وقتی پروتئین لوکس و فقر غذایی در کشور فراگیر شده است
تنگنای معیشت کارگران در سایه شوک ارزی
افزایش شدید قیمت مواد غذایی در ماههای اخیر، سفرههای کمرونق مردم را به خالیترین شکل ممکن رسانده است. این موضوع در حالیست که به تدریج قیمت ارز ترجیحی برای تقریبا تمامی مواد غذایی در حال حذف شدن است و نرخ دلار در بازار آزاد هم به بالاترین مقدار ممکن رسیده است.
در همین زمینه مشاور کانون عالی کارگران، بحران ارزی را شوکی ساختاری میخواند که مصرف پروتئین و لبنیات را کاهش داده و منجر به فقر غذایی پنهان در خانوارها شده است. او برای ترمیم قدرت خرید، لزوم اعطای کارت کالابرگ در کوتاهمدت و ثبات ارزی در بلندمدت را ضروری میداند.
سعید فتاحی در گفتوگو با تسنیم گفت: بحران ارزی اخیر در ایران، فراتر از نوسانات معمول بازار، به یک شوک ساختاری تبدیل شده که مکانیزمهای توزیع درآمد و تخصیص منابع در اقتصاد را مختل کرده است. تضعیف ریال به معنای انتقال شوکهای بیرونی مستقیماً به قیمت مصرفکننده نهایی است زیرا بخش بزرگی از زنجیره تأمین کالاها، اعم از مواد اولیه، واسطهای و کالاهای نهایی، به ارز وابسته است.
وی گفت: کاهش ارزش ریال به زبان ساده، یعنی ما با همان میزان درآمد اسمی، اکنون باید بهای بسیار بیشتری برای کالاها و خدمات بپردازیم، بهخصوص کالاهایی که وابستگی ارزی دارند؛ ازجمله بخش قابل توجهی از مواد غذایی اصلی، دارو و انرژی. این تورم ناشی از نرخ ارز، تورمی ساختاری است که قیمتها را از پایه بالا میبرد.
اصابت مستقیم گرانی به مصرفکننده
مشاور کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران بیان کرد: در اقتصاد، زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد، قیمت کالاهای وارداتی مستقیماً افزایش مییابد. حتی کالاهای داخلی نیز تحت تأثیر قرار میگیرند زیرا مواد واسطهای یا نهادههایی مانند کود شیمیایی، بذر اصلاحشده، قطعات یدکی ماشینآلات کشاورزی و صنعتی، همگی به نرخ ارز جدید محاسبه میشوند. این امر منجر به افزایش هزینه تولید میشود که به طور کامل به مصرفکننده منتقل میشود.
فتاحی بیان کرد: نتیجه این است که خط فقر به شکل سرسامآوری جابجا شده و خانوارهایی که درآمد متوسطی داشتند، به سرعت به زیر خط فقر سقوط کردهاند. متأسفانه مصادیق عینی بسیار نگرانکننده است. زمانی تأمین پروتئین یعنی گوشت، مرغ و لبنیات و میوهها برای بسیاری از خانوارها روتین بود ولی اکنون این اقلام به کالاهای لوکس تبدیل شدهاند.
وی افزود: قیمت پروتئین حیوانی، هزینه خوراک دام، نهادههای دامی (مانند ذرت و سویا که وارداتی هستند) و داروهای دامی به شدت افزایش یافته است. این امر باعث شده که قیمت گوشت قرمز و مرغ به حدی برسد که مصرف هفتگی به مصرف ماهانه یا حتی فصلی تقلیل یابد. خانوادهها مجبورند به جای گوشت قرمز، به مصرف مرغ و به جای مرغ، به مصرف تخممرغ که خود آن هم افزایش قیمت زیادی داشته، روی بیاورند.
شکمهای سیر گرفتار سوءتغذیه
فتاحی اظهار داشت: لبنیات و میوهها، شیر، پنیر و ماست نیز با افزایش قیمت روبهرو شدهاند. مصرف میوههای فصلی و تجملی (مانند انواع مغزیجات یا میوههای وارداتی که پیشتر نیز گران بودند اما اکنون غیرقابل دسترس شدهاند) به شدت کاهش یافته است.
وی گفت: خانوادهها ناچارند برای سیری، به سمت ارزانترین کالری ممکن یعنی نان، برنج و سیبزمینی روی بیاورند. اگرچه این مواد کالری بدن را تأمین میکنند اما ریزمغذیها و ویتامینهای ضروری برای سلامت بلندمدت جامعه را از دست میدهند. این تغییر الگو نه تنها بر سلامت بلندمدت جامعه اثر میگذارد، بلکه نشاندهنده یک فقر غذایی پنهان است؛ یعنی فرد به ظاهر سیر است اما تغذیه مناسبی ندارد.
شکست سیاستهای حمایتی و مزدی
این فعال صنفی بیان کرد: این واقعیتها نشاندهنده یک شکست در سیاستهای دستمزد و حمایت اجتماعی است. وقتی حقوق رسمی، حتی با افزایشهای سالانه از تورم واقعی عقب میماند، تنها راه بقا، کار بیشتر است. از دیدگاه اقتصاد کلان، این امر به معنای افزایش نرخ مشارکت نیروی کار بدون افزایش متناسب در تولید ناخالص داخلی است. مشکل اینجاست که این تلاش مضاعف، لزوماً به تولید و بهرهوری اقتصادی کشور کمک نمیکند بلکه اغلب به سمت «اشتغال کاذب» سوق پیدا میکند.
متأسفانه مصادیق عینی بسیار نگرانکننده است. زمانی تأمین پروتئین یعنی گوشت، مرغ و لبنیات و میوهها برای بسیاری از خانوارها روتین بود ولی اکنون این اقلام به کالاهای لوکس تبدیل شدهاند
فتاحی گفت: منظور مشاغلی است که ارزش افزودهای در چارچوب تولید ملی ایجاد نمیکنند بلکه صرفاً توزیعکننده یا واسطه هستند مانند افزایش رانندگان تاکسی اینترنتی بدون نیاز واقعی یا افزایش دلالان در بازارهای کوچک که برای تأمین شکاف درآمدی ایجاد شده، وارد میدان میشوند. این مشاغل، انرژی و زمان فرد را مصرف میکنند و به او اجازه میدهند تا صرفاً از چرخه مصرف عقب نماند اما کیفیت زندگی، سلامت روانی و تعهد شغلی فرد به شغل اصلی را تضعیف میکنند. این امر فرسودگی نیروی کار، کاهش کیفیت زندگی خانوادگی و کاهش تمرکز بر شغل اصلی را در پی دارد. نتیجه نهایی، افزایش نارضایتی اجتماعی و کند شدن حرکت اقتصاد رسمی است.
وی ادامه داد: بحران معیشتی ناشی از ارز، نیازمند یک استراتژی دو مرحلهای است زیرا اقدامات کوتاهمدت بدون ثبات بلندمدت، تنها به شعلهور شدن مجدد تورم منجر خواهند شد.
دستمزد؛ نیازمند افزایش واقعی
مشاور کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران درباره راهکارها برای حل مشکلات کارگران افزود: راهکارهای کوتاهمدت مدیریت بحران و ترمیم قدرت خرید، نیازمند مداخله فوری برای ترمیم قدرت خرید از طریق حمایت از مصرفکننده است. باید یارانه نه به شکل عمومی و نقدی، بلکه به شکل هدفمند و اعتباری برای کالاهای اساسی و پروتئینی تخصیص یابد. این یارانه باید به گونهای تنظیم شود که افزایش نرخ ارز بر قیمت نهایی نان، شیر، روغن و گوشت تأثیر نگذارد. هدف این است که شوک ارزی را از بخش حیاتی سبد مصرفی مردم جذب کنیم. همچنین افزایش حقوق باید بر مبنای نرخ تورم واقعی کالاهای اساسی باشد، نه صرفاً تورم اعلامی توسط نهادهای رسمی که اغلب از واقعیت میدانی فاصله دارد.
وی گفت: راهکارهای بلندمدت یعنی اصلاح ساختاری و ثباتبخشی چون هرگونه تلاش برای افزایش دستمزد تنها به افزایش مجدد قیمتها منجر خواهد شد.
فتاحی با اشاره به مهار ساختاری تورم و ثبات نرخ ارز افزود: این امر مستلزم دو اقدام اصلی است؛ مدیریت منابع ارزی و انتظارات یعنی لازم است سیاستهای پولی و ارزی کشور به شکلی هماهنگ شوند که جذابیت نگهداری ارز در برابر ریال کاهش یابد. این امر نیازمند شفافیت کامل در سیاستگذاریهای آتی و کاهش ریسکهای سیاسی است که به طور مصنوعی بر نرخ ارز سایه انداختهاند. برای اصلاحات ساختاری در تولید هم باید زنجیرههای تأمین را کوتاهتر کرده و وابستگی به واردات نهادههای اساسی را کاهش دهیم. سرمایهگذاری هدفمند در بخشهایی که مزیت نسبی دارند مانند کشاورزی مدرن و صنایع تبدیلی، میتواند با افزایش عرضه داخلی، فشار تقاضا برای ارز را
کاهش دهد.
وی بیان کرد: حمایتی باید به جای حفظ مشاغل کاذب، به سمت افزایش بهرهوری در بخشهای مولد سوق داده شود. استفاده از فناوری و آموزش نیروی کار برای افزایش خروجی کار با ورودی ثابت، تنها راه پایدار برای افزایش مستمر درآمد واقعی است. به واقع در کوتاهمدت باید شوک را مهار کرد و در بلندمدت باید ریشه مشکل، یعنی بیثباتی ساختاری اقتصاد و نرخ ارز، را درمان کرد.
کاهش ارزش ریال یک مسأله آماری نیست بلکه به معنای نان شب بسیاری از خانوادههاست. این بحران، مرزهای فقر را جابجا کرده و سلامت را از طریق تغییر الگوهای مصرف به خطر انداخته است
مشاور کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران در پایان گفت: کاهش ارزش ریال صرفاً یک مسأله آماری نیست بلکه به معنای نان شب بسیاری از خانوادههاست. این بحران، مرزهای فقر را جابجا کرده و سلامت جامعه را از طریق تغییر الگوهای مصرف به خطر انداخته است. نیاز فوری به حمایت هدفمند از سبد غذایی مردم در کنار ضرورت اجتنابناپذیر اصلاحات ساختاری برای ثباتبخشی به بازار ارز و اقتصاد کلان، دو محور اصلی خروج از این
بحران هستند.
دیدگاه تان را بنویسید