فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

فیلم سینمایی «به دنیا آمدن» به نویسندگی و کارگردانی محسن عبدالوهاب به زندگی روزمره جامعه برمی‌گردد و  در زمره فیلم‌های رئالیستی اجتماعی است که داستان آنها هشداری نسبت به بسیاری از معضلات و اتفاقات اجتماعی به حساب می‌آید.

بطور خلاصه می‌توان گفت فرهاد و پری زوج میانسالی از قشر متوسط هستند که با فعالیت‌های هنری و فرهنگی روزگار می‌گذرانند. فرهاد فیلمساز است و پری بازیگر تئاتر. فرزندی ناخواسته پا به دنیای آنها می‌گذارد. فرهاد به دلیل مشکلات مالی و اجتماعی مخالف حضور فرزند دیگری در خانواده است و قصد دارد پری را مجاب به سقط جنین کند اما پری از سقط جنین سر باز می‌زند. تمام اختلاف آنها بر سر به دنیا آوردن موجودی دیگر است بطوریکه این اختلاف کم‌کم راه زندگی آنها را از هم جدا می‌کند. از درون مایه قصه مشخص است که خط اصلی داستان درباره‌ زن و مردی است که بر سر بچه‌دار شدن یا نشدن اختلاف نظر دارند و همین تضاد ساده به جنجالی دامنه‌دار می‌انجامد که همه‌ اجزای زندگی‌شان را در بر می‌گیرد. فیلمنامه با طراحی دو قطب متضاد در جهان‌بینی و انتظاراتی که از زندگی دارند، کشمکشی ایجاد می‌کند که ناخودآگاه مخاطب را هم به موضع‌گیری وامی‌دارد و همین نکته شاید مهم‌ترین دستاورد فیلم باشد که چالش‌های فراوانی را در ذهن تماشاگر ایجاد می‌کند تا به عمیق‌ترین لایه‌های پیرامون موضوع بچه‌دار شدن، مسئولیت‌پذیری و عدم مسئولیت در یک خانواده تفکر شود.

از منظر روانشناسی آنچه از فیلم «به دنیا آمدن» برداشت می‌شود وجود تقابل میان دیدگاه‌های زن و مردیست که از دو پایگاه اقتصادی و اجتماعی متفاوت می‌آیند. تقابلی نه چندان آرام که منطق و احساس را به چالش می‌کشد. به عبارتی این فیلم بخوبی زوجی را نشان می‌دهد که با وجود زندگی مشترک چهارده ساله و فرزندی دیگر هنوز هم بر سر موضوعات مهمی همچون بچه‌دار شدن دارای دغدغه‌های ریز و درشت بسیاری هستند. شخصیت «پری» با‌توجه به آنکه بازیگر توانمند تئاتر و سینما است، حاضر است مادر شدن را برای دومین بار لمس و تجربه کند و برخلاف نگرش همسرش درباره حضور فرزند دوم معتقد است «هر آن کس که دندان دهد نان دهد» و بچه روزی‌اش را با خودش می‌آورد که این دیدگاه زن بیشتر از حس مادرانه وی نشات می‌گیرد که با اندیشه و باور‌های منطقی مرد داستان در تعارض است؛ وی معتقد است پرورش صحیح و مطلوب یک بچه دیگر در کلان شهری چون تهران که فشار‌های اقتصادی و معیشتی بر زندگی سایه افکنده امری غیر عقلانی به حساب می‌آید و این پدر که به نوعی بیش از مادر که دغدغه صرفا تولید مثل دارد، نگران از چگونگی رشد و پرورش بچه خود است و چگونگی تربیت فرزند برایش مساله مهم و جدی‌تری تلقی می‌شود.

باید خاطر نشان کرد مهم‌ترین نکته فیلم این است که به مخاطب می‌خواهد این موضوع را بفهماند که صرف‌نظر از جهان‌بینی و ایدئولوژی‌های متفاوت، دو نفر می‌توانند بر سر موضوع مهمی چون بچه‌دار شدن درباره افکار و احساسات خویش با رعایت حفظ حریم‌های یکدیگر به صحبت و گفتگو بپردازند.

از منظر روانشناسی باید خاطر نشان کرد در زندگی زناشویی، ناهماهنگی همسران برای زمان بچه‌دار شدن مساله مهمی تلقی می‌شود که باید به صورت اصولی به این موضوع پرداخته شود. برای حل این تعارض، زوجین باید در ابتدا به شناخت معیارها و زمینه‌هایی بپردازند که با رعایت آنها هر یک از طرفین بتوانند آمادگی و تمایل به بچه‌دار شدن را در درون خود احساس کنند. با شناخت این معیارها، درک درستی از درونیات هر یک از زوجین شکل می‌گیرد که امکان هماهنگی با یکدیگر را فراهم می‌کند. البته زمینه‌های آمادگی و تمایل به بچه‌دار شدن تحت تاثیر عوامل مختلفی چون مساله اقتصادی، آمادگی جسمانی و روانشناختی است که حتما از سوی زوجین باید مورد توجه قرار گیرد تا هریک بتوانند مسئولیت‌های خود را با آمادگی، علاقه و عشق بیشتر در قبال فرزند جدید به فرجام برسانند.