عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران با اشاره به خشکسالی گسترده و فرسایش منابع آبی کشور، عنوان کرد: ایران حتی به خودکفایی نسبی هم نمی‌رسد. هم‌اکنون وابستگی به واردات در بسیاری از حوزه‌ها بسیار بالاست. جو، حدود ۵۰ درصد وارداتی است. در دانه‌های روغنی، وابستگی به بالای ۹۰ درصد می‌رسد و حتی در سدیم نیز کشور به دلیل کاهش بارندگی نیازمند واردات شده است.

داوود رنگی در گفت‌وگو با تجارت‌نیوز، افزود: این وابستگی در حال افزایش است. خشکسالی از یک سو و ناکارآمدی مدیریتی از سوی دیگر، شرایط کشاورزان را به‌شدت بحرانی کرده است. کشاورز در این کشور برای تأمین آب، کود و بذر به مشکل می‌خورد. در دی و بهمن که تولید کود شیمیایی باید فعال باشد به خاطر قطع گاز و برق کارخانه‌ها تعطیل می‌شوند.

او عملکرد وزارت جهاد کشاورزی را در مدیریت بازار نهاده‌ها فوق‌العاده ضعیف توصیف کرد و توضیح داد: این وزارتخانه حتی توان پیش‌بینی میزان تولید یک محصول را ندارد. همین است که در یک بازه کمبود و در بازه‌ دیگر مازاد دارد. نوسانات مرغ، گوشت و تخم‌مرغ هم ریشه در همین بی‌برنامگی دارد.

این عضو اتاق بازرگانی خاطرنشان کرد: اگر این روند ادامه یابد، آینده ایران به‌شدت به واردات مواد غذایی گره می‌خورد. این وابستگی در شرایطی که ایران با فشارهای تحریمی و نوسانات ارزی مواجه است، می‌تواند امنیت غذایی کشور را از درون متلاشی کند.

بنا به این گزارش، در روزهایی که بحران آب و خشکسالی به بحرانی ملی در ایران تبدیل شده، مسئولان دولتی همچنان مردم را در خط مقدم سرزنش‌ها قرار می‌دهند. از آگهی‌های تلویزیونی تا تریبون‌های رسمی، مصرف خانگی را عامل اصلی کم‌آبی می‌دانند. آیا متهم ردیف اول کم‌آبی مردم هستند؟ این نگاه یک‌سویه، نقش دولت در شکل‌گیری و تعمیق بحران را پنهان می‌کند. در روزهای گرم تابستان، قطع مکرر برق و قطعی آب به واقعیتی معمول در بسیاری از شهرها تبدیل شده است. مردمی که زیر آفتاب تیر و مرداد نفس می‌کشند، همزمان باید با بی‌آبی، بی‌برقی و گرمای طاقت‌فرسا دست‌وپنجه نرم کنند.

گفتنی است، طی چند دهه‌ی گذشته، سیاست‌گذاران در ایران مسیر توسعه را بر محور خودکفایی غذایی تعریف کردند. این سیاست که به‌ظاهر با هدف کاهش وابستگی به واردات اتخاذ شده بود در عمل به مصرف بی‌رویه منابع طبیعی به‌ویژه منابع آبی تجدیدناپذیر و تخریب ساختاری بخش کشاورزی منجر شد. گسترش کشت گندم، برنج، نیشکر و پنبه در اقلیم‌های خشک، بدون لحاظ کردن توان بوم‌سازگان (اکوسیستم) و ظرفیت منابع، نتیجه‌ای جز خشکی سرزمین و تشدید وابستگی نداشت. بر اساس آمار رسمی وزارت نیرو، تولید هر کیلوگرم برنج در ایران نیازمند حدود ۳۴۰۰ لیتر آب است. با این حساب، سالانه به‌طور تقریبی بیش از هفت میلیارد مترمکعب از منابع آبی کشور صرف کشت برنج می‌شود. این در حالی است که برای تحقق کامل خودکفایی در تولید برنج، این عدد باید به حدود  2/10 میلیارد مترمکعب می‌رسید، رقمی که در بستر بحران فراگیر کم‌آبی، بیش از آنکه نشان از سیاستی عقلانی داشت، زنگ خطری جدی برای آینده منابع آب کشور به شمار می‌رفت. واقعیت آن است که در سال‌های گذشته، اگر تلاش‌های مکرر دولت را برای دستیابی به خودکفایی در محصولاتی مانند برنج و گندم را تقریبی حساب کنید به قیمت اتلاف میلیاردها مترمکعب آب تمام شده است.

واقعیت این است که سیاست خودکفایی، اگر با درک دقیق از منابع و ظرفیت‌های اقلیمی همراه نباشد، نه‌تنها شکست می‌خورد، بلکه با خود فاجعه هدر رفت آب را به بار می‌آورد. تجربه‌ی آرال نشان داد که توسعه‌ کشاورزی در تضاد با واقعیت اقلیم، به قیمت نابودی یک زیست‌بوم تمام می‌شود. در ایران نیز نشانه‌های این بحران از خشک شدن دریاچه ارومیه تا زاینده‌رود، از نابودی تالاب‌ها تا فرونشست زمین در دشت‌های حاصلخیز سال‌هاست نمایان شده است. این وضعیت یک‌شبه شکل نگرفته. با این حال، تا همین چند ماه اخیر، دولت همچنان از خودکفایی می‌گفت، بدون اینکه پاسخ دهد این هدف چگونه قرار است در کشوری تحقق یابد که دیگر حتی توان تأمین آب شرب برخی شهرهایش را ندارد.