آریا طاری

خجالت‌آور. این مناسب‌ترین عبارت برای توصیف شرایط این روزهای منچستریونایتد و بارسلونا است. اگر درست به 10 سال قبل برگردیم، یونایتد را با فرگوسن و بارسا را با پپ، در دومین فینال اروپا ظرف سه سال می‌بینیم. حالا اما اوله‌گنار سولسشر و رونالد کومان، روزهای سیاهی را برای این دو باشگاه رقم زده‌اند. البته که این دو نفر، تنها دلایل سقوط آزاد بارسا و یونایتد نیستند اما حالا که بودن آنها به نفع دو تیم نیست، شاید جدایی این دو مربی معمولی بتواند این باشگاه‌ها را در مسیر درستی قرار بدهد.

بارسا و یونایتد، با  شرایط نسبتا مشابهی به دیدارهای بزرگ روز یکشنبه رسیدند. قرمزها در اولدترافورد با یک کام‌بک تماشایی برابر آتالانتا شکست را به پیروزی تبدیل کردند. تیمی که با باخت دو بر صفر به رختکن رفته بود، در نهایت برد را روبه‌روی حریف ایتالیایی‌اش جشن گرفت. بارسا هم به سختی در خانه دیناموکیف را شکست داد تا اولین پیروزی‌اش در لیگ قهرمانان را به دست بیاورد و با توجه به شکست بنفیکا، دوباره به جدول گروه برگردد. با این حال هم کارشناسان و هم طرفداران دو تیم، به خوبی می‌دانستند که نباید این نتایج را بیش از حد جدی گرفت. در انگلیس، پل اسکولز به شدت از اوله و شاگردها انتقاد کرد و توانایی فنی همبازی سابقش را زیر سوال برد. او معتقد بود که منچستر روبه‌روی رقبای بزرگ‌تر خرد می‌شود و نمی‌تواند این پیروزی را مقابل رقیبی مثل لیورپول تکرار کند. در بارسلونا هم همه همچنان نسبت به تیم کومان بدبین بودند و باور داشتند شکست دادن والنسیا و دیناموکیف در دو مسابقه متوالی، چیزی را تغییر نمی‌دهد. دو تیم در چنین شرایطی به یکشنبه حساس و سرنوشت‌ساز رسیدند و مطابق انتظار، دو شکست تلخ را تجربه کردند. بارسا برای «دومین بار» در تاریخ، بازنده چهار دوئل متوالی روبه‌روی رئال مادرید شد. سه شکست از این چهار شکست، در دوران رونالد کومان اتفاق افتاده و او حالا به لحاظ شروع در کلاسیکوها، بدترین مربی تاریخ بارسا به شمار می‌رود. تیم کومان در حالی این مسابقه را با یک اختلاف گل واگذار کرد که اگر بی‌دقتی بنزما و نمایش معمولی مهاجم‌های رئال نبود، این نتیجه به مراتب سنگین‌تر می‌شد. آنها همچنین برای اولین بار در نیوکمپ به آنچلوتی باختند و از صدر جدول لالیگا هم دورتر شدند. شرایط منچستریونایتد حتی ناامیدکننده‌تر بود. آنها برای اولین بار در همه تاریخ‌شان، در نیمه اول یک مسابقه لیگ برتری در خانه با «چهار گل» از حریف عقب افتادند و در نهایت روبه‌روی کلوچ و تیمش، پنج گل دریافت کردند. یک شکست دردناک که آخرین روزنه‌های امید برای اوله و تیمش را از بین برد. تیمی که انتظار می‌رفت با ورود ستاره‌ای مثل رونالدو، برای قهرمانی مبارزه کند اما در حال بازتولید همان ناکامی‌های قبلی است.

زجرآلودترین قاب مسابقه یونایتد و لیورپول برای منچستری‌ها، زمانی شکل گرفت که بعد از دریافت گل پنجم، سر الکس فرگوسن با قیافه‌ای ماتم‌زده از روی سکوها شکار شد. درست همان‌طور که در ال‌کلاسیکو، لوئیس انریکه روی سکوها با چهره‌ای بهت‌زده به تماشای شکست تیم سابقش نشسته بود. اوله و کومان، مهره‌های مهمی برای تاریخ بارسا و یونایتد بودند. این دو نفر، گل قهرمانی‌های تاریخی تیم‌شان در اروپا را به ثمر رسانده‌اند. اوله دروازه بایرن را در فینال اروپا باز کرده و رونالد در همین مرحله، به سمپدوریا گل زده تا تیمش را قهرمان قاره کند. با این حال سوابق گذشته دیگر کمکی به این دو نفر نخواهد کرد. سولسشر قابلیت هدایت چنین تیم پرستاره‌ای را ندارد. یونایتد یکی از پرهزینه‌ترین تیم‌های چند سال اخیر فوتبال اروپا بوده و در همه خطوط ستاره‌های زیادی را به خدمت گرفته است. طبیعی به نظر می‌رسد که اوله برای هدایت چنین تیمی کوچک باشد. مردی که تنها سابقه مربیگری‌اش در کشور انگلیس، سقوط به رقابت‌های چمپیون‌شیپ با هدایت کاردیف بوده است. کومان در بسیاری از تجربه‌های کاری‌اش شکست خورده و اصلا از کاریزمای لازم برای هدایت این بارسلونا برخوردار نیست. حتی ستاره‌هایی مثل فرانکی دی یونگ زیر نظر این مربی به مهره‌هایی کاملا متوسط و بی‌فایده تبدیل شده‌اند. باقی ماندن این دو نفر در سمت فعلی‌شان، فقط و فقط از میزان محبوبیت‌شان خواهد کاست. آنها به مرور زمان در حال تبدیل شدن به چهره‌هایی کاملا منفور در بین هواداران باشگاه می‌شوند. هر دو نفر هم در ظاهر مورد حمایت مدیران تیم هستند اما صبر کردن در مورد آنها، دیگر نتیجه خاصی نخواهد داشت.به یک دلیل مشخص، مدیران بارسا و یونایتد هنوز به سراغ برکناری این دو مربی نرفته‌اند. آن دلیل این است که تقریبا همه مربیان سرشناس و درجه یک دنیای فوتبال، در حال حاضر تیم دارند و به سادگی تیم فعلی‌شان را رها نمی‌کنند. با این حال اگر روند فعلی ادامه داشته باشد، این باشگاه‌ها حتی انتخاب یک مربی متوسط را به ادامه کار با این مربی‌ها ترجیح خواهند داد. مردانی که ظاهرا تنها نقشه تحقیر شدن را در جیب‌های‌شان پنهان کرده‌اند.