وقتی فدراسیون فوتبال با یک «رییس» اداره می‌شد، اوضاع در این نهاد اصلا جالب نبود. حالا که حتی دیگر یک رییس مقتدر هم در این مجموعه وجود ندارد و حتی حضور بهاروند در سمت سرپرستی به لحاظ قانونی دارای اشکال است، دیگر نباید هیچ انتظاری از این مجموعه داشت. مهدی تاج به بهانه مشکلات قلبی، مدتی قبل از هدایت فدراسیون کنار رفته اما هنوز باید پاسخ قراردادهایی که امضا کرده و ابهام‌هایی که به وجود آورده را بدهد. با اسنادی که هر روز از فدراسیون به بیرون درز پیدا می‌کند، قلب فوتبال به مراتب رنجورتر از قلب مهدی تاج است. آقای مدیر اما همچنان از زیر بار پاسخگویی، شانه خالی می‌کند.

بلافاصله پس از انتشار اسنادی از پاداش‌های فیفا، «خزانه‌دار» فدراسیون فوتبال وارد عمل شد و بر اساس وظیفه سازمانی، همه چیز را تکذیب کرد. سلیمانی مدعی شد که اضافه پرداخت در رقم پاداش‌های جام جهانی برای کی‌روش، مربوط به دو قسط عقب افتاده از دستمزد او بوده و با نامه‌نگاری فدراسیون فوتبال انجام شده است. در درجه اول اینکه نهادی مثل فدراسیون فوتبال اصلا چرا باید خزانه‌دار داشته باشد، در نوع خودش جالب توجه به نظر می‌رسد. آیا در این مجموعه، حتی یک دلار هم برای خزانه‌داری باقی مانده است؟ آیا فدراسیون در این چند سال، هرگز اجازه داده تا پولی در حسابش باقی بماند؟ آیا همه برداشت‌ها از حساب، «شفاف» هستند و با نظارت مستقیم آقای خزانه‌دار صورت می‌گیرند؟ ظاهرا تکذیب کردن، تنها وظیفه سلیمانی در فدراسیون فوتبال است. اولین نکته مهمی که با انتشار این اسناد لو رفت، افسانه «طلب 10 میلیون دلاری» فدراسیون فوتبال از فیفا بود. رییس سابق فدراسیون دائما تاکید داشت که به دلیل تحریم‌ها، نمی‌تواند پاداش جام جهانی را از فیفا بگیرد. در عمل اما ظاهرا «راستگویی» و شفافیت در این نهاد، تحریم شده بود. اصلا پاداشی در حساب تیم ملی در فیفا باقی نمانده است. پول‌ها به افراد مختلف هبه شده‌اند و دیگر هیچ اثری از آنها نیست. این وسط فیفا گاهی به کشورهای مختلف «کمک مالی» می‌کند و به دلیل تحریم‌ها، این کمک‌ها به ایران نرسیده‌اند اما چنین کمک‌هایی به هیچ وجه جزو «حقوق قانونی» ایران به شمار نمی‌روند. در نتیجه نمی‌توان روی آنها حساب کرد. بعد از این سند و این حجم از رسوایی، آیا شما مهدی تاج را در رسانه‌ها دیده‌اید؟ آیا دیده‌اید که رسانه‌های بزرگ ورزشی کشور او را به باد انتقاد بگیرند؟ آیا او حتی در صفحه شخصی‌اش، به اندازه یک خط به این انتقادها پاسخ داده است؟ در هر نقطه دیگری از دنیا، رو شدن چنین سندی و اثبات دروغگویی فدراسیون، کار را به دادگاه و زندان می‌کشاند اما اینجا، تاج و رفقا همچنان استراحت می‌کنند و حتی سودای بازگشت به فدراسیون را نیز در سر دارند.

هر اظهارنظری از خزانه‌دار فدراسیون فوتبال، کوهی از تناقض را به این پرونده اضافه می‌کند. او اخیرا در مصاحبه دیگری مدعی شده که حقوق کارلوس کی‌روش، در فاصله یک سال به جام جهانی پرداخت نشده بود و این پرداخت، از محل پاداش فیفا صورت گرفت. اگر این ادعا صحت داشت، رقم دریافتی کی‌روش باید از محل پاداش‎ها از این رقم بیشتر می‌شد. سوال بزرگ اینجاست که فیفا، چطور دستمزد و پاداش کی‌روش را در یک بند گنجانده است؟ نهادی که هزینه نوشیدنی اضافی را نیز در سند تیم ملی ایران آورده، چطور ممکن است این دو موضوع مهم را از هم مجزا نکند؟ سلیمانی این اتفاق را، نتیجه اشتباه اپراتور فیفا می‌داند اما آن‌جا فدراسیون فوتبال ایران نیست که برای لوله‌کشی ساختمان، اشتباها به محمد خاکپور زنگ بزنند! اظهارنظرهای فدراسیونی‌ها، سرشار از تناقض است. جالب اینکه دستمزد کی‌روش در این زمزمه‌ها، یک میلیون و 400 هزار یورو عنوان شده است. این همان رقمی است که در قرارداد منتشرشده سرمربی پرتغالی نیز وجود دارد. با این حال حتما به خاطر دارید که در آستانه جام جهانی روسیه، کی‌روش در وبسایت فیفا با حقوق دو میلیون یورویی، به عنوان یکی از گرانقیمت‎ترین مربیان جام جهانی معرفی شده بود. پس احتمالا این قرارداد، یک «متمم» دارد که تا امروز از چشم اهالی فوتبال پنهان شده است. متممی که احتمالا دستمزد کی‌روش را به دو میلیون رسانده و میزان پاداش جام جهانی او را نیز افزایش داده است.

در این پرونده هولناک، کی‌روش تنها یک مسیر انحرافی است. البته که بیانیه‌های این مربی، لحن صحبت او و همچنین طرفداران سینه چاکش، قابل نقد به نظر می‌رسند اما ماجرا را نباید به این مربی محدود کرد. او آنقدر زرنگ بوده که توانسته با استفاده از اهرم‌های فشار، پول‌های زیادی از فدراسیون دریافت کند و حتی برای مترجمش نیز، پاداشی سنگین بردارد. آن‌‌چه تاسفبار به نظر می‌رسد، ضعف و وادادگی فدراسیون فوتبال ایران در مواجهه با این مربی است. همه افرادی که در زمان توافق با کی‌روش بر سر پاداش‌ها در فدراسیون حضور داشتند، باید پاسخگوی این پنهانکاری آشکار و این دروغ بزرگ باشند. به نظر می‌رسد حتی نهادهای غیرفوتبالی و سازمان بازرسی، باید به این ماجرا ورود کنند و اجازه ندهند چند مدیر، به سادگی همه دارایی‌های فوتبال ایران را به باد بدهند و درباره این ماجرا، دروغ به هم ببافند.