آریا رهنورد

چند روز بعد از بازگشت ستاره‌های تیم ملی از امارات به ایران، نام قطر برای اولین بار در تمام تاریخ روی جام قهرمانی جام ملت‌های آسیا حک شد. فوتبال قطر تا امروز هرگز بزرگ‌تر و قدرتمندتر از فوتبال ایران نبوده اما تفاوت نگاه به فوتبال در دو کشور، حالا موجب برتری عنابی‌ها شده و بعید نیست در سال‌های آینده قطری‌ها به یک رقیب دست‌نیافتنی برای ایران تبدیل شوند. درست در روزهایی که همه چیز در اطراف تیم ملی به جنگ و دعوا ختم می‌شود، قطر قهرمانی آسیا را جشن گرفته و خودش را برای بازی‌های بزرگ آینده آماده می‌کند.

ژاوی هرناندز، اولین چهره‌ای بود که قهرمانی قطر در فوتبال آسیا را پیش‌بینی کرد. برخورد بسیاری از هواداران فوتبال با این پیش‌بینی، به طنز و شوخی گره خورده بود اما طولی نکشید تا همه متوجه قدرت واقعی عنابی‌ها شدند. قطر در امارات، مزد نگاه متفاوتش به فوتبال را گرفت و پاداش نقشه‌ای را دریافت کرد که مدت‌ها قبل کشیده بود. اگر در فوتبال ایران همه مسائل تیم ملی حول محور کارلوس کی‌روش قرار داشت، قطری‌ها یک ساختار مستحکم در اطراف تیم‎شان به وجود آوردند و تلاش کردند پیشرفت این تیم را تسهیل کنند. فوتبال ایران برای پیشرفت، به سراغ کارلوس کی‌روش رفت و برای هشت سال به پروژه‌های سرمربی پرتغالی وفادار ماند. البته که او مربی بزرگی بود اما نمی‌توانست به تنهایی تیمش را به همه اهداف بزرگ مدنظر برساند. ایران با کی‌روش به دو دوره متوالی جام جهانی صعود کرد اما هیچ معجزه‌ای برای این تیم در کار نبود. تیم ملی در این بازه زمانی نیز قهرمان آسیا نشد و طعم حضور در مرحله حذفی جام جهانی را نچشید. در واقع بزرگ‌ترین رویاهای هواداران فوتبال در ایران، با کارلوس کی‌روش نیز به سرانجام نرسیدند. قطری‌ها اما با قهرمانی در قاره کهن، به یکی از کلیدی‌ترین آرزوهای‌شان در دنیای فوتبال دست پیدا کردند. قطر به جای اعتماد به یک مربی، یک سیستم تازه به وجود آورد. آنها با تقویت و تجهیز کمپ اسپایر، روند استعدادیابی را تسهیل کردند و به کمک همین اتفاق، توانستند یک نسل تازه برای فوتبال کشورشان بسازند. مرد پشت صحنه این نسل‌سازی، فلیکس سانچز بود که از چندین سال قبل با پدیده‌های کم‌سن‌وسال قطری کار کرد، سپس با همین نفرات به تیم‌های پایه رسید و با همین بازیکن‌ها راهش را به طرف تیم بزرگسالان هموار کرد. تفاوت بزرگ‌تر فوتبال ایران و قطر، در این نکته نمایان می‌شود که اگر همین امروز سانچز نیمکت عنابی‌ها را ترک کند، نه روند بازیکن‌سازی در کمپ اسپایر متوقف می‌شود و نه قلب تیم ملی می‌ایستد. آنها در هر شرایطی خودشان را برای حضور در جام ملت‌های آمریکای جنوبی، جام کنفدراسیون‌ها و جام جهانی خانگی 2022 آماده می‌کنند. فوتبال ایران اما با جدایی کارلوس کی‌روش، در بلاتکلیفی محض قرار گرفته است. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که این تیم به کدام مربی سپرده می‌شود و بعد از کارلوس، به چه روشی فوتبال بازی می‌کند!

فلیکس سانچز هرگز یک مربی پروازی نبوده است. او دائما در قطر حضور دارد و همه بازی‌های مهم لیگ این کشور را زیر نظر می‌گیرد. مرد اسپانیایی به جای جنجال‌سازی علیه باشگاه‌های قطری، از موفقیت آنها استقبال می‌کند و همه تمرکزش را روی توسعه فوتبال در قطر قرار می‌دهد. او خودش را متعلق به فوتبال قطر می‌داند، چراکه از سال‌ها قبل در این کشور مشغول فعالیت بوده و علاقه‌ای ندارد تا دائما درباره کشوری که از آن حقوق دریافت می‌کند، مصاحبه‌های منفی انجام بدهد. رشد و پیشرفت او در جایگاه یک سرمربی بدون تردید نتیجه نگاه متفاوت قطری‌ها به فوتبال است. نگاهی که تنها در «زمان حال» خلاصه نمی‌شود و آینده را نیز زیر نظر دارد. سانچز ابدا بزرگ‌تر از یک مربی در سطح کارلوس کی‌روش نیست اما قدم به قدم برای رساندن فوتبال قطر به نقطه اوج تربیت‌ شده است. شاید اگر فوتبال ایران نیز یک آکادمی در حد و اندازه‌های اسپایر داشت، می‌توانست روی مربیان جوان و کم‌ نام و نشان اروپایی برای پرورش استعدادهای جوان حساب کند اما «آینده» هیچ‌وقت موضوع جذابی برای مدیران ارشد فوتبال در ایران نبوده است.

تیم ملی قطر و روش جسورانه‌اش برای پیشرفت امروز در ایران مورد ستایش قرار می‌گیرد اما چه کسی در ایران به تکرار این الگو برای تیم ملی فکر می‌کند؟ حقیقت آن است که در فوتبال ایران همه قضاوت‌ها بر مبنای نتیجه صورت می‌گیرند و اساسا این فوتبال، «تحمل» آن‌چه قطری‌ها انجام داده‌اند را ندارد. قطر برای رسیدن به شرایط امروز، سال‌های سختی را سپری کرد. آنها در دوره گذشته جام ملت‌ها را در همان مرحله گروهی ترک کردند و مثل همیشه، به جام‌ جهانی 2018 نیز راه نیافتند اما متوقف نشدند و برنامه‌ریزی اولیه را به هم نریختند. آنها تحمل چنین شکست‌هایی را داشتند و می‌دانستند که پشت ابرهای تیره شکست، یک منظره باشکوه در انتظارشان است. در فوتبال ایران اما هر شکست می‌تواند به معنای پایانی برای یک دوران باشد و نقشه‌های دور و دراز و طرح‌های طولانی، هرگز به فوتبال راه داده نمی‌شوند.