آریا رهنورد

دعواهای همیشگی فوتبال ایران با وجود همه زشتی‌ها، یک خاصیت هم دارند و آن، افشا شدن برخی از حقیقت‌هایی است که معمولا در همه دنیا به سادگی در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرند اما در ایران، همواره پنهانکاری‌های قابل توجهی در موردشان رخ می‌دهد. یکی از این حقایق، دستمزد باورنکردنی امیرقلعه‌نویی در باشگاه سپاهان است. دشمن شماره یک این روزهای آقای مربی، فاش کرده که او در سپاهان هشت میلیارد دستمزد خالص و دو میلیارد آپشن دریافت می‌کند. اگر تصور می‌کنید این موضوع تنها شامل حال امیرقلعه‌نویی می‌شود، سخت در اشتباه هستید. بسیاری از مربیان ایرانی چنین دستمزدهایی را می‌گیرند و هنوز هیچ‌کس نمی‌داند چرا باشگاه‌ها زیر بار پرداخت این رقم‌های نجومی می‌روند.

حالا که رقم دقیق دستمزد امیر قلعه‌نویی در سپاهان فاش شده و باشگاه نیز تلویحا چنین رقمی را تایید کرده است، بیشتر از همیشه مشخص به نظر می‌رسد که چرا روند انتقال این مربی به تیم ملی متوقف شد. دراگان اسکوچیچ برای حضور روی نیمکت تیم ملی، رقمی به مراتب کم‌تر از حقوق ژنرال در سپاهان دریافت می‌کند. موضوعی که نشان می‌دهد برخلاف باور عمومی، مربیان ایرانی همیشه ارزان‌قیمت‌تر از خارجی نیستند. حتی تفاوت چشمگیر ارزش دلار و ریال نیز، موجب نمی‌شود که قیمت مربیان داخلی، ارزان به نظر برسد. برای باور این موضوع، می‌توان یک مثال ساده در نظر گرفت. تا همین چند سال قبل، قرارداد رسمی کارلوس کی‌روش با فدراسیون فوتبال ایران 4/1 میلیون دلار بود. با دلار سه هزار تومانی، این رقم حتی به پنج میلیارد تومان در یک سال نیز نمی‌رسید اما امیرقلعه نویی همین حالا در سپاهان، دو برابر این رقم دستمزد می‌گیرد. در واقع حقوق این مربی، به مراتب بیشتر از دستمزد کی‌روش در مسیر رساندن ایران به دو جام جهانی متوالی است. شاید حالا، وقتش رسیده که درباره بسیاری از مفهوم‌ها، بازنگری کنیم. حالا دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی باشد که در مواقع بحران، نیمکت تیم ملی باید به «سرمربی ارزان داخلی» سپرده شود. حالا دیگر وزارت ورزش نمی‌تواند تیم‌های باشگاهی را از قرارداد با مربیان خارجی منع کند. چراکه به نظر می‌رسد چهره‌هایی مثل کالدرون و استراماچونی نیز ارزان‌تر از قلعه‌نویی هستند. اینکه باشگاه سپاهان در اوج تنگنای اقتصادی فوتبال ایران چنین قراردادهایی می‌بندد، نشان از توانایی مالی حیرت‌آور این باشگاه دولتی دارد. آن هم در شرایطی که استقلال و پرسپولیس به عنوان برندهای شاخص‌تر در فوتبال ایران، به دلیل مشکلات مالی مربیان‌شان را به راحتی از دست می‌دهند. اگر باشگاه‌ها به دنبال انجام چنین هزینه‌هایی برای یک مربی هستند، کاش حداقل مثل همه جای دنیا، رقم امضای قرارداد را پنهان نکنند تا وقتی سرمربی برای پیوستن به باشگاه از «معامله با خدا» حرف زد، همه در جریان باشند که این معامله چقدر سودمند بوده است! اگر رقم دریافتی امیرقلعه‌نویی را با متوسط حقوق کارگری در ایران مقایسه کنیم، او یکی از گرانقیمت‌ترین مربیان تاریخ دنیای فوتبال خواهد شد. چراکه بین دستمزد پپ گواردیولا و رقم دریافتی متوسط یک کارگر در انگلستان هم چنین تفاوت عجیبی وجود ندارد. اگر یک مربی خارجی دستمزد بالا دریافت می‌کند، وظیفه دارد 24 ساعته برای باشگاه کار کند. در فوتبال انگلیس، یک مربی در طول یک فصل گاهی بیش از 50 بازی رسمی را پشت سر می‌گذارد. این آمار در فوتبال ایران، به ندرت حتی به 35 مسابقه می‌رسد. در فوتبال ایران، این دستمزدها تنها شامل حال ژنرال سپاهانی‌ها نمی‌شود. حتما به یاد دارید که علی دایی با قراردادی سه میلیاردی، به پرسپولیس پیوسته بود. آن هم در وضعیتی که دستمزد معمول مربیان در این فوتبال، از 500 میلیون هم بیشتر نبود. همین حالا اگر شهریار تصمیم به امضای قرارداد با یک باشگاه بگیرد، احتمالا رقم دریافتی او بیشتر از 6 میلیارد تومان است. فوتبالی که نمی‌تواند کوچک‌ترین ثروتی تولید کند، فوتبالی که نمی‌تواند حتی ساده‌ترین مدل‌های درآمدزایی را در اختیار داشته باشد، فوتبالی که نمی‌تواند با روش‌های درست و حرفه‌ای اداره شود، سال به سال لاغرتر می‌شود و بازیکنان و مربیان را فربه‌تر می‌کند. تصمیم امضای قرارداد با یک مربی، در حیطه اختیارات باشگاه سپاهان است و هیچ‌کس نمی‌تواند در آن دخالت کند اما بد نیست مدیران همین تیم‌ از خودشان بپرسند که آیا به ازای رقمی که می‌پردازند، خدمات هم دریافت می‌کنند؟

طبیعی است که وقتی راه را بر مربیان خارجی می‌بندیم، مانع حضور آنها می‌شویم و از این فوتبال فراری‌شان می‌دهیم، عرصه برای تاخت و تاز مربیان داخلی از همیشه مهیاتر می‌شود. نتیجه از بین بردن رقابت و بال و پر دادن به انحصار، همین قراردادهای نجومی و باورنکردنی است. البته در بین مربیان ایرانی، همه آنها چنین رقم‌های وحشتناکی دریافت نمی‌کنند و حالا شاید پس از افشای این رقم‌ها، آنها نیز خواهان دریافت این دستمزد باشند. چنین مسائلی به مرور زمان، اعتبار مربیان ایرانی را از بین برده است. حتما دلیلی وجود دارد که هواداران تیم ملی، خواهان حضور این مربیان روی نیمکت این تیم نیستند. چراکه در گذر زمان، مربیان ایرانی با دستمزد حداکثری و کارایی حداقلی، شناخته شده‌اند.