بن‌بست سرخابی!‌

به نظر می‌رسد استقلال و پرسپولیس، وارد یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ‌شان شده‌اند. مساله فقط این نیست که دو مدیر شعارگرا، پس از مدتی کوتاه صندلی مدیریت این باشگاه‌ها را ترک کرده‌اند. مساله این است که اوضاع سرخابی‌ها به شدت نگران‌کننده شده و دیگر هیچ مدیری حاضر به پذیرفتن مسئولیت کار در این تیم‌ها نمی‌شود. شاید بدهی‌های سنگین امروز هم سرانجام با کمک افراد متمول پشت سر گذاشته شوند اما بدون تردید تا ابد، نمی‌توان یک باشگاه فوتبال را در چنین وضعیت اسفباری اداره کرد.

آریا رهنورد

علی فتح‌الله‌زاده تنها 16 روز پس از انتخاب به عنوان سرپرست جدید باشگاه استقلال، از این سمت کناره‌گیری کرد. این خبر وقتی عجیب به نظر می‌رسد که تلاش‌های او را برای بازگشت به راس هرم مدیریت باشگاه به یاد بیاوریم. فتح‌الله‌زاده دست به هر کاری زد تا به هر قیمتی، مرد اول کادر مدیریتی استقلال باشد. او چند بار از عضویت در هیات مدیره استعفا داد تا همه را متوجه علاقه‌اش به حضور در جایگاه مدیرعاملی باشگاه کند. این مدیر سنتی، بالاخره به خواسته‌اش رسید و در همین مدت کوتاه، فعالیت‌های زیادی انجام داد. فعالیت‌هایی که البته به هیچ وجه برای باشگاه مفید به نظر نمی‌رسیدند. او هر روز روی آنتن تلویزیون حاضر بود و همان شعارهای قدیمی را با مجری‌های مختلف مرور می‌کرد. فتح‌الله‌زاده حتی در یک برنامه تلویزیونی، یک درگیری لفظی شدید را با یکی دیگر از مدیران باشگاه پشت سر گذاشت. او که معتقد بود هراسی از بیماری کرونا ندارد و اصلا کرونا جرات نزدیک‌ شدن به او را پیدا نخواهد کرد، این روزها در بستر بیماری است اما دلیل کناره‌گیری او از کار کردن در باشگاه استقلال، بیماری نیست. به نظر می‌رسد او توقع نداشته که اوضاع مالی باشگاه، تا این اندازه نابسامان و نگران‌کننده باشد. حجم بدهی‌های استقلال در شرایط فعلی، فاجعه‌بار به نظر می‌رسد و مدیری که برای این مجموعه انتخاب می‌شود، باید همه وقت و انرژی‌اش را برای این موضوع بگذارد. بدهی‌های داخلی، هیچ‌وقت یک چالش بزرگ تلقی نمی‌شوند اما وقتی صحبت از بدهی‌های خارجی باشد، پای فیفا نیز در میان خواهد بود و در نتیجه باشگاه با بی‌توجهی به این موضوع، با خطر کسر امتیاز و پنجره‌های بسته نقل و انتقالات دست و پنجه نرم خواهد کرد. همه می‌دانند که علی فتح‌الله‌زاده، چقدر در انتظار این فرصت برای بازگشت به استقلال بود اما ظاهرا او خیال نمی‌کرد وارث بدهی‌های سنگین به مهره‌های خارجی‌ جداشده از استقلال باشد. مدیران پیشین باشگاه، دائما تاکید داشتند که نباید پولی به وینفرد شفر بپردازند. چراکه مرد آلمانی خیلی زود پس از ترک استقلال، به یک باشگاه دیگر ملحق شده است. آنها همچنین از گرفتن رضایت ایسما و منشا حرف می‌زدند اما در عمل ثابت شد که باشگاه به همه این نفرات بدهکار است. همزمانی استعفای فتح‌ا... ‌زاده و انصاری‌فرد، به هیچ وجه تصادفی به نظر نمی‌رسد. چراکه هر دو باشگاه در معرض بدهی‌های وحشتناک هستند و با این درآمدها، قدرت کافی در پرداخت این بدهی‌ها در استقلال و پرسپولیس وجود ندارد.

وزارت ورزش به عنوان مالک مشترک دو باشگاه بزرگ فوتبال ایران، همچنان از اختصاص بودجه به آنها طفره می‌رود. به طور کلی اوضاع مالی وزارت ورزش هم چندان ایده‌آل نیست و تقریبا همه فدراسیون‌ها از این اوضاع گلایه دارند. وزارت نمی‌تواند به دو باشگاه زیرمجموعه‌اش پول تزریق کند و در عین حال، به هیچ قیمتی دوست ندارد که مالکیت این دو تیم را نیز از دست بدهد. راهکار این نهاد برای سر و سامان دادن به سرخابی‌ها، اضافه کردن چهره‌های متمول به کادر مدیریتی دو باشگاه است. این ایده زمانی لو می‌رود که یک دندانپزشک سکان مدیریت باشگاه پرسپولیس را به دست می‌آورد و چهره‌های بانکی و هتل‌دار در کادر مدیریتی استقلال جولان می‌دهند. در واقع وزارت، عملا جایگاه مدیریت در این باشگاه‌ها را به «فروش» می‌رساند و در ازای پرداخت بخشی از بدهی‌ها، به این افراد اجازه می‌دهد که بدون کوچک‌ترین سابقه‌ای در دنیای فوتبال، به عضویت هیات مدیره دو تیم بزرگ و پرهوادار دربیایند. این روش در گذشته جواب نداده و باز هم جواب نخواهد داد. چراکه این افراد نیز پس از مدتی از هزینه‌کردن خسته می‌شوند و پس از آن، خودشان در جایگاه طلبکاران باشگاه قرار می‌گیرند. این تصمیم وزارت ورزش، شاید یک «مسکن» مقطعی برای کاهش دردهای دو باشگاه بزرگ فوتبال ایران باشد اما هرگز یک روش درمانی تمام و کمال به شمار نمی‌رود.

وزارت نمی‌تواند به دو باشگاه زیرمجموعه‌اش پول تزریق کند و در عین حال، به هیچ قیمتی دوست ندارد که مالکیت این دو تیم را نیز از دست بدهد. راهکار این نهاد برای سر و سامان دادن به سرخابی‌ها، اضافه کردن چهره‌های متمول به کادر مدیریتی دو باشگاه است

«خصوصی‌سازی» استقلال و پرسپولیس، مجرد از خصوصی‌سازی در فوتبال ایران نیست. در واقع تا زمانی که یک فوتبال خصوصی نداشته باشیم، هرگز نمی‌توانیم به معنای واقعی کلمه باشگاه‌ها را خصوصی کنیم. اگر تیم‌ها نتوانند از فروش پیراهن‌شان سود کنند، اگر تیم‌ها نتوانند درآمد قابل توجهی از طریق بلیت‌فروشی داشته باشند، اگر تیم‌ها نتوانند حق پخش تلویزیونی بازی‌ها را دریافت کنند و در یک کلام اگر تیم‌ها به مرحله «درآمدزایی» نرسند، طبعا مالکان خصوصی انگیزه خاصی برای حضور در باشگاه‌ها پیدا نخواهند کرد. وزارت ورزش تا امروز هیچ گامی برای گرفتن حق فوتبال برنداشته و بعید به نظر می‌رسد پس از این نیز، دست به چنین کاری بزند. بدون پشت سر گذاشتن این مرحله، خصوصی‌سازی سرخابی‌ها هرگز اتفاق نخواهد افتاد و اگر هم بیفتد، نتایج آن فاجعه‌بار خواهد بود.