لادن قاجار متولد تهران و فارغ التحصیل رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه هنر شیکاگو می باشد.

او بعد از سالهای متمادی مطالعه در حوزه‌های فلسفی، اجتماعی، علمی، ادبیات، در نهایت به روانشناسی روی آورد. ورود او به دنیای هنر در یک رویای حقیقی در سال ۱۳۸۰ بر او آشکار شد.

وی در سال ۱۳۸۵موفق به دریافت  بورسیه کامل از دانشکده هنرهای تجسمی شیکاگو وابسته به موزه هنر شیکاگو شد. چندی پیش به گالری قاف رفتیم تا برای نخستین بار آثار این هنرمند نقاش را در ایران و در نمایشگاهی با عنوان «دگرگونی» به

تماشا بنشینیم :

در این نمایشگاه و در تقسیم بندی کلی با سه گونه اثر مواجه بودم :

۱-آثاری فانتزی که جهان رویا را به تصویر می کشد

۲-آثاری که فاصله بین ذهن و عین را نمایان می کرد

۳-آثاری که حقیقت مجهول و عینی آینده را نشان می داد

آنچه در وهله اول برجسته تر از هر چیز دیگری در فضای نمایشگاه جلوه گری می کرد، رنگ بود.استفاده از رنگ های شاد و گوناگون در یک ترکیب بندی سازماندهی شده و در کنار هم، حاکی از کاراکتر آرام و بی تنش هنرمند در کنار دانش و مهارتِ به خدمت گرفتن رنگ برای آفرینش و بیان چالش های ذهنی وی است. جز در برخی موارد که اغراق در استفاده از غلظت رنگ، برای بیانگریِ معنا و توجه گرفتن بیشتری از مخاطب وجود دارد، در مجموع می توان گفت که لادن قاجار انصافا در این زمینه و بواسطه  میزان تاثیر گذاری اش موفق بوده است.اگر بخواهم درباره هرسه گونه از کار بطور مجزا توضیح مختصری

بدهم باید گفت:

دسته اول: با کمک خطوطی که بوی ناخودآگاه می دهد و رنگ و بوسیله تکنیک محو شدگی و بروز و ظهور  ابجکت ها بدون منطق حاکم بر دنیای واقعیت، گویی لذت نابی راعریان می کند با وجود اینکه از هیچ منظقی در چینش ابژه ها بهره نمی برد، اما شاید بواسطه انطباق این تجربه ها با تجاربی مشابه در ذهن مخاطب آن را قابل درک می کند.

دسته دوم : آثاری که اگرچه در آن چندان از خط استفاده نشده، اما بواسطه رنگ احساس خط ایجاد و با این ترفند به نوعی فاصله میان ذهن و عین را نشانه رفته است.

دسته سوم : گویا مهمترین آثار این نمایشگاه و بهانه اصلی برپایی آن بوده، به آثاری تعلق دارد که هنرمند با کمک تریبون بوم و با مدیای نقاشی، چالش های ذهنی خود را مطرح می کند و اضطراب ناشی از این چالش را به کمک فرا واقعیت هایی که انقراض بشر را پیش بینی می کند، به مخاطب انتقال می دهد و بواسطه رنگ و احساس خوب ناشی از آن، بیننده را علی‌رغم اضطراب معنایی که بر می انگیزد، در پای اثر نگه می دارد تا قدری بیشتر بیندیشد، که آیا براستی هوش مصنوعی و آنچه در پی دارد خطرناک ترین تهدید بشر قرن بیست و یکم نیست؟