آریا طاری

در سخت‌ترین روزهای ممکن برای استقلال و در شرایطی که هواداران باشگاه به شدت نگران شرایط تیم محبوب‌شان هستند، پرویز مظلومی که اتفاقا خودش سال‌ها برای این تیم به میدان رفته و زمانی سرمربی تیم بوده، چشم در چشم هوادار می‌کند و به یاد آنها می‌آورد که برای گرفتن هیچ تصمیمی از طرفداران باشگاه «نمی‌ترسد». این‌ ابدا حرف تازه‌ای نیست اما یک برش عریان از حقیقت باشگاه استقلال است. باشگاهی که در آن مدیران از هیچ هواداری نمی‌ترسند و به هیچ‌کس، جواب پس نمی‌دهند.

حقیقت خیلی زود روی سر هواداران استقلال خراب شده است. همان هوادارانی که روی حساب مصاحبه‌های فرهاد مجیدی، خیال می‌کردند شرایط تیم خوب است، حالا با گفت‌وگوی کاملا متفاوتی از فرهاد روبه‌رو شده‌اند. همان هوادارانی که تصور می‌کردند اسپانسر واقعا به کمک تیم آمده و مدیران استقلال واقعا تغییر کرده‌اند، حالا فهمیده‌اند که همه چیز یک بازی برای فریب‌شان بوده است. فرهاد در قامت سرمربی استقلال، حق دارد از شرایط گلایه‌مند باشد، حق دارد رفتار باشگاه را نقد کند و همه چیز را زیر سوال ببرد اما باید به این ابهام هم جواب بدهد که چرا وارد نقشه مدیران باشگاه شده است. او همیشه به عنوان یک مربی «بی‌تعارف» شناخته می‌شد و در جریان فصل گذشته، بارها جنگید تا اصولش را از دست ندهد. حالا معلوم نیست چرا یک مربی مثل مجیدی، باید این‌چنین به تمجید نادرست از مدیران باشگاه بپردازد و خودش زودتر از همه به خاطر این کار پشیمان شود. معامله‌ای که فرهاد در آن قرار گرفت، اصلا به سود باشگاه استقلال نبود. او با ستایش از مددی و دیگران، برای آنها زمان خرید و خودش، زمان بازسازی تیم را از دست داد. حالا استقلال به تیمی تبدیل شده که یک مشت مهره متوسط را دور خودش جمع کرده است. مددی، مظلومی و سایر مدیران باشگاه هم نتوانستند وعده‌های‌شان در مورد خرید بازیکن را عملی کنند. صالح حردانی با فولاد تمدید کرد. بازیکنی که می‌توانست یک خرید ایده‌آل برای باشگاه باشد. ماجرای شیمبا به امروز و فردا کشیده شد، خرید یک یا دو مهره خارجی دیگر در آستانه لغو شدن قرار گرفت و مهدی قایدی و محمد نادری هم به سادگی تیم را ترک کردند. کار به جایی رسیده که استقلالی‌ها برای تمدید قرارداد چهره‌های فهرست «مازاد» فرهاد، حالا مشغول اصرار به این بازیکن‌ها هستند. مجیدی همین چند روز قبل، قرص و محکم ایستاد و از جدایی فرشید اسماعیلی و ارسلان مطهری گفت. حالا یکی از آنها با باشگاه تمدید کرده و دیگری حتی به تماس‌های مدیران استقلال پاسخ نمی‌دهد.

 این، آن تیمی نیست که فرهاد وعده ساختنش را به هوادارها داده بود. این آن تیم رویایی نیست که استقلالی‌ها منتظرش بودند. حتی تصورش هم باورنکردنی است که استقلال باید در چنین شرایطی با یکی از گرانقیمت‌ترین تیم‌های فوتبال در قاره آسیا روبه‌رو شود. الهلال این اواخر دست روی هر بازیکنی گذاشته، بدون نگرانی او را به خدمت گرفته است. آنها بدون کوچک‌ترین مشکلی در اردو هستند و ظاهرا برای صعود از این مرحله، کافی است تنها فروپاشی استقلال را به چشم «تماشا» کنند. استقلالی‌ها هم دائما در حال راحت‌تر کردن کار صعود الهلال به مرحله بعدی هستند. این رقابت در هیچ شرایطی یک رقابت برابر نیست. یک طرف ماجرا، تیمی قرار گرفته که زمان پرداخت دستمزد ستاره‌هایش حتی یک دقیقه دیر نمی‌شود. طرف دیگر ماجرا، تیمی قرار گرفته که مربی‌اش از بحران مالی برای خرید غذا و تست کرونا در آن صحبت می‌کند. یک طرف ماجرا، تیمی قرار گرفته که همه در آن با نهایت اتحاد برای قهرمانی آسیا می‌جنگند و طرف دیگر ماجرا، تیمی است که مدیران و مربیانش هم‌سو نبوده و نخواهند بود. چه خوش‌خیال بودند آنها که باور کردند ناگهان همه مشکلات باشگاه حل شده و امثال مظلومی و مددی، کار را یاد گرفته‌اند. چه خوش‌خیال بودند طرفدارانی که تصور کردند استقلال با یک ترکیب کهکشانی به استقبال فصل جدید می‌رود. باشگاهی که ظاهرا حالا حتی از انتشار فهرست مازاد هم پشیمان شده است.  برخلاف آن‌چه مکررا گفته می‌شود، هزینه فروش قایدی هم فعلا چیزی را در باشگاه تغییر نداده است. استقلال روزهای ناامیدکننده‌ای را پشت سر می‌گذارد و هیچ نشانه‌ای از بهبود شرایط در این تیم دیده نمی‌شود. شاید اگر این اولین تجربه نشستن فرهاد روی نیمکت باشگاه بود، او بی‌درنگ تیم را ترک می‌کرد اما جدایی‌های قبلی، راه را برای این تصمیم از سوی او بسته است. مجیدی این بار دیگر نمی‌خواهد ار باشگاه جدا شود. هرچند که چشم‌انداز تیم او از همیشه ناامیدکننده‌تر به نظر می‌رسد. همه می‌دانند که شما از هوادارها «نمی‌ترسید» پرویز خان. حتی همه می‌دانند که شما به خواست آنها هم اهمیت نمی‌دهید. کاش به جای این حرف‌ها اما، کمی از طرفداران استقلال شرم می‌کردید. طرفدارانی که سال‌هاست در انتظار قهرمانی لیگ هستند اما با تصمیم‌های عبث امثال شما، باید این آرزو را به خاک بسپارند. کاش به جای تهدید کردن، حداقل کمی نگرانی‌شان را درک می‌کردید. کاش کمی به آنها امید می‌دادید. افسوس که مشکلات درونی، هرگز اجازه قد کشیدن به این تیم نمی‌دهند. افسوس که استقلال، به چنگال کارنابلدها افتاده است.