هردم از این باغ بری می‌رسد

سورج یاسایی

در جریان برگزاری کمپین‌های انتخاباتی یکی از مهمترین مطالبی که در حوزه هنر و خصوصاً موسیقی به‌وسیله آقای روحانی و تیم همراهشان مرتباً تکرار می‌شد، شکل تقابل حاکمیت با موسیقی و هنرمندان بود. حفظ کرامت هنرمندان درکنار دیگر آحاد جامعه هشتاد میلیونی سرزمین عزیزمان، آنچنان از نگاه آقایان پراهمیت بود که چندین صفحه تحت عنوان حقوق شهروندی، به‌وسیله مشاوران آقای رئیس‌جمهور تهیه و منتشر شد. در عمل اما آنچه اتفاق افتاد، هیچ ارتباطی با تکریم هنرمندان نداشت. استفاده از شیوه‌های مختلف ممیزی درکنار محروم ساختن هنرمندان از اجرا و این اواخر هم تصویب قانون عجیب معروف به 10 درصدی و در نهایت هم بستن صفحات چند موزیسین!

هنوز جمله آقای روحانی در مناظره انتخاباتی درخصوص شیوه برخورد در دولت پیش دهم با استاد شجریان را به خاطر دارم.

اینکه آقایان به راحتی و برای رسیدن به ساختمان پاستور یا بهارستان، از احساسات مردم استفاده می‌کنند ظاهراً به سنتی انتخاباتی تبدیل شده است، که هر بار به شکلی تکرار می‌شود.

آقای رئیس جمهور، هنرمندان کشورمان خسته‌اند، سالهاست در آغاز فقط وعده شنیده‌اند و هربار در انجام با کلکسیونی از بی‌تدبیری و بی‌مسئولیتی تنها مانده‌اند.

آقای رئیس جمهور، هنرمندان هم درکنار مردم کشورمان، زیر بار تورم و رکود و ترس از جنگ و نگرانی از آینده مبهم، کمرشان شکسته است و دیگر تاب تحمل بار مضاعف را ندارند.

برخوردهای سلیقه‌ای و نگاه‌های تحقیرآمیز به اهالی خانواده بزرگ موسیقی، در این زمان نه‌تنها تقلیل نیافت، که روز به روز بیشتر شد، و شاه بیت همه بی‌مسئولیتی‌ها، ارائه و تصویب قانونی برای جبران کمبودهای خزانه از جیب هنرمندان است.

آقای رئیس جمهور، به عهدی که با هنرمندان بستید، بازگردید. کمترین مطالبه جامعه موسیقی لغو این قانون و عذرخواهی طراحان از جامعه موسیقی است.