مرثیه سرخابی‌کشی!

معاون وزارت ورزش در یک اظهارنظر حیرت‌انگیز، رسما اعلام کرده که از این پس جذب بازیکن و مربی خارجی برای دو باشگاه استقلال و پرسپولیس «ممنوع» خواهد بود. این از آن دست خبرهایی است که معمولا تنها در فوتبال ایران با آنها مواجه می‌شویم. چنین طرحی همانند همه طرح‌های مشابه قبلی، سرانجامی به جز شکست ندارد و به جز ضعیف‌تر کردن دو تیمی که «در ظاهر» تحت حمایت وزارت ورزش هستند، هیچ تغییر دیگری در فضای فوتبال ایران به وجود نخواهد آورد.

آریا رهنورد

خارجی‌های تازه‌وارد، دیگر جایی در استقلال و پرسپولیس ندارند. وزارت ورزشی‌ها تصور می‌کنند با چنین طرحی، دست به یک نوآوری بزرگ در دنیای فوتبال زده‌اند و همه مشکلات مالی دو تیم بزرگ پایتخت را حل کرده‌اند. وزارت اگر دست از «نگرانی» بیش از حد برای این دو تیم بردارد، آنها را به حال خودشان رها کند و مجوز «آزادی» استقلال و پرسپولیس را بدهد، به جای چنین طرح‌های اعورانه‌ای، پول به طرف هر دو باشگاه سرازیر خواهد شد. از تلخی‌های روزگار، همین بس که وزارت ورزش نه به دو باشگاه پول می‌دهد و نه اجازه می‌دهد که آنها «مستقل» باشند. نه حمایت می‌کند و نه حاضر است مالکیت این دو تیم را واگذار کند. نتیجه این رفتار کج دار و مریز، همین سردرگمی امروز استقلال و پرسپولیس است. یک باشگاه در اوج موفقیت‌های بزرگ، دائما مدیرعامل عوض می‌کند و هنوز هم یک مدیرعامل مشخص ندارد و باشگاه دیگر آنقدر در باتلاق مدیران وزارتی غرق شده که اصلا نمی‌تواند نفس بکشد و به موفقیت برسد. در چنین شرایطی، ممنوعیت جذب بازیکن و مربی خارجی، بیشتر از آن‌که چاره‌ساز باشد، خنده‌دار به نظر می‌رسد. مگر پرسپولیس با یک مربی خارجی، بهترین دوران حضورش در تاریخ لیگ برتر را تجربه نکرده است؟ مگر استقلال زیر نظر یک مربی خارجی، این اواخر مدرن‌ترین سبک فوتبال را ارائه نداده است؟ اصلا اگر مربی خارجی انقدر بد است، چرا همین وزارت ورزش در به در به دنبال حفظ استراماچونی بود؟ کدام کارشناسان چنین تصمیمی گرفته‌اند و چگونه به این نتیجه رسیده‌اند؟ در این فوتبال، از این طرح‌های گلخانه‌ای کم نداشته‌ایم. یک روز ورود گلرهای خارجی را ممنوع کردیم تا خودمان گلرهای جوان را تربیت کنیم اما یک شبه، قرارداد دروازه‌بان‌های متوسط چند میلیاردی شد و آخرش کار به جایی رسید که مجبور شدیم خیلی زود این طرح را پس بگیریم. یک روز کار کردن مربیان مسن را ممنوع کردیم اما این کار هم نتیجه‌ای به جز شکست نداشت. حالا نیز این طرح، نه‌تنها کمکی به استقلال و پرسپولیس نمی‌کند، بلکه تنها به این دو باشگاه لطمه خواهد زد.

بزرگ‌ترین کاری که وزارت ورزش می‌تواند در حق پرسپولیس و استقلال انجام بدهد، این است که همانند گذشته هیچ کاری انجام ندهد! این نهاد اگر نمی‌تواند حق این دو باشگاه را بگیرد، همان بهتر که خودش را از مسیر آنها خارج کند

وزارت ورزش «مالک» دو باشگاه پرطرفدار پایتخت است. کدام مالک دلسوز، یک «حق قانونی» را از مجموعه تحت مالکیتش می‌گیرد و عملا دندان‌های این مجموعه را در مقابل رقبای دیگر، از جا در می‌آورد؟ کدام مالک دلسوز، اسلحه فرد تحت حمایتش را خالی می‌کند و از او می‌خواهد که به دل جنگ بزند؟ به فرض که پرسپولیس و استقلال هم بازیکن خارجی نگرفتند، آن وقت تکلیف تیم‌های دیگر چه می‌شود؟ آیا سپاهان و تراکتورسازی نیز مهره خارجی جذب نمی‌کنند؟ آیا آنها نیز برای یک «رقابت سالم» قید چنین اتفاقی را می‌زنند؟ یا اینکه فوتبال دوباره به سال‌هایی برمی‌گردد که تیم‌های شهرستانی به سبب رانت‌های اقتصادی، هر فصل جام قهرمانی را به چنگ می‌آوردند؟ وزارت ورزش به جای آن‌که «درست قرارداد بستن» را با مدیران باشگاه‌ها تمرین کند، می‌خواهد به طور کامل صورت مساله را به فراموشی بسپارد. در باشگاهی مثل پرسپولیس، «بشار رسن» ارزان‌تر از همه ستاره‌های تیم است. چرا باشگاه نباید بازیکنی با کیفیت بشار را به خدمت بگیرد و به جای آن، باید به سراغ مهره‌های گرانقیمت و کم‌اثر داخلی برود؟ آیا وزارتی‌ها اصلا می‌دانند که همین حالا قیمت فوتبالیست‌های ایرانی چقدر افزایش پیدا کرده است؟ آیا آنها می‌دانند که دیوار کشیدن جلوی مهره‌های خارجی، تنها قیمت خرید بازیکنان ایرانی را بالا و بالاتر می‌برد؟ اگر آنها چنین چیزهایی را می‌دانند و باز هم اصرار به اجرای این حکم دارند، پس واضح است که وزارت ورزش هرگز دلسوز پرسپولیس و استقلال نیست و حتی مشکلی با نابودی این دو باشگاه ندارد. وگرنه چرا باشگاهی مثل استقلال نباید قادر به خرید بازیکنی مثل دیاباته باشد و مجبور شود میلیاردها تومان برای یک نفر مثل مرتضی تبریزی پول بدهد؟

بزرگ‌ترین کاری که وزارت ورزش می‌تواند در حق پرسپولیس و استقلال انجام بدهد، این است که همانند گذشته هیچ کاری انجام ندهد! این نهاد اگر نمی‌تواند حق این دو باشگاه را بگیرد، همان بهتر که خودش را از مسیر آنها خارج کند. کاش دولتی‌ها برای یک بار هم که شده، دست از سر مدیریت این دو تیم بردارند. آن‌وقت می‌شود با مدیران خصوصی، بر سر مطالبات واقعی سرخابی‌ها از تلویزیون و سایر سازمان‌ها صحبت کرد. تا زمانی که این دو باشگاه در ید اختیارات وزارت ورزش هستند و مدیران ناآشنایی مثل سلطانی‌فر در این مورد تصمیم می‌گیرند، سرخابی‌ها نیز هرگز رنگ ثبات را نخواهند دید.