زنگخطر کاهش تقاضا در رشتههای تخصصی و فوق تخصصی پزشکی کشور، شنیده میشود
بیمیلی فراگیر دانشجویان پزشکی به ادامه تحصیل

سعیده علیپور
به تازگی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران از کاهش تقاضا برای حضور در برخی رشتههای تخصصی و فوق تخصصی مادر خبر داده است. رشتههایی که کمبود و مشکل در آنها، زنگ خطری است در خصوص وضعیت نه چندان مطلوب کل سیستم درمانی کشور!
به گفته او رشتههای زنان، اطفال، داخلی، جراحی عمومی، بیهوشی و طب اورژانس شش رشتهای هستند که با کمبود تقاضا مواجهاند.
این در حالی است که دانشگاه تهران به دلیل محبوبیت در میان متقاضیان ورود به دانشگاه، کمتر چنین معضلی دارد. این بدان معنا است که سایر دانشگاههای علوم پزشکی کشور به مراتب بیش از این دانشگاه با صندلیهای خالی دوره تخصص دست به گریبانند. بر اساس آمار اعلام شده از سوی وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۳ از ۵۴۰۰ جایگاه پذیرش دستیار تخصص پزشکی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور ۲۰۶۹ جایگاه خالی ماند و به دور دوم تکمیل ظرفیت رسید.
طبق آخرین آمار، سرانه تعداد پزشکان عمومی و متخصص ایران فاصله بسیاری با استانداردهای جهانی دارد. هرچند شورای عالی انقلاب فرهنگی در دمدستیترین راهکار ممکن برای رفع معضل کمبود پزشک، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی را تا هفت درصد بالا برده است، اما تا زمانی که مشکل مهاجرت گسترده پزشکان وجود داشته باشد، افزایش ظرفیت آموزش پزشکی دردی را دوا نخواهد کرد
در این میان برخی از مناطق کشور به دلیل شرایط اقلیمی وضعیتی به مراتب بدتر دارند. مثلا استان خوزستان در سال تحصیلی جاری فقط یک رزیدنت اطفال پذیرش کرده است و این امر بدین معناست که سه سال آینده این استان با کمبود متخصص اطفال روبروست. این شرایط در سایر استانهای مرزی مثل سیستان و بلوچستان بدتر هم هست.
یا در آمار دیگری در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد؛ تنها ۶ نفر از ظرفیت ۱۸ نفری دوره دستیاری تخصص داخلی وارد دانشگاه شدند که طی دو ماه ۲ نفر از آنها هم انصراف دادند. دانشگاه علوم پزشکی اردبیل هم شرایطی مشابه را تجربه کرد. به نحوی که از ظرفیت ۱۳ نفر دستیاری داخلی فقط یک نفر وارد دانشگاه شد!
این آمار تکاندهنده در واقع آلارم کمبود پزشک متخصص نه تنها در این استانها بلکه در سایر نقاط کشور در سالهای آتی است. کمبودی که همین حالا هم برخی از استانهای کمتر برخوردار با آن دست به گریبانند.
پزشکی ایران در سراشیبی سقوط؟!
در چند دهه اخیر شاهد پیشرفت چشمگیر پزشکی بودیم و اینکه افزایش پذیرش دانشجویان و جذب نخبهها در این رشته و پروتکلهای سختگیرانه تحصیلی رشته پزشکی در ایران، سبب شده تا پزشکی ایران، جزو سرآمدهای منطقه باشد.
دیگر نه مثل قبل از انقلاب خبری از پزشکان هندی و پاکستانی و بنگلادشی بود و نه سیل خروج بیماران برای درمان به کشورهای اروپایی و آمریکایی دیده میشد. نتایج درمان و مراقبتهای درمان به نحوی بود که بهرغم کمبودها، اغلب بیماران از سیستم درمان راضی بودند. حتی پذیرش بیمار از سایر کشورهای همسایه هم به یکی از ویژگیهای قابلتوجه پزشکی در ایران تبدیل شد. همین بود که بسیاری مشتاق قبولی در رشته پزشکی و ادامه دورههای تخصصی آن شدند. اما در این سالها به نظر میرسد که این مدال افتخار هم از گردن ایران باز شود.
حالا نه تنها میل به قبول شدن در رشتههای پزشکی در بین نخبگان کم شده و به قولی پدرو مادرها اصراری برای قبولی فرزندانشان در این رشته ندارند که حتی پزشکان عمومی هم ترجیح میدهند به جای ادامه تحصیل در دورههای تخصصی؛ یا مهاجرت کنند یا در مشاغل دیگر فعال شوند یا از تخصصشان درزمینههای زیبایی و تزریق فیلر و بوتاکس بهره ببرند و کسب درآمد کنند.
در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد؛ تنها ۶ نفر از ظرفیت ۱۸ نفری دوره دستیاری تخصص داخلی وارد دانشگاه شدند که طی دو ماه ۲ نفر از آنها هم انصراف دادند. دانشگاه علوم پزشکی اردبیل هم شرایطی مشابه را تجربه کرد. به نحوی که از ظرفیت ۱۳ نفر دستیاری داخلی فقط یک نفر وارد دانشگاه شد!
آنها معتقدند اختصاص 4 تا 5 سال برای ادامه تحصیل و فعالیت فشرده و جانکاه در بیمارستان و امور درمانی در ازای دریافت مزدی ناچیز که کفاف امور روزمره زندگی را هم نمیدهد و پس از آن دو سال گذراندن دورههای سخت طرح در مناطق دور از محل زندگی، امر خوشایندی نیست. ضمن اینکه در این سالها شاهد بودهاند که بسیاری از دوستان و همکارانشان تحت همین شرایط و فشارها کمرشان خمیده و بعضا دچار افسردگیهای شدید شده یا حتی خودکشی کردهاند.
پس عقل حکم میکند که هر چه زودتر خود را از این مهلکه بلا به درآورند و به طمع ارتقای شغلی و درآمدی بالا که احتمالا در صورت گذر از این مخمصهها در دوره میانسالی یا کهنسالی نصیبشان میشود، خود را در ورطهای چنین نیندازند.
مهاجرت پزشکان و تغییر فیلد کاری
رو به افزایش است
معضل کمبود پزشک در کشورمان انکارنشدنی است. طبق آخرین آمار سرانه تعداد پزشکان عمومی و متخصص ایران فاصله بسیاری با استانداردهای جهانی دارد. هرچند نهادهایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی در دمدستیترین راهکار ممکن، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی را تا هفت درصد بالا بردهاند، اما به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران تا زمانی که مشکل مهاجرت گسترده پزشکان وجود داشته باشد، افزایش ظرفیت آموزش پزشکی دردی را دوا نخواهد کرد.
اگرچه آمار رسمی هیچگاه منتشر نشده، اما در یک نمونه، رصدخانه مهاجرت ایران که زیر نظر دانشگاه شریف فعالیت میکند، اعلام کرده است که در سال ۱۴۰۱، ۶۵۰۰ پزشک شامل ۲۳۰۰ متخصص از کشور مهاجرت کردند؛ آماری که طبیعتا در سالهای بعد بیشتر هم شده است.
انگیزه اندک پزشکان
برای حضور در مناطق محروم
با وجود خیل مهاجرت، برخی از صاحبنظران این حوزه معتقدند در ایران کمبود پزشک وجود ندارد، بلکه توزیع ناعادلانه و بهکارگیری نادرست پزشکان است که باعث بروز مشکلاتی شده است.
به تازگی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران از کاهش تقاضا برای حضور در برخی رشتههای تخصصی و فوق تخصصی مادر نظیر زنان، اطفال، داخلی، جراحی عمومی و بیهوشی خبر داده است. رشتههایی که کمبود و مشکل در آنها، زنگ خطری است در خصوص وضعیت نه چندان مطلوب کل سیستم درمانی کشور!
توزیع پزشکان در مناطق مختلف کشور چنان نامتوازن است که در برخی مناطق با کمبود شدید و نبود پزشک متخصص و در برخی مناطق دیگر با مازاد پزشک مواجه هستیم.
البته وزارت بهداشت برای حل این مشکل معمولا با طرحهای اجباری برای پزشکان در مناطق کمتر برخوردار سعی دارد این توازن را ایجاد کند، اما به نظر میرسد همین راهکار هم میل افراد برای ادامه تحصیل در پزشکی را کم کرده است.
یک دانشجوی دوره رزیدنتی در شبکه اجتماعی خود نوشته است: «دلایل متنوعی وجود دارد که یک پزشک بعد از ۷ سال تحصیل در دوره عمومی و 4 سال دوره تخصص، نخواهد طرح بگذراند یا در کسوت شغل پزشکی در بخش درمان به کار خود ادامه دهد؛ اجبار به گذراندن طرح در مناطق محروم در حالی است که نه تنها خانه و خودرویی در این مدت به پزشک داده نمیشود که حقوق دریافتی هم در حداقل ممکن است، به طوری که کفاف ایاب و ذهاب بین شهری را هم با وسایل حمل و نقل عمومی نمیدهد».
به گفته او اگر وزارت بهداشت میخواهد پزشک در مناطق محروم ماندگار شود باید، ابزارها و تسهیلات ماندگاری پزشک در مناطق محروم را به وجود آورد.
ضمانت ۲ میلیارد تومان
برای جلوگیری از انصراف
مسیر پزشکی خواندن و پزشک شدن در ایران همچون هفتخوان رستم است. یکی از مراحل عجیب این هفتخوان ضمانت 2 میلیارد تومانی دانشجویانی است که قصد دارند دوره تخصص بخوانند. این ضمانت برای جلوگیری از انصراف و مهاجرت پزشکان دوره دستیاری لحاظ شده است؛ هر چند به نظر میرسد این موضوع نه تنها بازدارندگی لازم را نداشته که بسیاری را به این نتیجه رسانده که از بیخ قید ادامه تحصیل در دوره تخصص را بزنند.
دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران هم در این رابطه میگوید: «مسئله مهم این است که پزشکی که دوره عمومی را گذرانده و میخواهد به تخصص راه یابد، باید خیلی از مسائل را در نظر بگیرد. نخست اینکه باید سفتهای را امضا کند و تعهد بدهد تا چندین سال بعد از فارغالتحصیلی برای دولت کار میکند و باید میلیاردها تومان ضمانت بدهد».
او به ایسنا گفته است که این ضمانتها بسته به رشته از ۲ میلیارد به بالا است. در نتیجه یک پزشک فکر میکند در حال حاضر ۳۰ ساله است و باید چهار سال تخصص را بگذراند و بعد از آن هم چندین سال به مراکز محروم برود و رایگان کار کند، به همین دلیل از خیر خواندن دوره تخصص میگذرد!».
در این میان رشتههای پزشکی به دلیل تخصصی بودن زمان زیادی را برای تحصیل میطلبد. به طوری که افراد بعضا پس از طی دوران تخصص، باید برای فوقتخصص اقدام کنند. در نتیجه یک پزشک تا زمانی که فوقتخصصش را بگیرد، چیزی حدود ۵۰ سال دارد و بعد از آن هم باید به مناطق محروم برود. به همینخاطر از نظر مالی برای پزشکان صرف ندارد که تحصیلاتشان را ادامه دهند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد در سالهای پیشرو هم باید منتظر کاهش کیفیت درمان در ایران بود و هم دست یاری به کشورهای دیگر برای واردات متخصص دراز کرد. هرچند به نظر میرسد با توجه به شرایط بد اقتصادی ایران، حتی کشورهای نه چندان مطرح اطراف هم مثل گذشته تمایلی به اعزام پزشک به ایران نداشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید