اگر در حال حاضر فقط یک تیم وجود داشته باشد که از ماجرای شکست لیورپول در فینال لیگ قهرمانان روبه‌روی رئال مادرید و بازگشت دوباره این تیم به فینال برای قهرمانی اروپا الگوبرداری کند، آن تیم پاری سن ژرمن است. باشگاهی که فصل گذشته در دیدار نهایی لیگ قهرمانان شکست خورده و حالا این فصل با تمام سرعت به طرف فینال پیش می‌رود.

آنها اگرچه صدر جدول لیگ فرانسه را به لیل واگذار کرده‌اند و برخلاف همیشه در رقابت‌های داخلی درخشان ظاهر نشده‌اند اما در اروپا عملکردی فراتر از حد انتظار داشته‌اند. تیم پوچتینو در اولین مرحله حذفی، کار بارسا را در همان دیدار رفت تمام کرد و حالا در دومین مرحله نیز، بایرن را در زمین خودش شکست داد. آنها توانسته‌اند روند شکست ناپذیری هانسی فلیک و تیمش در آلیانز آره‌نا را از بین ببرند. این برد در درجه اول به دو ستاره تعلق دارد. اول کیلور ناواس که بهترین فصل فوتبالی‌اش را سپری می‌کند. ناواس هم روبه‌روی بارسا و هم در جدال با حریف آلمانی، موقعیت‌های بسیار زیادی را مهار کرد و نشان داد که در تیم پوچ عملا به یک ستاره تمام‌عیار تبدیل شده است.

نفر دوم هم کسی به جز کیلیان ام‌باپه نیست. ستاره‌ای آنقدر آماده که حتی توانسته نیمار را در سایه خودش قرار بدهد. گل دوم کیلیان در آلیانز، نمونه کاملی از بلوغ و هوش فوتبالی این بازیکن بود. درست وقتی همه انتظار داشتند توپ به زاویه مخالف فرستاده شود، او زاویه موافق را انتخاب کرد تا همه مهره‌های حریف را شگفت‌زده کند. پس از هت‌تریک در نیوکمپ، حالا زدن دو گل در استادیوم خانگی بایرن، ام‌باپه را در وضعیتی آرمانی قرار داده است. اگر پی‌اس‌جی همین نمایش را در مسابقه برگشت تکرار کند و به نیمه نهایی لیگ قهرمانان برسد، همه چیز برای نمایش دوباره قدرت ستاره جوان فرانسوی مهیا خواهد بود.

 کافی است او در نیمه نهایی و شاید فینال بدرخشد تا برای اولین بار در دوران فوتبالش توپ طلا را به دست بیاورد. این بار برخلاف فصل گذشته، مراسم توپ طلا برگزار می‌شود و ام‌باپه از شانس خوبی برای بردن این جایزه برخوردار است. در حقیقت او در شرایط فعلی از هر کسی به بردن توپ طلا نزدیک‌تر است. برنده شدن این عنوان، می‌تواند شروع امپراتوری او در فوتبال اروپا باشد. آن هم در شرایطی که ستاره‌ای مثل نیمار هم هنوز نتوانسته این عنوان ارزشمند را به دست بیاورد. البته که این برد تاریخی برای کیلیان، کمی هم با چاشنی خوش شانسی به دست آمده است.

او خوش شانس بود که رابرت لواندوفسکی مصدوم شد و در اوج آمادگی فرصت درخشیدن در این مسابقه را از دست داد. او خوش شانس بود که مانوئل نویر به عنوان گلری که خیلی کم اشتباه می‌کند، دست به یک اشتباه بزرگ زد و به راحتی گل اول را دریافت کرد. او خوش شانس بود که بایرن در یک نیمه دو تعویض اجباری داشت و ناچار شد با نفراتی مثل گورتزکا و سوله خداحافظی کند. با این حال نباید فراموش کرد برای بردن توپ طلا، اتفاقا کمی خوش شانسی هم لازم است!