شفافیت گمشده!

مهدی تاج در آخرین ماه‌های حضور روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال، همواره با انتقادهای زیادی در مورد «اساسنامه» این فدراسیون روبه‌رو بود. تاج و اطرافیانش البته همه انتقادها را نسبت به این اساسنامه مردود می‌دانستند اما حالا تذکر کاملا جدی فیفا به فدراسیون فوتبال ایران، نشان می‌دهد که همه انتقادها در مورد به تایید نرسیدن اساسنامه در فدراسیون جهانی فوتبال، حقیقت داشته‌اند. حالا دیگر مهدی تاج در جایگاه ریاست نیست اما همکاران سابق او در این فدراسیون، همچنان مشغول فاصله گرفتن از شفافیت هستند.

آریا طاری

قرار بود سال جدید برای فوتبال ایران، با معرفی رییس تازه فدراسیون فوتبال آغاز شود اما به نظر می‌رسد چنین اتفاقی در نهایت رخ نخواهد داد. چراکه با اساسنامه فعلی، فیفا اجازه برگزاری انتخابات را به فدراسیون فوتبال نخواهد داد. این یک آبروریزی بزرگ دیگر در ابعاد بین‌المللی برای ورزش ایران است. چراکه همین چند هفته پیش، فیفا فدراسیون فوتبال ایران را به دروغگویی در اعطای مجوز حرفه‌ای به چند باشگاه، متهم کرده و جریمه سنگینی نیز برای این فدراسیون در نظر گرفته بود. ظاهرا اساسنامه فعلی فدراسیون فوتبال، با تایید از سوی فیفا روبه‌رو نشده است. برخی از اعضای مجمع فدراسیون، تصمیم داشتند انتخابات را در همین شرایط برگزار کنند و هرگونه تغییر در اساسنامه را به رییس جدید واگذار کنند اما در شرایط فعلی، به نظر می‌رسد انتخاباتی در کار نخواهد بود. چراکه بر اساس اعلام رسمی فیفا، تا زمانی که تغییرات بنیادین در اساسنامه صورت نگیرد، خبری از برگزاری یک انتخابات سالم و مستقل نخواهد بود. اگر در چنین وضعیتی فدراسیون فوتبال اصرار به برگزاری انتخابات داشته باشد، ممکن است خطری مثل تعلیق، فوتبال ایران را تهدید کند. در نتیجه فدراسیون در این شرایط، شانسی برای برگزاری انتخابات ندارد. در همه ماه‌های گذشته، فدراسیون چالش بزرگی را با نهادهای داخلی مثل سازمان بازرسی در مورد موضوع بازنشسته‌ها پشت سر گذاشته است. بر اساس قانون، بازنشسته‌ها نباید برای حضور در فدراسیون فوتبال اقدام کنند اما چند نفر از کاندیداهای حضور در فدراسیون، افراد بازنشسته هستند. با این وجود طبیعتا توصیه‌های فیفا، کاملا جدی‌تر است و با ادامه این روند، خبری از برگزاری انتخابات نخواهد شد. شاید فدراسیونی‌ها راهکاری برای دور زدن قوانین داخلی پیدا کنند اما در مورد قوانین فیفا، چنین شانسی برای آنها عملا وجود ندارد.

مغایرت متن فارسی اساسنامه فدراسیون فوتبال با نسخه انگلیسی ارائه شده به فیفا، به خودی خود یک رسوایی بزرگ به شمار می‌رود. این رسوایی در هر کشور دیگری به استعفای دسته جمعی مدیران فدراسیون فوتبال ختم می‌شد اما در ایران این مدیران، بدون کوچک‌ترین مشکلی به کارشان ادامه می‌دهند و نگرانی خاصی را نیز احساس نمی‌کنند. آنها حداقل باید به هواداران فوتبال در ایران توضیح بدهند که این مدت، چه بخشی از اساسنامه را در فوتبال ایران به اجرا درآورده‌اند و در مقابل، چه توضیحی در مورد آن به فیفا ارائه کرده‌اند. آنها باید توضیح بدهند که این مغایرت، چرا و بر چه اساسی به وجود آمده است. علاوه بر این در نامه فیفا به فدراسیون فوتبال، به این موضوع اشاره شده که وزارت ورزش نباید در مجمع انتخاباتی فدراسیون، حق رای داشته باشد. وزارت در بسیاری از فدراسیون‌ها نه‌تنها حق رای دارد، بلکه عملا گزینه خاص خودش را نیز به صحنه رقابت می‌آورد و شرایط را به سود او تغییر می‌دهد اما در فوتبال، اوضاع کمی متفاوت است. چراکه فیفا همه چیز را زیر نظر دارد و به دقت اوضاع را رصد می‌کند تا نهادهای سیاسی نتوانند تاثیری در فوتبال بگذارند. همین موضوع موجب می‌شود که فیفا فعلا اجازه برگزاری انتخابات را به فدراسیون ندهد. گفته می‌شود که اساسنامه فعلی فدراسیون آخرین بار در سال 90 اصلاح شده و پس از آن هیچ تغییر مهمی در آن به وجود نیامده است. در واقع فدراسیونی‌ها چندین سال در این مورد با هواداران فوتبال در ایران روراست نبوده‌اند و حالا نیز مجبور شده‌اند که به مشکلات موجود در اساسنامه اعتراف کنند. شرایط فدراسیون در این سال‌ها به گونه‌ای بوده که حالا به جای چهره‌های مطرح، خوشنام و پرآوازه فوتبالی، یک مشت مدیر شکست خورده برای ریاست دوره بعدی پیش‌قدم شده‌اند. مدیرانی که به خوبی می‌دانند در ساختار معیوب فعلی، مشکلی برای کار کردن نخواهند داشت.

مغایرت متن فارسی اساسنامه فدراسیون فوتبال با نسخه انگلیسی ارائه شده به فیفا، به خودی خود یک رسوایی بزرگ به شمار می‌رود. این رسوایی در هر کشور دیگری به استعفای دسته جمعی مدیران فدراسیون فوتبال ختم می‌شد اما در ایران این مدیران، بدون کوچک‌ترین مشکلی به کارشان ادامه می‌دهند و نگرانی خاصی را نیز احساس نمی‌کنند

توجیه روسای بعدی فدراسیون برای ناکامی‌های مدیریتی، از همین حالا مشخص خواهد بود. آنها در درجه اول بدهکاری‌های فدراسیون را بهانه می‌کنند و از سوی دیگر نیز، از مشکلات ساختاری موجود در این نهاد به عنوان دلیل جدی برای ضعیف مدیریتی‌شان نام می‌برند. مهدی تاج در همه این سال‌ها به هیچ نهادی پاسخگو نبود و حالا نیز که به دلیل مشکل قلبی از فدراسیون رفته، به هیچ وجه به خاطر همه حقایق پنهان شده در دوران ریاستش به هیچ نهادی جواب پس نمی‌دهد. در چنین شرایطی، هرگز نباید انتظار داشته باشیم ستاره‌های سابق تیم ملی برای حضور در فدراسیون فوتبال پیش‌قدم شوند. چراکه فدراسیون فوتبال در فقدان آشکار شفافیت اداره می‌شود و حضور در آن، کوچک‌ترین جذابیتی برای مدیران خوشنام ندارد.