استقلالی که در پایان دیدارهای سال گذشته به تعطیلات رفت با استقلالی که از تعطیلات برگشت تا دوباره لیگ برتر را آغاز کند، تفاوت‌های بسیار زیادی داشت. تیم باصلابت شفر از دو بازی روبروی پرسپولیس و سایپا در شروع سال 98، تنها یک امتیاز به دست آورد تا در کورس قهرمانی از رقبا عقب بماند. سوال اینجاست که چرا استقلال ناگهان به چنین وضعیتی دچار شد؟ چرا روزهای رویایی باشگاه به پایان رسیدند و جای‌شان را به نگرانی محض و حتی ناامیدی دادند؟

 حتی بدبین‌ترین استقلالی‌ها نیز تصور نمی‌کردند تیم‌شان به جای حرکت در مسیر قهرمانی، سال جدید را با ناکامی کلید بزنند. این تیم شروع بسیار خوبی در دربی داشت و به نظر می‌رسید توانایی شکست پرسپولیس را دارد اما گل اول مسابقه را دریافت کرد و دیگر نتوانست تا سوت پایان داور، این گل خورده را جبران کند. این تیم در برابر سایپا نیز زهردار نشان نداد و در نهایت با تساوی بدون گل راضی شدند. این اتفاق در حالی رخ داد که پرسپولیس و تراکتورسازی از  دو بازی در شروع سال نو 6 امتیاز دشت کردند و سپاهان نیز توانست در این نبردها 4 امتیاز به دست بیاورد. حالا رقابت اصلی برای قهرمانی لیگ بین پرسپولیس و تراکتور است و سپاهان می‌تواند ضلع سوم این مثلث عشقی باشد. پدیده و استقلال نیز هنوز کاملا ناامید نشده‌اند اما از شانس کم‌تری نسبت به رقبا برخوردار هستند. به نظر می‌رسد اضطراب بیش از حد، اولین دلیل برای لطمه خوردن نتایج استقلال بوده است. مهره‌های این تیم در هفته‌های گذشته اضطراب زیادی داشتند و در نهایت این موضوع در دربی خودش را نشان داد. شاید اگر باشگاه در نیم‌فصل اول کمی بهتر نتیجه می‌گرفت و در چنین وضعیت خطرناکی نبود، بازیکنان نیز با خیال راحت‌تری به مصاف رقبا می‌رفتند و این حجم از استرس را در هفته‌های حساس لیگ برتر تحمل نمی‌کردند. 

مصدومیت‌ها نیز، نقش پررنگی در افت کیفیت استقلال در سال 98 داشتند. این تیم با ترکیبی که در نیم‌فصل دوم ساخته بود، در اوج آمادگی قرار داشت و برای کنار زدن هر حریفی آماده به نظر می‌رسید اما ناگهان با مصدومیت چند مهره کلیدی مواجه شد. در آستانه دربی، دانشگر که زوج درخشانی با پژمان منتظری در قلب دفاع استقلال ساخته بود، فرصت همراهی تیمش را از دست داد. همسترینگ وریا غفوری نیز موجب شد این ستاره از ترکیب تیمش دور بماند و استقلال یکی از وزنه‌های کلیدی و مهم‌اش را به سادگی از دست بدهد. تمام حمله‌های این تیم در نیمه دوم شهرآورد عملا از سمت چپ شکل گرفتند تا جای خالی وریا کاملا احساس شود. همام طارق نیز  برای دومین بار متوالی در اردوی تیم ملی کشورش با آسیب‌دیدگی روبرو شد تا دوباره از ترکیب اصلی استقلال جدا شود. حضور مهره‌هایی مثل دانشگر، وریا و طارق و البته اللهیار صیادمنش، می‌توانست استقلال را در وضعیت ایده‌آلی قرار بدهد اما بدون این نفرات، تیم شفر دیگر تیم کامل و خطرناکی به نظر نمی‌رسید. 

 نقش وینفرد شفر را نیز نباید در وضعیت این روزهای استقلال نادیده گرفت. بدون تردید اختلاف نظر عمیق او با خطیر، تاثیر زیادی در بحران‌های باشگاه داشته است. شفر هرگز نتوانسته استرس تیمش را کنترل کند و واکنش‌های این مربی در کنار زمین، اضطراب بازیکنان را بیشتر می‌کنند. علاوه بر این، اصرار او برای خرید منشا و بازی دادن به این مهاجم، تا امروز به جز یک مسابقه در هیچ مسابقه دیگری نتیجه بخش نبوده است. گادوین شاید در جدال با فولاد عالی بود اما در بازی‌های حساسی مثل دربی پایتخت، ناامیدکننده ظاهر شد. او نشان داد که قابلیت بازی به عنوان تک مهاجم را ندارد و نهایتا به عنوان مهاجم دوم می‌تواند به تیمش کمک کند. اصرار شفر به استفاده از منشا در این نقطه زمین، موجب شده است که ایسما به سمت چپ خط حمله برده شود. این بازیکن در پست غیرتخصصی نیز درخشان نشان داده و شاید اگر در نوک حمله بازی کند، به یکی از بهترین مهاجم نوک‌های حاضر در فوتبال ایران تبدیل شود. شفر تا قبل از دو دیدار گذشته تیمش، دائما مورد ستایش قرار داشت اما حالا هوادارها، از اشتباه‌های فنی او در انتخاب ترکیب و البته تعویض‌ها به عنوان یکی از دلایل تنزل باشگاه نام می‌برند. 

 تماشاگران استقلال نیز به سهم خودشان در ماجراهای ناخوشایند اخیر باشگاه مقصر هستند. آن‌ها پس از ناکامی در دربی، با شعار دادن علیه رحمتی و فرشید اسماعیلی، موجب تضعیف این دو ستاره شدند. مهدی و فرشید در چند سال گذشته از بهترین‌های استقلال بوده اند و سزاوار برخورد به مراتب بهتری هستند. شاید اگر این جو منفی شکل نگرفته بود و روحیه این دو بازیکن از دست نمی‌رفت و شاید اگر تماشاگرها آزادی را برای دیدار با سایپا پر می‌کردند، اتفاقات بهتری انتظار این تیم را می‌کشید. اوضاع استقلال نگران کننده‌تر از همیشه است اما این تیم هنوز می‌تواند دست به کارهای بزرگی بزند و این دو نتیجه ناامیدکننده را با چند برد خوب در آسیا به فراموشی بسپارد.