ماه پیش خود را به گردن آنها بیندازد. تا جایی که آمریکایی‌ها اعلام کردند که این گروه‌ها تروریستی هستند. پرونده دوم، تنش میان چین و آمریکا است. اینکه نیروهای امنیتی آمریکا بعد گذشت 72 سال به صورت عدوانی وارد کنسولگری چین در شهر هیوستون می‌شوند و روز گذشته (دوشنبه) منابع چینی اعلام می‌کنند که دولت پکن، کنسولگری آمریکا در شهر چنگدو را در اختیار گرفته، نشان دهنده یک نزاع علنی است. خارج از مباحث سیاسی و منازعات نظامی میان چین و آمریکا، آثار اقتصادی آن هم باید مورد توجه قرار بگیرد و از این منظر برنده نزاع پکن و واشنگتن هیچکس نیست جز، پوتین! روسیه در حال کنونی به دنبل نظاره کردن است تا دخالت، اما مسکو دشمنان دیگری به غیر از واشنگتن دارد که نگران رفتار روسیه هستند. بهتر است یک راست به اصل مطلب ورود کنم. اواخر تیرماه سال جاری، آنه‌گرت کرامپ کارن باوئر، وزیر دفاع آلمان با ماریوس بلاسژاک، همتای لهستانی خود در ورشو دیدار کرد. این دیدار برای بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان یک دیدارِ معمولی و عادی به حساب می‌آید اما واقعیت این است که دیدار مذکور دقیقاً زمانی انجام شد که ترامپ و تیمش تصمیم خود برای خارج کردن نظامیان آمریکا از آلمان و انتقال آنها به لهستان را گرفته بودند. از اینرو ما شاهد بودیم که وزیر دفاع آلمان صراحتاً اعلام کرد که در جریان ریاست آلمان بر شورای اروپا، وزارت دفاع این کشور می‌خواهد تهدیدات مشترک اروپا را مجدداً تحلیل کند. به عبارتی دیگر حالا که آلمانی‌ها ریاست دوره‌ای شورای اروپا را در دست گرفتند، به دنبال آن هستند تا سند سیاست امنیتی جدید اروپا که در سال ۲۰۲۲ ارائه می‌شود را مجددا ارزیابی کنند. نکته مهم این است که وزیر دفاع آلمان معتقد است که کشورهای اروپایی برای تحلیل تهدیدات به ویژه نگرانی‌ها نسبت به اعمال و رفتار روسیه، باید داده‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. این موضوع به خوبی نشان می‌دهد که از منظر آلمان، یا بهتر بگویم، اتحادیه اروپا، مسکو همچنان یک تهدید علنی برای اروپا به حساب می‌آید و به همین دلیل است که اروپایی‌ها در ناتو با آمریکا علیه روسیه بیعت کردند.

آلمان‌ها به عنوان موتور محرک اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا به دنبال آن هستند تا بتوانند در طول مدتی که ریاست شورای اروپا را به عهده دارند، خود را با آمریکایی‌ها علیه روسیه هماهنگ کنند

چرا برلین به مسکو حمله می‌کند؟

یکی دیگر از مشکلاتی که آلمان‌ها و به خصوص وزیر دفاع جدید این کشور با روسیه دارند، مساله خط لوله گاز نورداستریم است. آلمان می‌داند که لهستان و اوکراین در مورد خط لوله نورداستریم نگرانی‌های جدی دارند؛ چراکه این خط لوله گاز می‌تواند وابستگی اروپا به گاز روسیه را افزایش دهد. بر این اساس ما می‌بینیم که روز یکشنبه پوتین با حضور در مراسم روز نیروی دریایی در سن‌پترزبورگ، پس از سان دیدن از یگان‌های دریایی روسیه اقدام به سخنرانیِ مهمی کرد. او اعلام کرد که نیروی دریایی روسیه به سلاح‌های هسته‌ای مافوق صوت و زیردریایی‌های بدون سرنشین هسته‌ای مجهز خواهد شد! این سخنان پوتین در حالی اظهار شد که او اعلام کرده به هیچ وجه به دنبال رقابت تسلیحاتی با سایر کشورها و قدرت‌ها نیست.

فارغ از مباحث سیاسی و نظامی؛ در تنش‌های میان چین و آمریکا، آثار اقتصادی هم باید مورد توجه قرار بگیرد و از این منظر برنده نزاع پکن و واشنگتن کسی نیست جز، پوتین!

جمع‌بندی که می‌توان از این موضوع داشت این است که روس‌ها هم در وقت معین، اینگونه پاسخ اروپایی‌ها را دادند. اما این مجادله تمام شدنی نیست. کمی پس از این سخنان پوتین و علیرغم اینکه او در همان روزِ یکشنبه با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین در مورد حل و فصل مساله اوکراین گفت‌وگو کرده بود، شاهد تاختن جدید آلمان‌ها بر روسیه بودیم. این بار هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان اعلام کرد که دلیل جداسازی روسیه از نشست پیشین (گروه هشت)، الحاق شبه جزیره کریمه و مداخله در شرق اوکراین بود و تا زمانی‌که این موضوع حل و فصل نشده باشد، هیچ احتمالی برای وارد کردن روسیه به این گروه وجود ندارد. این اظهارات هایکو ماس به حدی برای مسکو سنگین بود که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین فوراً اعلام کرد که رئیس‌جمهور روسیه هیچگونه ابتکار عملی در خصوص بازگشت این کشور به گروه هفت مطرح نکرده و به دنبال عضو شدن مجدد در این گروه هم نیست! روسیه در سال ۱۹۹۸ به گروه هفت ملحق شد و این گروه را به جی۸ تبدیل کرد، تا زمانی که سایر کشورهای عضو به بهانه اختلافات با مسکو بر سر بحران اوکراین و الحاق جزیره کریمه، به جای سوچی در بروکسل تشکیل جلسه دادند و مسکو را از این گروه اخراج کردند. به همین دلیل مسکو معتقد است کسانی که روسیه را از گروه هفت اخراج کردند، باید از مسکو خواهش کنند تا به این جمع ملحق شود. این ضد و نقیض‌های سیاسی بدون تردید طی ماه‌های آینده و خصوصاً در صورتی که ترامپ نتواند رئیس‌جمهور شود، افزایش پیدا خواهد کرد. به همین دلیل آلمان‌ها به عنوان موتور محرک اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا به دنبال آن هستند تا بتوانند در طول مدتی که ریاست شورای اروپا را به عهده دارند، خود را با آمریکایی‌ها علیه روسیه هماهنگ کنند؛ چراکه برلین از اقدام ترامپ در مورد خروج نظامیانش از خاک آلمان واهمه دارد و نمی‌خواهد در داخل و محیطِ خود، دچار ضعف و مشکل شود.