آریا طاری

درخشش ازبکستان در جام ملت‌های آسیا، ظاهرا بیشتر از هر کسی مورد توجه باشگاه‌های پرطرفدار فوتبال ایران قرار گرفت. دو ستاره این تیم بلافاصله بعد از شکست روبه‌روی قطر، با باشگاه‌های ایرانی قرارداد بستند. البته که جذاب‌ترین چهره ازبکستان در این جام، عباس‌بک فیض‌الله‌یف بود که برای زسکا در لیگ روسیه بازی می‌کند اما دو چهره‌ای که از این تیم جذب فوتبال ایران شدند نیز می‌توانند در لیگ برتر، حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند. باید صبر کرد و دید که آنها چه چیزهایی به باشگاه‌های جدیدشان در ایران اضافه می‌کنند.

جلال‌الدین، خاطره قدیمی را زنده می‌کند؟

نام جلال‌الدین ماشاریپوف از چند سال گذشته همیشه در اطراف استقلال شنیده شده است. آبی‌ها علاقه زیادی به جذب این بازیکن داشتند و سرانجام در 30 سالگی او را به خدمت گرفتند. ماشاریپوف به عنوان یکی از بهترین بازیکنان این نسل فوتبال ازبکستان، اسطوره باشگاه پاختاکور به شمار می‌رود و هفت سال در این تیم عضویت داشته است. او سپس برای مدتی به النصر عربستان و الاهلی امارات رفت و زمانی هم در لیگ یونان بازی کرد تا سرانجام به پیشنهاد استقلال پاسخ مثبت بدهد. ماشاریپوف بازیکنی است که در واقع یک وینگر به حساب می‌آید اما توانایی بازی پشت سر مهاجمان تیمش را هم دارد. او البته در جام ملت‌های آسیا عملا مهاجم مرکزی تیمش به شمار می‌رفت و نزدیک‌ترین بازیکن به دروازه حریف بود. پس اصلا بعید نیست که نکو هم از این بازیکن در نوک حمله و به عنوان یکی از دو بازیکن هجومی استفاده کند. ارسال پاس‌های سالم و البته توانایی دریبلینگ، او را به مهره‌ای خاص برای آبی‌ها تبدیل خواهد کرد. بازیکنی که استقلال برای چند سال در انتظارش بود. قبل از این، سرور جپاروف روزهای بسیار خوبی را در استقلال سپری کرد و حالا آبی‌ها با این بازیکن، به دنبال زنده کردن رویاهای قدیمی‌ و خاطره‌های مربوط به گذشته هستند. سال‌ها حضور این بازیکن در لباس تیم ملی و همچنین بازی کردن او برای باشگاه‌های مختلف در فوتبال آسیا، این قابلیت را برای ماشاریپوف ایجاد کرده که تجربه زیادی به دست بیاورد. او می‌تواند به خوبی این تجربه را به ستاره‌های جوان استقلال منتقل کند. برخلاف جپاروف که نسبتا زود از این تیم جدا شد، آبی‌ها امیدوار به حفظ این بازیکن برای مدت نسبتا زیادی هستند. 30 سالگی، سن و سال مناسبی برای این فوتبالیست به شمار می‌رود. بازیکنی که شاید دیگر جوان نباشد اما هنوز می‌تواند نقش بسیار مهمی در استقلال این فصل ایفا کند و تیم نکو را به قهرمانی در این فصل امیدوار نگه دارد.

استون؛ غوغا در آزادی

قرار بود همزمان با ماشاریپوف، یکی دیگر از ستاره‌های تیم ملی ازبکستان یعنی استون اورونوف هم به استقلال ملحق شود اما این بازیکن در آخرین لحظات تصمیمش را عوض کرد و راهی پرسپولیس شد. او خرید بسیار مهمی برای قرمزها به شمار می‌رود. بازیکنی که در کنار آل‌کثیر و عبدالکریم حسن، می‌تواند ترکیب قدرتمندی برای پرسپولیس بسازد. هواداران فوتبال ایران وقتی با اورونوف آشنا شدند که او در لیگ قهرمانان آسیا روبه‌روی نساجی قرار گرفت. این بازیکن در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل نماینده ایران، عملکردی فراتر از حد انتظار داشت و از عوامل مهم حذف نساجی از آسیا به شمار می‌رفت. اورونوف در جام ملت‌ها نیز به عنوان یک وینگر ثابت برای ازبک‌ها به میدان رفت و نمایش خوبی هم داشت. البته که پرسپولیس وینگرهایی مثل ترابی و سعید صادقی را دارد اما به نظر می‌رسد باشگاه از عملکرد این نفرات راضی نبوده است. اورونوف می‌تواند به یک وینگر بسیار مهم برای پرسپولیس تبدیل شود. او همچنین قابلیت بازی در نقش مهاجم سایه را دارد و می‌تواند پشت مهاجم اصلی تیم نیز به میدان برود. استون 23 ساله برای باشگاه‌های مهمی در فوتبال ازبکستان بازی کرده و این اواخر ستاره شماره هفت باشگاه نوبهار بوده است. هواداران تیم ملی ایران هم این بازیکن را خیلی خوب می‌شناسند. اورونوف همان فوتبالیستی است که در جریان تساوی جنجالی دو-دو بین ایران و ازبکستان در تاشکند، دروازه تیم ملی ایران را باز کرد و بازگشت ازبک‌ها به بازی را رقم زد. پس او ستاره بسیار خطرناکی به نظر می‌رسد و مدافعان فوتبال ایران کار سختی برای مهار این بازیکن خواهند داشت. قبل از او، آخرین مهره ازبکستانی سرخ‌ها شرزود تمیروف بود که یک فاجعه تمام‌عیار برای این باشگاه به شمار می‌رفت. او هرگز نتوانست در پرسپولیس جا بیفتد و مثل یک مهاجم معمولی باشد. اورونوف اما در این شرایط سنی، خرید مهمی برای تیم به حساب می‌آید. باشگاه حتی می‌تواند او را بعد از مدتی به یک باشگاه خارجی بفروشد و درآمد زیادی از این ترنسفر حاصل کند. شکی نیست که پرسپولیس در نیم‌فصل دوم لیگ برتر، نسبت به نیم‌فصل اول تیم بهتری شده است. با این حال باید منتظر ماند و دید که آیا آنها در غیاب یحیی هم یک تیم مدعی خواهند بود یا اینکه با اوسمار، به دل بحران می‌روند؟