تیته، دونگا، لوئیس فیلیپه اسکولاری و کارلوس آلبرتو. این فقط بخشی از فهرست سرمربیان برزیل در دهه‌های اخیر است. مردانی که یک ویژگی مشترک داشتند و آن، برزیلی‌ بودن بود! برزیل در همه تاریخش فقط دو مربی خارجی داشته و اساسا از سال 1945 به بعد دیگر به سراغ چنین تصمیمی نرفته است. شاید در نقطه متفاوتی از تاریخ، آنها حق داشتند که چنین تصمیمی بگیرند. چراکه مربیان برزیلی در دنیا بهترین بودند و این تیم هم آنقدر قدرتمند به نظر می‌رسید که در هر شرایطی قهرمان دنیا می‌شد.

حالا اما همه چیز فرق کرده و برزیل برای تکرار موفقیت سال‌های دور به یک «تغییر فرهنگی» نیاز دارد. آنها باید به تیم ملی‌شان یک شوک فرهنگی بدهند. چرا برزیل در جام جهانی موفق نمی‌شود؟ آنها موفق نمی‌شوند چون هنوز بسیار ساده بازی می‌کنند. چون حتی وقتی از حریف جلو هستند به سراغ حمله کردن می‌روند و اساسا پیچیدگی‌های بازی دفاعی را درک نمی‌کنند. یک مربی مثل تیته نمی‌تواند فوتبال مدرن را به برزیل ببرد.

او کارش را به خوبی انجام می‌دهد اما وفاداری بیش از حد به اصول فوتبال هجومی و استفاده همزمان از چهار مهاجم در زمین که هیچ‌کدام‌شان هم علاقه‌ای به پرس و شرکت در کارهای دفاعی ندارند، همه چیز را به هم می‌ریزد. این روش 20 سال قبل جواب می‌داد چون فوتبال هنوز مثل امروز پیچیده و دقیق نشده بود. این روش 20 سال  قبل جواب می‌داد چون فوتبال هنوز مثل امروز مبتنی بر دوندگی بیش از حد نبود.

حالا فقط یک راه نجات برای برزیل وجود دارد و آن انتخاب یک مربی خارجی است. برزیل باید روی اصول همیشگی پا بگذارد و این بار به جذب یک مربی خارجی فکر کند. لوئیز انریکه که به تازگی از تیم ملی اسپانیا جدا شده گزینه بدی نیست. کسی که هم کار با بازیکنان جوان را خوب بلد است و هم می‌تواند سبک متفاوتی را به فوتبال برزیل ببرد. کارلتو نیز گزینه مطلوبی خواهد بود. کسی که نقشی پررنگ در پیشرفت قابل توجه رودریگو و وینیسیوس داشته و می‌تواند با نسل جدید فوتبال برزیل نیز نتیجه بگیرد. ایده‌آل‌ترین گزینه برای این تیم اما همچنان پپ گواردیولا خواهد بود. کسی که البته بعید است در شرایط فعلی از فوتبال باشگاهی در اروپا جدا شود اما این تیم همیشه به یک مربی مثل پپ نیاز دارد تا یک تحول بزرگ را برایش عملی کند.

به هر حال همه چیز به تصمیم مدیران فدراسیون فوتبال برزیل بستگی خواهد داشت. اگر آنها بتوانند یک تصمیم شجاعانه بگیرند، فوتبال برزیل نیز از شکست‌های مداوم جدا خواهد شد. در غیر این صورت اما تغییری به وجود نمی‌آید و برزیل باز در قامت یک مدعی جدی برای قهرمانی ظاهر می‌شود و باز هم شکست می‌خورد.

این تغییری است که قلب و روح فوتبال برزیل به آن نیاز دارد. فوتبالی که باید از چارچوب همیشگی‌اش بیرون بزند تا بازیکنانش دیگر در لحظات حساس و کلیدی توپ را از چارچوب بیرون نزنند! فوتبالی که باید جلوه متفاوتی پیدا کند تا در زمین نیز نتایج متفاوتی به دست بیاورد.