روبه‌رو شدن کیمیا علیزاده و ناهید کیانی در همان اولین مسابقه، یکی از تلخ‌ترین لحظات المپیک برای کاروان ایران بود. شاید در تاریخ المپیک، کم‌تر لحظه‌ای به این اندازه ایرانی‌ها را زجر داده باشد. آنها برای سال‌ها در اردوهای تیم ملی حضور داشتند، با هم دوست بودند و رابطه‌شان هم بسیار خوب بود. ناهید اولین المپیکش را سپری می‌کرد و کیمیا هم اولین بار بود که زیر پرچمی به جز پرچم ایران، خودش را به المپیک می‌رساند.

این مسابقه سخت و طاقت‎فرسا برای مردم ایران، سرانجام با برتری کیمیا علیزاده به پایان رسید. این ورزشکار شاهکارش را با شکست دادن جیدن جونز بریتانیایی کامل کرد. ستاره‌ای که در هر دو دوره قبلی المپیک، به مدال طلا رسیده بود. کیمیا حتی حریف چینی‌اش را هم شکست داد اما در نیمه نهایی روبه‌روی حریف روس بازنده شد. همین شکست کافی بود تا ناهید هم از جدول بازی‌ها کنار برود. علیزاده هم در مسابقه پایانی به حریف ترک باخت تا در نهایت شانس تصاحب مدال را  از دست بدهد.

نکته عجیب پس از پایان این روز از رقابت‌های تکواندو، تلاش برخی افراد برای تفرقه پراکنی میان تکواندوکارها بود. مجریان تلویزیون به صورت کاملا هماهنگ، موفقیت کیمیا علیزاده را زیر سوال بردند و انواع و اقسام اتهام‌ها را به او نسبت دادند. این وسط، همه فراموش کردند که ناهید کیانی هم وجود دارد و سخت‌ترین لحظه‌های ممکن را سپری می‌کند.

تماشای برخورد دو ورزشکار هم‌وطن، به خودی خود سخت بود اما ماجرا با این نوع واکنش‌ها، سخت‌تر هم شد. حتی خود کیمیا پس از پیروزی در این نبرد، با چهره‌ای غم‌بار از زمین مسابقه بیرون رفت. او به همه نشان داد که برخلاف همه صحبت‌ها، دوران ورزشی‌اش هنوز تمام نشده و همچنان می‌تواند دست به شاهکار بزند.

کاش مجریانی مثل بهزاد کاویانی که نماد «درجا زدن» در تلویزیون هستند، درباره ورزشکارها صحبت نکنند. او برای سال‌ها کوچک‌ترین پیشرفتی نداشته و از مقام یک مجری ساده با حرف‌های تکراری، عبور نکرده است. بهزاد کاویانی به جز «چیزی از ارزش‌های‌مان کم نشد» جمله دیگری در آستین ندارد اما این بار از ارزش‌های خودش، بدجوری کاسته شده است!

کاش امثال مهدی توتونچی که «کاپیتان تیم ملی فوتسال» را در آستانه مسابقه‌های آسیایی ممنوع‌الخروج کرد، از عرق ملی حرف نزند. او اصلا ملاک خوبی برای سنجش عرق ملی نیست. کاش امثال این مجریان، نگران پول بیت‌المال نباشند و به ذات ورزش، احترام بگذارند. در ماجرای کیمیا، ما یک استعداد را از  دست دادیم.

به جای آن‌که مس را طلا کنیم، طلا را مس کردیم و مدیران «طلوع‌کننده» وزارت ورزش هم فقط تماشاچی بودند. کیمیا از ایران رفت و به همین سادگی یک ستاره جذاب از مسیر ورزش ایران جدا شد. او آزادانه تصمیمش را گرفت اما حالا عده‌ای به جای احترام گذاشتن به این تصمیم، مشغول سرزنش او به اتهام عجیب «وطن‌فروشی» هستند. از کدام وطن‌فروشی حرف می‌زنید وقتی پرچم ایران هنوز روی کمربند مشکی این ستاره در زمین مسابقه دیده می‌شود. کاش یک بار هم که شده به جای کیمیا علیزاده، مسببان اصلی کوچ ستاره‌هایی مثل او مورد سرزنش قرار بگیرند.