آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعت‌گردی 

شنیده بودم در اصفهان قهوه‌خانه‌ای قدیمی در میدان نقش‌جهان وجود دارد که گردشگران زیادی را به سمت خود می‌کشاند. تصمیم گرفتم اولین باری که به اصفهان رفتم به سراغ قهوه‌خانه حاج‌میرزا یا همان قهوه‌خانه آزادگان بروم. وارد میدان نقش جهان شدم. نمی‌دانم چه سری در این میدان نهفته است که هر بار به اینجا می‌آیم در بدو ورود چند دقیقه‌ای می‌ایستم و خوب دور تا دور میدان را نظاره می‌کنم و سرمست می‌شوم از این همه زیبایی، میدانی آرام، پر از تاریخ، و در عین حال پر از جنب و جوش. بعد از تماشای میدان؛ به دنبال آدرسی که در دست داشتم رفتم. سمت راستِ سردر بازار قیصریه، راسته بازار قنادها قرار دارد، به این راسته وارد می‌شوم که در انتها به یک سه راهی منتهی می‌شود، اینجا تابلوی مدرسه علمیه ملاعبدالله به چشم می‌خورد؛ سمت راست این سه راهی و بعد هم اولین کوچه سمت چپ به کوچه چاه حاج‌میرزا می‌رسم. قهوه‌خانه حاج‌میرزا که به قهوه آزادگان معروف است در همین کوچه واقع شده است. اگر از میدان نقش جهان وارد نشوید راه دیگری هم برای رسیدن به قهوه‌خانه هست، از سمت خیابان حافظ نیز مسیر دیگری برای رسیدن به کوچه چاه حاج‌میرزا وجود دارد، یعنی ابتدای خیابان حافظ، سمت چپ، کوچه بازار لوافها. به نیمه این کوچه که می‌رسیم بعد باید به سمت راست برویم یعنی کوچه چاه حاج میرزا. به تابلو قهوه‌خانه رسیدیم، در ورودی این قهوه‌خانه تعداد زیادی خُمره و چراغ و ساعت و گنجه‌های قدیمی قرار گرفته و بر سقفش شاخ‌های حیوانات خودنمایی می‌کند. 

بعد از در ورودی، یک دالان قرار دارد که گذر از آن با تماشای اشیای مختلفی که گرد زمان بر آنها نشسته همراه است. در انتهای دالان، شهر فرنگ قدیمی سفید و قرمزی را می‌بینم که با دیدنش به دنیای بچه‌هایی می‌روم که امروز رنگ سپید بر موهایشان جلوه می‌کند و خاطراتی را مرور می‌کنند که در دنیای امروز ما کمی گنگ و مبهم اما رنگارنگ است. شهر فرنگی که زمانی نه چندان دور قسمتی از زندگی مردم کوچه و بازار بوده و «عمو شهر فرنگ» یکی از آدم‌های خوشبخت آن روزگار، با آن شعر معروفش که می‌گفت : « شهر، شهر فرنگه... از همه رنگه ... بیا و تماشا کن».  از شهر فرنگی که رد شدم به میدانی مربع شکل رسیدم که زمانی به خسته‌خانه شهرت داشت و مردم برای رفع خستگی به اینجا می‌آمدند و بعد به مرور زمان در این مکان چایخانه و قهوه‌خانه شکل گرفته است. سمت چپ میدان، در ورودی قهوه‌خانه آزادگان را می‌بینم و وارد می‌شوم. راهرویی باریک که از در و دیوارش تاریخ آویزان است، اینجا بیشتر شبیه ماشین زمان است. فقط ماشین زمانی که تو را با خود به گذشته‌های دور و نزدیک می‌برد. اینجا از آنتونی بوردین سرآشپز معروف آمریکایی قاب عکس می‌بینی تا محمدعلی فردین و آقا تختی و پوریای ولی. سقف پر از لوسترهای قدیمی است و بر تاقچه‌ها انواع سماور و قوری‌های چینی و چراغ‌های لاله گذاشته شده‌است. 

شیرهایی که در چند طبقه کنار هم قرار گرفته‌اند از دیگر اشیائی است که در این سرا به چشم می‌خورد، این شیرها، از تزیینات علم‌های امام‌حسین(ع) است و بنا بر گفته حسن آقا فرزند دوم حاج میرزا، کار «حجت زرین‌چنگ» در تهران است که طلاکوبی‌اش را شخصی به نام «شرافت» در اصفهان انجام داده‌است. اینجا بجز عتیقه؛ خوردنی‌های خوشمزه هم یافت می‌شود که از آن جمله می‌توان به گوشفیل دوغ معروفش اشاره کرد، خوراکی مخصوص اصفهان که با لهجه شیرنشان دوغا گوشفیل می‌گویند. قهوه‌خانه حاج میرزا را از دست ندهید.