علیرضا بخشی استوار 

پاریس به دلیل برگزاری رویدادهایی چون «پاریس فوتو» و «ماه عکس پاریس» سال‌هاست که به یکی از مهم‌ترین مکان‌ها برای نمایش عکس در جهان بدل شده است. بسیاری از گالری‌های ایران و هم‌چنین عکاس‌های بین‌المللی ایران به دلیل نمایش آثارشان در پاریس توانستند برای خود موقعیتی مناسب در هنر جهان کسب کنند.

این روزها نمایشگاه عکاس‌های ایرانی تحت‌عنوان «هفته عکس ایران» در پاریس برگزار می‌شود و عکس‌های نزدیک به 10 هنرمند عکاس جوان در این نمایشگاه در معرض دید قرار گرفته است.

دامنه این عکس‌ها بیشتر مستند اجتماعی است و از جنبه‌های مختلف متناسب با زاویه نگاه عکاس در شکل شخصی‌ نما و موقعیتی از فرهنگ و جغرافیای ایران را به تصویر در آورده است.

نگاه عکاس‌ها در آثار این نمایشگاه، نگاهی تیزبین نسبت به واقعیت فرهنگی ایران است. نگاهی وابسته به اهمیت زندگی. نگاهی که افقی پر از امید را پیش چشم خود قرار داده و لایه‌های فراموش شده فرهنگ ایرانی را به نمایش درآورده است.

اگرچه در فضاهای نمایشگاهی اروپا و آمریکا خواست عمومی به نمایش چهره‌ای اورینتالیستی و شرق‌شناسانه از ایران معطوف است، اما در این نمایشگاه و در بخش زیادی از نمایشگاه‌های عکس اخیر تصویری که از ایران و از اجتماع ایران منعکس شده وابسته به بنیه‌های عمیق فرهنگی ایران است و کمتر به خواست اروپایی‌ها در نمایش چهره‌ای نه چندان روشن از ایرانیان تن داده اند.

این چهره زبان تازه‌ای از ایران در کشور‌های اروپایی به دست می‌دهد. زبانی تصویری که به واسطه سینمای بین‌المللی ایران هم پیش از این در جهان شناخته شده بود. اگر بسیاری از سینماگران جهان اذعان دارند که سینمای ایران «سینمای زندگی» است؛ این نگاه اندک اندک در سیمای عکاسی ایران نیز جاری شده است و ایران به دلیل تفاوت‌های فرهنگی که در نگاه به زندگی دارد توانسته این روزها زبان جدید هم خلق کند. زبانی که پتانسیل‌های بسیاری در گسترش فضای عکاسی ایران در فضای معاصر دارد.

در نمایشگاه عکس‌های هنرمندان ایرانی به نظر می‌رسد ما با نوعی تمنا و آرزو نیز مواجه هستیم. اگر این تصویرها را با توجه به فرهنگ خودمان و متناسب با خوانش‌های فرهنگی خویش بخوانیم هنرمندان ما به یک فقدان پرداخته‌اند. آن‌ها به واسطه آن چه در زمینه‌های فرهنگی ما مانند دید و بازدید خانوادگی و توجه به اصل هم‌زیستی خانواده، وجود داشته مهربانی و فقدان مهربانی را طلب می‌کنند یا در برخی از عکس‌ها می‌توان مذمت فردگرایی و اهمیت همزیستی ایثارگرانه را در تصویر‌ها مشاهده کرد.

البته در این تصاویر عکاسان تا آن جا که امکان داشته است مفاهیم موردنظر خود را در زیر لایه‌های عکس خود جا داده‌اند. اگرچه عکس‌ها ژانر مستند دارد، اما کیفیت فاین آرت تصاویر نیز حفظ شده است. یعنی در بسیاری از تصاویر زیبایی‌های کمپوزیسیون تصویر است که در نگاه نخست بر موضوع ارجح است.

 این نشان می‌دهد که هنرمندان ایرانی اخلاق را چاشنی فهم زیبایی‌شناسانه خود از فرم هنری کرده‌اند و ترکیب ذائقه بصری و فرهنگی در یک دیالکتیک نو ساختارهای روایی نویی را در عکاسی مستند ایران رقم زده است. البته این نکات فقط مختص به عکس‌های این نمایشگاه نیست. تاثیر برگزاری رویدادها و جایزه‌های عکس مستند در ایران را باید مسئله اصلی این تغییر روند دانست. به هر روی حضور ایرانیان و عکاسی مستند ایران در سطح جهان و در شهر پاریس را باید موقعیت مناسبی دانست که در خود برای هنر ایران گشایش‌هایی  در پی دارد.