تحلیلگر بازار سرمایه با ابراز تأسف از کاهش ارزش دلاری بورس تهران به ۸۸ میلیارد دلار:
ارزش پایین بورس میتواند درِ سرمایهگذاری کشور را تخته کند

رامتین موثق
در کنار ریزشها و قرمزپوشیهای پیدرپی بازار سرمایه، مسئله افت ارزش بازار نیز برای فعالان و تحلیلگران این بازار دغدغه شده است، چرا که در پی ریزشها، ارزش بازار سرمایه به حدود 88 میلیارد دلار رسیده است.
عباسعلی حقانینسب در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: برخی میگویند که در ایران خروج سرمایه رخ میدهد، اما اعتقاد من بر اینست که ما عمدا سرمایهگذارها را اخراج میکنیم. این اخراج سرمایهگذاران از بازار سرمایه میتواند زمینه را برای اینکه یک اقتصاد پویا و خلاق داشته باشیم، خالی کند
در همین خصوص، بهنام صمدی، کارشناس بازار سرمایه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ارزش دلاری بورس تهران به ۸۸ میلیارد دلار رسیده! یعنی ارزش 700 تا از بهترین و غولترین شرکتهای ایرانی از زمان شروع جنگ حدودا ۵۰ میلیارد دلار پایینتر آمده است. عربستان فقط ۱۰۰ میلیارد دلار در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کرده و سود یک سال آرامکو چیزی در همین حدود است؛ برج خلیفه دبی کلا ۱.۵ میلیارد دلار ساخته شده و هزینه ساخت نیروگاه برق دماوند با ظرفیت ۳ هزار مگاوات با کلی ریخت و پاش، ۲ میلیارد دلار بوده است.»
برای تحلیل علل کاهش ارزش بازار سرمایه، «توسعه ایرانی» گفتوگویی با یکی از تحلیلگران این بازار داشته است که مشروح آن را میخوانید.
پیشبینیناپذیری در همه حوزهها
یک کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «توسعه ایرانی»، درباره شرایط بورس در ماههای اخیر، به ویژه پس از تجاوز اسرائیل به ایران، اظهار کرد: اوضاع بازار سرمایه و شرایط اقتصاد ایران پس از جنگ 12 روزه، بسیار نامناسب است.
عباسعلی حقانینسب درباره شرایط نامناسب اقتصادی، عنوان کرد: شرایط به گونهای است که نااطمینانیها افزایش پیدا کرده، بازارها در حال ریزشند، چشماندازها دچار تغییر شده و تمایل برای حفظ ثبات نقدینگی در خانوارها افزایش یافته است.
او افزود: طبق همین تغییرات، اقتصاد روندی به خود گرفته است که دیگر کسی به سرمایهگذاری و توسعه فکر نمیکند و بیشتر توجهات به سمت تامین مایحتاج ضروری و هزینههای جاری زندگی است. بنابراین سرمایهگذاری اتفاق نمیافتد، اگر هم اتفاق بیفتد، بیشتر درزمینه سرمایهگذاری نقدشونده، سرمایهگذاری امنتر و کوتاهمدتتر است.
این تحلیلگر بورس با اشاره به تداوم این اوضاع، گفت: در این شرایط سیاستهای دولت هم به شرایط جنگی معطوف میشود و این اوضاع هم بر مشکلات ریشهای که خود دولت و بانک مرکزی، ایجاد کردهاند، مضاعف میشود و شرایط را به گونهای هدایت میکند که در کل وضعیت بازار سرمایه و اقتصاد مطلوب نباشد.
به گفته او، علاوه بر تشدید ناترازی انرژی، ابهامات هم به شدت افزایش پیدا کرده که قابلیت پیشبینیپذیری را عملا در همه حوزهها گرفته است.
بانک مرکزی جذابیتهایی را برای نرخ سود سپردهها درنظر گرفته تا شرکتها و اشخاص حقوقی که بخش عمده نقدینگی کشور را در اختیار دارند، منابع آزاد و مازاد خود را در بانک سپرده کنند یا اوراق بخرند. برآوردها درباره منابع آزاد و مازاد داخل شرکتها، بالای 700 همت است که به دلایل مختلفی در بازارهای دیگر، به غیر از بازار سهام، سرمایهگذاری شده که این اتفاق هم در نتیجه سیاستهای غلط بانک مرکزی است
تفکر غلط تیم اقتصادی دولت درباره نرخ بهره
حقانینسب در بیان علل کاهش ارزش بازار سرمایه به نزدیک 88 میلیارد دلار، گفت: عامل اول سیاستهای غلط دولت است. این معادله غلط دولت در بودجه است که قبل از پرداخت هزینههای جاری، بخش عمدهای از درآمدهای خود را همان اول کار هبه میکند و مابقی درآمدها هم هزینهها را پوشش نمیدهد. نتیجه این روند غلط کسری بودجه است که به تبع آن، انتشار اوراق ملاک قرار داده میشود.
این کارشناس بازارهای مالی درباره تغییرات تیم اقتصادی دولت پس از تعیین وزیر جدید اقتصاد، تصریح کرد: مدنیزاده تفکر ناصوابی درباره نرخ بهره دارد به این صورت که معتقد است نرخ بهره باید بیشتر از تورم باشد و میگوید باید اول نرخ تورم را کنترل کنیم و بعد نوبت نرخ بهره است که هر دوی اینها به افزایش نرخ بهره دامن میزند.
او با اشاره به روند رو به رشد نرخ بهره پس از شروع به کار مدنیزاده، ادامه داد: اکنون نرخ بهره موثر در بعضی موارد تا ۴۵ درصد هم رسیده و این خود یکی از عوامل اساسی کاهش ارزش بازار سرمایه است. از آنجا که 80 درصد نقدینگی کشور ما در سپردههای بانکی به صورت سپردههای هزینهزا با نرخ بالا و شبهپول است، این افزایش شدید نرخ بهره منجر به افزایش نقدینگی هم میشود؛ اگرچه افزایش نرخ بهره موقتا گردش نقدینگی را کاهش میدهد ولی خود نقدینگی را به شدت افزایش میدهد.
این تحلیلگر بازار سرمایه درباره تاثیر تشدید رشد نرخ بهره بر بورس، توضیح داد: باید درنظر داشت که وقتی نرخ بهره به بالای ۴۰ تا ۴۵ درصد میرسد، این نرخ بهره بدون ریسک است و اگر یک ظرف ریسک مثلا ۱۵ درصدی به این قضیه اضافه شود، به بالای ۶۰ درصد هم میتواند برسد. این همان نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذار است و شما باید بازارهایی داشته باشید که در حقیقت حداقل نرخ بازده مورد انتظار را تامین کند و چون این انتظارات در بازارهای مولد، به ویژه بازار سرمایه، تامین نمیشود، سرمایهگذار سرمایه خود را به سمت این بازارها نمیبرد بلکه به بازارهایی هدایت میکند که حداقل نرخ بازده 60 درصدی را برای او تامین کند.
بانک مرکزی هیچوقت شفافسازی نمیکند
حقانینسب سیاستهای غلط بانک مرکزی را عامل دوم کاهش ارزش بازار سرمایه دانست و اظهار کرد: بانک مرکزی هیچوقت شفافسازی نمیکند و تنها بر اجرای قوانین و سیاستهای غلط خود اصرار دارد.
تحلیلگر بازارهای مالی: اینکه کل ارزش بازار سرمایه ما به کمتر از ۸۸ میلیارد دلار رسیده را ریسکهای سیاسی نمیتواند توجیه کند. این کاهش ارزش بازار سرمایه دقیقا همان نکتهای است که ناکارآمدی سازمان بورس را در بحث اعمال حاکمیت شرکتی نشان میدهد. با سیاستهایی که مدیران بازار سرمایه ما دارند، عملا بازار از بازار خودروی دست دوم در عبدل آباد تهران هم بیدروپیکرتر است
او به دخالتهای بانک مرکزی در بازارها اشاره کرد و افزود: سیاستهای غلط بانک مرکزی هم مربوط به نرخ بهره است که باز آثار آن متوجه خلق نقدینگی است. بانک مرکزی براساس سیاستهایی که برای دخالت در بازارهای دیگر دارد، جذابیتهایی را برای نرخ سود سپردهها درنظر میگیرد که چون بخش عمده نقدینگی کشور دست شرکتها و اشخاص حقوقی است، باعث میشود شرکتها و اشخاص حقوقی عملا تمایل پیدا کنند تا منابع آزاد و مازاد خود را در بانک سپرده کنند یا اوراق بخرند.
این کارشناس تاکید کرد: برآورد ما درباره منابع آزاد و مازاد داخل شرکتها، بالای 700 همت است که به دلایل مختلفی در بازارهای دیگر، به غیر از بازار سهام، سرمایهگذاری شده است که این اتفاق هم در نتیجه سیاستهای غلط بانک مرکزی است.
رفتارها، دستورات و سیاستهای کنونی دولت، تبعات بسیار وحشتناکی در حوزه اقتصاد به جای میگذارد و با این کار عملا درِ سرمایهگذاری مولد را تخته میکنیم
بورس بیدروپیکرترین بازار است
حقانینسب درباره عامل سوم کاهش ارزش بازار سرمایه، بیان کرد: موضوع سوم هم سیاستهای غلط و افتضاح خود سازمان بورس است که عملا بازار سرمایه را به یک بازار بیدر و پیکر تبدیل کرده است.
او درباره بیچارچوب بودن بازار سرمایه، توضیح داد: با سیاستهایی که مدیران بازار سرمایه ما دارند، عملا بازار ما از بازار خودروی دست دوم در عبدل آباد تهران هم بی در و پیکرتر است چون آن بازار حداقل یک نگهبان و کارشناسانی دارد اما در اینجا هم ورودی منابع به بازار سرمایه و هم خروج منابع از بازار، ساماندهی نشده و هر شخص فاقد صلاحیتِ از گرد راه رسیده، سر خود را به پایین میاندازد و به راحتی هرچه تمامتر، از این بازار پول خارج میکند.
این تحلیلگر با تاکید بر ناکارآمدی سازمان بورس، تصریح کرد: زمانی که ادعای حمایت ۶۰ همتی از بازار سرمایه مطرح میشد، خود دولت و برخی نهادها از آن پول خارج میکردند.
ریسک سیاسی هم ارزش پایین بازار سرمایه را توجیه نمیکند
حقانینسب در ادامه، سه عامل ذکر شده را مهمتر از ریسکهای سیاسی و نااطمینانیها نسبت به آینده در کاهش ارزش بازار سرمایه دانست و اظهار داشت: قیمت سهام و ارزش سهام ما آنقدر پایین است که اصلا وجود ریسکهای سیاسی نمیتواند توجیه کند که کل ارزش بازار سرمایه ما به کمتر از ۸۸ میلیارد دلار برسد.
او خاطرنشان کرد که کاهش ارزش بازار سرمایه دقیقا همان نکتهای است که ناکارآمدی سازمان بورس را در بحث اعمال حاکمیت شرکتی نشان میدهد.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: سازمان بورس باید از بازار حمایت تهاجمی کند و نه حمایت تدافعی. حتی اگر برخی منابع هم با منت وارد بازار میشود، از این منابع حمایتهای تهاجمی صورت نمیگیرد بلکه تنها حمایتهایی تدافعی در سطح صف فروش و جلوگیری از پایین آمدن قیمتها صورت میگیرد.
به اعتقاد او، ساختار اقتصادی، مجموعه قواعد و مقررات، تفکرات حاکم و تجویز برخی به اصطلاح اقتصاددانان، باعث شده است که ارزش بازار سرمایه ایران به نزدیک 88 میلیارد دلار برسد که واقعا جای تاسف دارد!
اخراج عامدانه سرمایهگذاران!
حقانینسب همچنین درباره تبعات کاهش ارزش دلاری بورس، گفت: مهمترین تبعاتی که میتواند بر جای بگذارد، اخراج سرمایهگذار از بازار است. برخی میگویند که در ایران خروج سرمایه رخ میدهد اما اعتقاد من بر اینست که ما عمدا آنها را اخراج میکنیم.
او ادامه داد: این اخراج سرمایهگذاران از بازار سرمایه میتواند زمینه را برای اینکه یک اقتصاد پویا و خلاق داشته باشیم، خالی کند زیرا بازار سرمایه محور اصلی تولید در کشور است و شرکتهایی که در بازار سهام ما وجود دارند، بیشتر از ۳۰ تا ۳۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میدهند.
این تحلیلگر بازارهای مالی با اشاره به رسیدن سهم شناور سهامداران حقیقی فعال در بازار سرمایه به کمتر از ۲ درصد، در پایان تصریح کرد: رفتارها، دستورات و سیاستهای کنونی دولت، تبعات بسیار وحشتناکی در حوزه اقتصاد به جای میگذارد و با این کار عملا در سرمایهگذاری مولد را تخته و امید و پویایی را که در حوزه اقتصاد میتواند منجر به توسعه بیشتر شود، سرکوب میکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید