فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

«شبی که ماه کامل شد» قرار است ما را به دل ماجرایی ببرد که در دهه 80 کابوسی برای مردم بلوچستان شده بود. کابوسی به نام «عبدالمالک ریگی» و گروه تحت رهبری‌اش یعنی «جند‌الله» که نامشان با قتل، ترور و بلوچ عجین شده است. موضوع فیلم درباره «عبدالمالک ریگی» نیست بلکه این فیلم روایت واقعی از ازدواج «عبدالحمید ریگی» برادر عبدالمالک ریگی سرکرده گروه جندالله با «فائزه منصوری» است که که با وصلت با خانواده ریگی، سرنوشت متفاوتی را برای خود رقم می‌زند.  فیلمنامه شامل دو بخش است؛ بخش عاشقانه ابتدایی که از نگاه بازی، آشنایی و ازدواج فائزه (الناز شاکردوست) با عبدالحمید (هوتن شکیبا) وام گرفته است و بخش دوم فیلم که با سفر به پاکستان آغاز می‌شود. بخش اول قرار است ماجرای شکل‌گیری رابطه عاشقانه زوج را به تصویر کشد؛ و بخش دوم که بسیار مفصل‌تر است قرار است بستر روایت اصلی فیلم باشد که با شخصیت‌پردازی کاراکتر‌ها، اطلاعات کافی را به مخاطب منتقل می‌کند. در «شبی که ماه کامل شد» با اتفاقاتی که در خلال داستان برای شخصیت‌های اصلی رخ می‌دهد، مخاطب شاهد فراز و فرود‌های بسیاری برای هریک از کاراکتر‌های این فیلم است. به عنوان مثال سیر نزولی شخصیت «عبدالحمید» از اوج تا  فوج آمدنش، از قربانی شدن تا جانی شدن و مسخ شخصیتی که گرفتار آن می‌شود، بسیار ماهرانه از دل واقعیت برخاسته و به تصویر درآمده است. ناگفته نماند که این فیلم نیز مخاطب را از عیان کردن حقایقی از جنس فقر، آشفتگی‌های اجتماعی و فرهنگی، از ریشه‌های رشد این جریانات افراطی و دگم که از تعصب خام و تحجر و جمود نشات گرفته، بی‌نصیب نگذاشته است. در این فیلم با روایتی بسیار زیبا شاهد انهدام و زوال عناصر روحی و عقیدتی یک انسان هستیم که میان قدرت و تعهدات عاشقانه‌ای که دارد در‌نهایت قدرت را انتخاب می‌کند. «عبدالحمید» در وهله اول بدون آنکه نام فامیل خاندانش در‌نظر گرفته شود، جوانی است که از اعتمادبه‌نفس کافی برخوردار نیست و همیشه برای تصمیم‌های زندگانی به نفر دیگری نیاز داشته است. از همین روست که در ابتدای راه هر آنچه که «فائزه» می‌گوید را بی‌‌‌چون‌و‌چرا می‌پذیرد؛ ولی در‌نهایت برادرش را به عنوان همسفر جدید برمی‌گزیند و فائزه را از قطار سفر خود پیاده می‌کند.

با‌توجه به موضوع فیلم باید خاطرنشان کرد «تروریسم»، به ویژه نوع انتحاری آن یکی از نگرانی‌های مهم و دغدغه‌های اصلی انسان معاصر به‌شمار می‌رود. نماد آن گروه داعش است؛ خشن‌ترین و خونریزترین گروهی که اولین نمونه از این گروه‌ها نیست و بی‌شک آخرین آنها نیز نخواهد بود. اما با‌توجه به فیلم «شبی که ماه کامل شد» نکته حائز اهمیت آن است که چطور می‌شود فردی که عاشق و دلباخته زن و زندگی خود است و طاقت دیدن صحنه سر بریدن یک بزغاله را ندارد، می‌تواند به یک جانی و قاتل حرفه‌ای مبدل شود؟ و سر از عضویت در گروهک‌های تروریستی در آورد؟

به باور بسیاری از کارشناسان افرادی که به عضویت در گروه‌های تروریستی در‌می‌آیند ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلف دیگری نیز قرار داشته باشند؛ این افراد اغلب بیکار هستند، افرادی بی‌تفاوت به اجتماع که از جامعه کناره گرفته‌اند. اشخاصی با تحصیلات کم که ممکن است از فرط کسالت و بی‌حوصلگی و اشتیاق به یک ماجراجویی پرحادثه در طلب آرمانی که آن را حق به شمار می‌آورند بخواهند به یک گروه تروریستی بپیوندند. برخی افراد نیز ممکن است تنها به شوق استفاده از مهارت‌های خاصشان، مانند ساختن بمب تشویق شده باشند. جوانان تحصیل کرده‌تر بیشتر ممکن است با اعتقاد سیاسی یا مذهبی خالص ترغیب شده باشند. از سویی دیگر میل به مقبولیت یافتن در خانواده، جامعه و گاها اجبار دوستان و اطرافیان نیز می‌تواند در پیوستن به گروه‌های افراطی نظیر داعش دخیل باشد. نتیجه نهایی این روند تدریجی این است که شخص، اغلب با کمک اعضای خانواده یا دوستی با رابط‌های تروریست، به تروریسم روی می‌آورد که نرگس آبیار در «شبی که ماه کامل شد» با جسارتی مثال زدنی توانسته است گوشه‌ای از تحول شخصیتی این دسته از افراد را که به عضویت در یک گروه افراط‌گرا در‌می‌آیند را به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر بکشد.