آریا رهنورد

آن‌چه در هفته ششم لیگ برتر اتفاق افتاد، آینه تمام‌نمایی از حقایق فوتبال ایران بود. کافی است برای چند لحظه، همه این تصاویر آماتور را در کنار مراسم قهرمانی باشگاه الهلال عربستان در آسیا قرار بدهیم تا به تفاوت گسترده‌ بین لیگ برتر ایران و باشگاه‌هایی در همین قاره آسیا پی ببریم که راه پیشرفت را با سرعت طی کرده‌اند. باشگاه‌هایی که توانسته‌اند به استانداردهای اروپایی برسند. آن هم در حالی که تیم‌های ایرانی همچنان درگیر پرونده‌های شکایت در راهروهای فیفا و بدیهی‌ترین مسائل در مدیریت فوتبال هستند!

حدود دو ساعت قبل از شروع مسابقه گل گهر و استقلال در هفته ششم لیگ برتر بود که ناگهان سازمان لیگ با ارسال نامه‌ای به استقلال، از حضور مهره‌های خارجی این تیم در این نبرد ممانعت کرد. اگر فعالیت این خارجی‌ها در باشگاه به خاطر عدم ارسال ضمانت بانکی به سازمان لیگ قانونی نبود، طبیعتا این اتفاق نباید در هفته‌های گذشته نیز رخ می‌داد. اگر تصور می‌کنید این تنها تصمیم عجیب و آماتور این هفته فوتبال ایران بوده، سخت در اشتباه هستید. همین هفته در لیگ برتر، سرمربی نفت مسجدسلیمان تصمیم گرفت در اعتراض به داور مسابقه، تیمش را برای دقایقی از زمین بیرون بکشد. اتفاقی که در دهه 60 و 70 در فوتبال ایران مرسوم بود. در همین هفته هم، گروه داوری مسابقه پرسپولیس و نفت آبادان، گل مسلم پرسپولیسی‌ها را نادیده گرفتند. سال 2010 تقریبا آخرین بار در دنیای فوتبال بود که عبور یک توپ مشهود از خط دروازه و گل اعلام نکردن گروه داوری در همه جهان خبرساز شد. پس از آن کشورهای مختلف به سراغ تکنولوژی خط دروازه رفتند و این مشکل و این تردید را برای همیشه برطرف کردند. 11 سال بعد اما این مساله، همچنان در فوتبال ایران یک بحران است. چراکه نه‌تنها فناوری‌های روز در اختیار داورها قرار نمی‌گیرد، بلکه حتی سیستم‌های صوتی اولیه آنها هم با استانداردهای جهانی مطابقت ندارند. فوتبال ایران در حال تبدیل شدن به یک جزیره دورافتاده است. تلخی این اتفاق وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم در همین کشورهای حوزه خلیج فارس، چه پیشرفت‌های بزرگ و فوق‌العاده‌ای اتفاق افتاده و آنها چطور مسیر تعالی را با قدرت پشت سر گذاشته‌اند.تصاویری که در مراسم جشن قهرمانی الهلال عربستان با هواداران این باشگاه در ریاض به انتشار درآمده‌اند، حکایت از فاصله‌ای دارند که نه چند روز، چند ماه و چند سال، بلکه شاید حتی «چند دهه» باشد. حتی اگر یک باشگاه ایرانی دست به معجزه می‌زد و قهرمان آسیا می‌شد، هرگز نمی‌توانست چنین تصاویر فوق‌العاده‌ای را به وجود بیاورد. همان‌طور که هیچ‌کدام از تیم‌های قهرمان در 21 دوره اخیر لیگ برتر، چنین قاب‌هایی خلق نکرده‌اند. مساله‌ فقط به «پول» خلاصه نمی‌شود. مساله اصلی، توجه به جزئیات، به کار‌گیری سلیقه و قرار دادن پول در مسیر درست است. وگرنه با پولی که صرف قرارداد مارک ویلموتس در فوتبال ایران شد، می‌توانستیم جشن‌های بسیار بزرگ‌تری برپا کنیم! باید پذیرفت که تصویر بیرونی لیگ برتر فوتبال ایران، فراتر از ناامیدکننده هستند. تصاویری از چمن‌های بسیار بد، تماشاگرانی که روی سکوها سیگار و مواد مخدر مصرف می‌کنند، تلویزیونی که دوربین‌هایش حتی کیفیت دوربین یک تلفن همراه را ندارند، مدیرانی که اصلا با فوتبال آشنا نیستند و داورانی که با امکانات کم در دام تصمیم‌های غلط می‌افتند و مربیانی که در قرن بیست و یکم، همچنان در واکنش به یک تصمیم داور، آماده هستند تا تیم‌شان را از زمین بیرون بکشند. باید قبول کنیم که زیبایی در فوتبال ایران، یک مفهوم کاملا مرده و حرفه‌ای‌گری در این فوتبال، یک مفهوم متولدنشده است!

برون‌رفت از وضعیت فعلی، با بخشنامه و دستور ممکن نمی‌شود. اگر قرار است مدیران لایق و شایسته‌ای در این فوتبال داشته باشیم، باید نسل جوان فوتبال ایران را مجاب کنیم که در پایان دوران بازی به سراغ تحصیلات مدیریتی بروند و در این پست‌ها به فوتبال ایران کمک کنند. اگر قرار است مربیان حرفه‌ای و به‌روز داشته باشیم، باید به جای گزینه‌های همیشگی و تکراری به جوان‌ترها فرصت بدهیم و شرایط را برای آموزش آنها فراهم کنیم. البته که لازم است به جای اساتید همیشگی مربیگری مثل محصص با فرمول‌های قدیمی، به سراغ اساتید بین‌المللی برویم. اگر قرار است فضای استادیوم‌ها را پالایش کنیم، باید همانند بسیاری از کشورها نصب دوربین‌های مداربسته را در ورزشگاه‌ها جدی بگیریم، با تماشاگران خاطی برخورد کنیم و اجازه ندهیم آنها به سادگی وارد ورزشگاه شوند و اگر قرار است تصمیم‌های غلط داوری را به حداقل برسانیم، باید برای آموزش هرچه بیشتر داورها و سپردن امکانات کافی به آنها وقت و انرژی صرف کنیم. حتی تصور اینکه همه این بحران‌های ریز و درشت «یک‌شبه» برطرف می‌شوند، یک اشتباه مهلک خواهد بود. شاید اگر از همین حالا شروع کنیم، 10 سال دیگر این مشکلات کم‌رنگ‌تر شده باشند. این دیگر به فدراسیون فوتبال بستگی دارد که ترجیح می‌دهد همچنان در سایه خوبان عالم بماند و به نتایج تیم ملی اکتفا کند یا اینکه میراثی برای آینده فوتبال ایران به وجود بیاورد.