شب طولانی نقش جهان

غول‌کشی در حالی که بسیاری تصور می‌کردند حضور خیبر در لیگ برتر صرفا تلاشی برای بقا باشد، شاگردان مهدی رحمتی با نتایجی فراتر از انتظار، خود را به عنوان کابوس بزرگان معرفی کرده‌اند. آمار پنج تقابل آنها با چهار قطب اصلی فوتبال ایران (سپاهان، استقلال، پرسپولیس و تراکتور) شبیه به آمار یک تیم مدعی قهرمانی است، نه تیمی که تازه از لیگ یک آمده است. دژ تسخیرناپذیر لرستان؛ هفت ‌امتیاز از سه غول! خیبر در ورزشگاه تختی خرم‌آباد، پذیرای چهار مدعی بزرگ بود. نتیجه‌ای که در این چهار بازی خانگی رقم خورد، لرزه بر اندام هر حریفی می‌اندازد. پیروزی مقابل پرسپولیس و تراکتور؛ سرخ‌پوشان تهران و تبریز، با تمام ستاره‌های‌شان در جهنم سبز خرم‌آباد زانو زدند. توقف استقلال؛ خیبر اجازه نداد آبی‌پوشان با دست پر از لرستان خارج شوند. تنها یک لغزش؛ در میان این چهار بازی خانگی، تنها سپاهان بود که توانست با امتیاز کامل از خرم‌آباد خارج شود؛ شکستی که البته خیبر خیلی زود و به شکلی دراماتیک‌تر آن را تلافی کرد. تا پیش از بازی جام حذفی، منتقدان می‌گفتند قدرت خیبر مدیون اتمسفر خرم‌آباد و حمایت هواداران پرشور لُر است. اما پیروزی سه بر یک مقابل سپاهان در نقش‌جهان، این فرضیه را باطل کرد. خیبر در اولین تقابل بیرون از خانه خود با یکی از چهار مدعی، نه‌تنها پیروز شد، بلکه مقتدرترین نسخه سپاهان چند سال اخیر را در خانه خودش تحقیر کرد. این برد، انتقام تنها باخت خانگی آنها در لیگ را هم از سپاهان گرفت. وقتی به آمار کلی نگاه می‌کنیم، شکوه کار خیبر بیشتر نمایان می‌شود؛ از پنج تقابل با چهار غول فوتبال ایران، خیبر در ۸۰‌ درصد بازی‌ها بازنده نبوده است. این یعنی خیبر در تقابل‌های مستقیم با مدعیان، مثل یک ابر قدرت عمل کرده است. این نتایج نشان‌دهنده یک تغییر پارادایم در فوتبال ایران است. خیبر ثابت کرده که با برنامه‌ریزی، مدیریت درست و مربیگری جسورانه‌ای مثل مهدی رحمتی، می‌توان فاصله میان «تیم‌های متمول» و «تیم‌های ریشه‌دار» را با تاکتیک و غیرت پر کرد. آنها حالا تیمی هستند که بزرگان برای بازی با آنها، با ترس و لرز وارد زمین می‌شوند. خیبر خرم‌آباد دیگر یک شگفتی نیست؛ آنها یک واقعیت جدید در جغرافیای قدرت فوتبال ایران هستند. تیمی که یاد گرفته است چگونه بزرگان را در خانه‌شان و در خانه خودشان، به زانو درآورد. تغییر چهره برای ستایش از مسیری که سیدمهدی رحمتی در این ماه‌های اخیر طی کرده، باید به چیزی فراتر از اعداد و ارقام نگاه کرد. ما درباره مردی حرف می‌زنیم که یاد گرفته است چگونه در میان طوفان انتقادات، بادبان‌هایش را تنظیم کند و به ‌جای پاسخ دادن با کلمات، با نتایج دهان منتقدان را ببندد. فوتبال ایران حافظه کوتاه‌مدتی دارد، اما زخم‌هایش را دیر فراموش می‌کند. همین چند ماه پیش بود که وقتی نام مهدی رحمتی به عنوان سرمربی خیبر اعلام شد، موجی از تردید و بدبینی فضای رسانه‌ای را پر کرد. منتقدان با تکیه بر تجربیات قبلی او، حکم به شکست زودهنگام دادند. اما آنچه امروز در زمین مسابقه می‌بینیم، نه آن مربی کم‌تجربه سال‌های قبل، که نسخه‌ای صیقل‌خورده، صبور و به شدت هوشمند از مردی است که سال‌ها درون دروازه، درس ایستادگی آموخته بود. بزرگ‌ترین پیروزی رحمتی، نه در اصفهان و مقابل سپاهان، بلکه در خلوت خودش رقم خورد؛ آنجا که تصمیم گرفت برابر تندترین نقدها سکوت کند. او به جای ورود به جنگ‌های زرگری و بیانیه‌نویسی، تمرکزش را روی ساختار دفاعی و ذهنیت برنده تیمی گذاشت که تجربه زیادی در لیگ برتر نداشت. او خیبر را از یک تیم صرفا دونده، به یک ماشین تاکتیکی تبدیل کرد. دو ماه بدون باخت در لیگ فرسایشی ایران، تصادفی نیست. این استمرار نشان‌دهنده یک بلوغ فنی است. رحمتی ثابت کرد که می‌داند چگونه از ابزارهای محدودش، حداکثر بهره را ببرد. او به بازیکنان خیبر یاد داد که نام‌ها فوتبال نمی‌بازی کنند؛ این ساق‌ها و استراتژی‌ها هستند که سرنوشت را رقم می‌زنند. اوج هنرنمایی او در شب یلدای اصفهان بود. جایی که همه انتظار داشتند خیبر برای آبرومندانه باختن یا کشاندن بازی به پنالتی دفاع کند. رحمتی با یک قمار بزرگ، بازی را تهاجمی آغاز کرد. زدن سه گل به سپاهانی که در ۶ ‌بازی گذشته‌اش حتی یک گل هم دریافت نکرده بود، شبیه به یک جادوگری تاکتیکی بود. او نشان داد که حالا شطرنج فوتبال را بهتر از خیلی از مربیان پرمدعا بلد است. او حفره‌هایی را در قلب دفاع سپاهان دید که حتی مربیان بزرگ آسیایی هم ندیده بودند. مهدی رحمتی حالا از سایه دروازه‌بان اسطوره‌ای خارج شده و هویت مستقلی به عنوان یک مربی استراتژیست پیدا کرده است. او دیگر با تکیه بر کاریزمای بازیکنی‌اش تیم را هدایت نمی‌کند؛ او با آنالیز، با تعویض‌های طلایی و با مدیریت بحران، احترام اهالی فوتبال را برانگیخته است. او به ما یاد داد که می‌توان در اوج فشار، سقوط نکرد؛ می‌توان اشتباهات گذشته را پذیرفت و با سخت‌کوشی، تصویری جدید از خود ساخت. رحمتی امروز، مربی‌ای است که تیم‌های بزرگ از رویارویی با او هراس دارند. او حالا نه‌تنها نماینده شایسته فوتبال لرستان، بلکه نماد نسل نو مربیان ایرانی است که یاد گرفته‌اند برای رسیدن به قله، باید از جاده‌ ناهموار صبر و ریاضت عبور کرد. سیدمهدی رحمتی حالا دیگر یک «نام بزرگ» نیست؛ او یک «کارنامه‌ بزرگ» است.

 آریا طاری

نوشتن از غروب یک امپراتوری در شب یلدا، آن هم در قلب اصفهان، شبیه به نوشتن یک تراژدی کلاسیک است. داستانی که در آن شکست‌ناپذیری به غافلگیری می‌بازد و سکوت، بلندترین فریاد ورزشگاه نقش‌جهان می‌شود. سی‌ام آذرماه ۱۴۰۴ بود. خورشید آخرین روز پاییز در حال رنگ باختن بود و اصفهان خودش را برای طولانی‌ترین شب سال 

آماده می‌کرد. 

در اردوی سپاهان، همه چیز بوی جشن می‌داد. شاگردان محرم نویدکیا با غروری مشروع به میدان می‌آمدند؛ آنها ۱۳‌ بازی بود که طعم تلخ شکست را نچشیده بودند. خط دفاعی آنها شبیه به دیوارهای بتنی سی‌وسه ‌پل، نفوذناپذیر به نظر می‌رسید؛ ۵۴۰‌ دقیقه بدون گل خورده، رکوردی بود که هر مهاجمی را پیش از سوت آغاز بازی، به تسلیم وامی‌داشت. 

در سوی دیگر، اتوبوسی از تبار لرستان وارد شهر شده بود. خیبر خرم‌آباد، تیمی که با مهدی رحمتی جان دوباره‌ای گرفته بود، نه برای تماشای زاینده‌رود خشک، بلکه برای شکار بزرگ آمده بود. رحمتی، با آن چهره مصمم و نگاهی که هنوز تلخی شکست بازی لیگ مقابل سپاهان را در خود داشت، نقشه‌ای در سر می‌پروراند که هیچ‌کس در اصفهان انتظارش را نداشت. 

سوت آغاز بازی که به صدا درآمد، هنوز صندلی‌های نقش‌جهان کاملا پر نشده بود که ناگهان صاعقه‌ای در محوطه جریمه سپاهان فرود آمد. دقیقه‌ پنج بود؛ محسن سفیدچغایی، گویی از دل صخره‌های زاگرس بیرون پریده باشد، با ضربه‌ای بی‌نقص قفل دروازه سپاهان را شکست. صدای سکوت! این اولین چیزی بود که شنیده شد. رکورد گل نخوردن‌های سپاهان مثل یک آینه ظریف شکست و تکه‌هایش در سراسر زمین پخش شد. سپاهانی‌ها که به مدیریت بازی عادت کرده بودند، گیج و منگ به تابلوی نتایج نگاه می‌کردند؛ 

بزرگ‌ترین پیروزی رحمتی، نه در اصفهان و مقابل سپاهان، بلکه در خلوت خودش رقم خورد؛ آنجا که تصمیم گرفت برابر تندترین نقدها سکوت کند. او به جای ورود به جنگ‌های زرگری و بیانیه‌نویسی، تمرکزش را روی ساختار دفاعی و ذهنیت برنده تیمی گذاشت که تجربه زیادی در لیگ برتر نداشت

سپاهان صفر - خیبر یک. 

اما سپاهان نویدکیا تیمی نبود که به این راحتی زانو بزند. آنها ۱۰ دقیقه بعد، توسط محمد عسکری به بازی برگشتند. گل تساوی در دقیقه ‌۱۵، لبخند را به لبان هواداران زردپوش بازگرداند. همه فکر می‌کردند این فقط یک حادثه کوچک بوده و غول اصفهانی حالا بیدار شده تا مهمان ناخوانده را تنبیه کند. اما آنها نمی‌دانستند که رحمتی، کینه‌های فوتبالی‌اش را به یک استراتژی مرگبار تبدیل کرده است. نیمه اول با همان تساوی به پایان رسید، اما در رختکن‌ها دو دنیای متفاوت برپا بود. محرم نویدکیا با همان آرامش همیشگی‌اش سعی داشت بازیکنان را به صبر و بازی مالکانه دعوت کند. اما در رختکن خیبر، مهدی رحمتی احتمالا از شرافت فوتبال لرستان و فرصت برای انتقام می‌گفت. او می‌دانست که سپاهان در نیمه دوم برای زدن گل برتری جلو می‌کشد و این یعنی مرگ 

در ضدحمله.

نیمه دوم شروع شد و هنوز عرق بازیکنان درنیامده بود که کابوس دوباره تکرار شد. دقیقه ‌۴۷، علی خانزادی تیر خلاص دوم را شلیک کرد. نقش‌جهان دوباره در بهت فرو رفت. سپاهان که عادت داشت بازی را دیکته کند، حالا خودش تحت دیکته‌ تاکتیکی تیمی قرار گرفته بود که با تمام وجود می‌دوید. 

دقیقه‌۷۴، تیر خلاص نهایی شلیک شد. امیرحسین فارسی گل سوم را زد تا میخ آخر را بر تابوت رویاهای حذفی سپاهان بکوبد. عدد ۱۳ که برای بسیاری نحس است، برای سپاهان هم در سیزدهمین بازی بدون باخت، معنای واقعی نحسی را پیدا کرد. سپاهانی‌ها حملات بی‌محابایی را ترتیب دادند، اما انگار یک نیروی نامرئی جلوی توپ‌های آنها را می‌گرفت. تیر دروازه، درخشش دروازه‌بان خیبر و بدشانسی، همگی دست به دست هم داده بودند تا یلدای اصفهانی‌ها را به سیاه‌ترین شب سال تبدیل کنند. محرم نویدکیا کنار خط ایستاده بود؛ مات و مبهوت. او که تیمش را به عنوان مدعی اصلی دو جام می‌شناخت، حالا می‌دید که یکی از جام‌ها در حال پرواز به سمت 

خرم‌آباد است. 

وقتی سوت پایان به صدا درآمد، اسکوربورد ورزشگاه حقیقتی تلخ را فریاد می‌زد؛ سپاهان یک - خیبر سه. این فقط یک برد برای خیبر نبود؛ این یک بیانیه قدرت از سوی مهدی رحمتی بود. او که در ابتدای فصل زیر تیغ تیز انتقادات بود، حالا با حذف کردن مقتدرترین تیم ایران در خانه‌اش، نشان داد که دود از کنده بلند می‌شود. او ثابت کرد که فوتبال، بازی اسامی و رکوردها نیست؛ بازی لحظه‌ها و انگیزه‌های بی‌پایان است. خیبر حالا دو ماه است که رنگ باخت را ندیده و این پیروزی، آنها را از یک تیم میانه جدولی به یک مدعی غول‌کش تبدیل کرد. 

وقتی سوت پایان به صدا درآمد، اسکوربورد ورزشگاه حقیقتی تلخ را فریاد می‌زد؛ سپاهان یک - خیبر سه. این فقط یک برد برای خیبر نبود؛ این یک بیانیه قدرت از سوی مهدی رحمتی بود. او که در ابتدای فصل زیر تیغ تیز انتقادات بود، حالا با حذف کردن مقتدرترین تیم ایران در خانه‌اش، نشان داد که دود از کنده بلند می‌شود

هواداران سپاهان با چشمانی اشک‌بار و در سکوتی سنگین ورزشگاه را ترک کردند. آنها که آمده بودند صعود به مرحله یک‌چهارم را جشن بگیرند، حالا باید با طعم تلخ حذف کنار می‌آمدند. یلدای آنها زودتر از موعد شروع شده بود؛ یلدایی که در آن نه خبری از انار بود و نه غزل حافظ، بلکه فقط خاطره‌ تلخ سه گلی بود که توسط عقاب‌های زاگرس در قلب اصفهان کاشته شد. 

سپاهان حالا باید به لیگ برتر برگردد، زخمی و خسته، تا ثابت کند این فقط یک لغزش بوده است. اما خیبر؟ آنها با این برد، نه‌تنها به مرحله بعد رفتند، بلکه در تاریخ جام حذفی فصلی را نوشتند که تا سال‌ها از آن به عنوان معجزه نقش‌جهان یاد خواهد شد.