با نزدیک شدن به روزهای سرد سال، بار دیگر سایه بحران گاز بر سر صنایع افتاده است. صنایع که در فصل تابستان با قطعی مکرر برق دست و پنجه نرم کردند، باید همچون سال‌های گذشته منتظر قطعی گاز باشند.

به گزارش تجارت‌نیوز، در سال‌های اخیر، مساله انرژی در ایران به یکی از چالش‌های بنیادین توسعه صنعتی تبدیل شده است. گرچه کشور از نظر منابع انرژی غنی است و در رده‌های بالای دارندگان ذخایر گاز و نفت جهان قرار دارد، اما محدودیت‌های فنی، مدیریتی و زیرساختی باعث شده تا تامین پایدار انرژی برای بخش‌های صنعتی به یکی از معضلات مزمن اقتصاد ایران بدل شود. سال گذشته صنایع در زمستان هم با قطعی گاز و هم با قطعی برق روبه‌رو بودند. با این حال به نظر می‌رسد که مساله قطعی برق صنایع در زمستان برطرف شده است.

آن‌طور که ایرنا گزارش داده، مصطفی رجبی مشهدی، مدیرعامل توانیر، عنوان کرده است که صادرات برق ایران به افغانستان و پاکستان به میزان 150 مگاوات از سر گرفته شده است. از سوی دیگر وزارت نفت عنوان کرده است که ذخایر سوخت نیروگاهی افزایش پیدا کرده‌اند و نیروگاه‌ها در زمستان با مشکل کاهش سوخت نیروگاهی روبه‌رو نمی‌شوند. از سرگیری صادرات برق توسط شرکت توانیر و افزایش ذخایر سوخت نیروگاهی در آستانه فصل سرد، از نشانه‌های بهبود وضعیت تامین انرژی در سطح کلان است، اما پرسش اساسی اینجاست که آیا این تحولات می‌تواند نشانه‌ای از بهبود شرایط صنایع و رفع قطعی‌های مکرر برق و گاز باشد؟

ایران در سال‌های اخیر با وجود ظرفیت اسمی حدود ۹۰ هزار مگاوات تولید برق، عملا با ظرفیت 60 هزار مگاواتی فعالیت کرده است و با توجه به مصرف 80 هزار مگاواتی در زمان پیک مصرف با ناترازی حدود 20 هزار مگاواتی روبه‌رو است. باید گفت راندمان پایین نیروگاه‌ها و رشد ناکافی ظرفیت تولید نسبت به تقاضا باعث شده تا در پیک تابستان، صنایع در صف اول محدودیت مصرف قرار گیرند. سیاست وزارت نیرو طی سال‌های گذشته به طور عمده بر مدیریت تقاضا متمرکز بوده؛ به‌گونه‌ای که بخش صنعت به‌صورت دوره‌ای از مدار خارج می‌شود تا برق خانگی پایدار بماند. این رویکرد گرچه از منظر اجتماعی قابل توجیه است، اما در سطح اقتصادی، زیان‌های سنگینی برای واحدهای تولیدی به‌ویژه در صنایع فولاد، سیمان، آلومینیوم و پتروشیمی به همراه داشته است. در مقابل، در زمستان نیز با افت فشار گاز و محدودیت عرضه، همان صنایع با قطعی گاز مواجه می‌شوند و باید از سوخت مایع استفاده کنند؛ سوختی که هم گران‌تر است و هم موجب استهلاک بیشتر تجهیزات می‌شود. به این ترتیب، ترکیبی از قطعی‌ها در تابستان و زمستان شکل گرفته که عملا بهره‌وری صنعتی را کاهش داده و هزینه تولید را 

بالا برده است.

مشکل اصلی در این چرخه معیوب، نه کمبود منابع انرژی، بلکه ضعف در توسعه زیرساخت‌ها و ناهماهنگی میان نهادهای سیاست‌گذار است. در حالی که کشور طی دو دهه گذشته به‌طور مستمر با رشد تقاضا مواجه بوده، سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های جدید، خطوط انتقال و تاسیسات ذخیره‌سازی انرژی متناسب با این رشد نبوده است. بحران انرژی در کشور تنها یک مساله فنی نیست، بلکه یک مانع ساختاری برای توسعه صنعتی است. گرچه افزایش ذخایر سوخت و بهبود عملکرد نیروگاه‌ها می‌تواند از شدت بحران بکاهد، اما امید به توسعه واقعی صنعت در گرو بازنگری در سیاست‌های انرژی و هماهنگی میان نهادهای مسئول است. اما باید گفت با توجه به تجربه‎‌های طی شده در کشور، این هماهنگی بسیار دور از ذهن است و شاید تا تحقق آن، صنایع ایران باید همچنان در سایه قطعی برق و گاز فعالیت کنند.